Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 66 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cook one's goose
<idiom>
U
شانس کسی رااز اوگرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unbonnet
U
کلاه رااز سربرداشتن
erased
U
اثارچیزی رااز بین بردن
erases
U
اثارچیزی رااز بین بردن
erasing
U
اثارچیزی رااز بین بردن
separate the good ones from the bad ones.
U
خوبها رااز بدها جداکردن
erase
U
اثارچیزی رااز بین بردن
i made him my proxy
U
او رااز جانب خود وکیل کردم
to lose patience
U
تاب و توان رااز دست دادن
To wear down someones resitance.
U
تاب وتوان رااز کسی سلب کردن
He forced his way thru the crowd .
U
بزور خودش رااز میان جمعیت رد کرد
bobbles
U
برای لحظهای توازن رااز دست دادن
He has read the book from cover to cover .
U
کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
nephrotomy
U
چیزی که شخص رااز پیشرفت باز میدارد
bobble
U
برای لحظهای توازن رااز دست دادن
chanced
U
شانس
chance
U
شانس
chances
U
شانس
chancing
U
شانس
handsel
U
شانس
luck
U
شانس
odds
U
شانس
fortunes
U
شانس
fortune
U
شانس
crowbars
U
مداری که سیستم کامپیوتر رااز جریانات ولتاژ بالامحافظت میکند
crowbar
U
مداری که سیستم کامپیوتر رااز جریانات ولتاژ بالامحافظت میکند
unlucky fellow
U
آدم بد شانس
(not a) snowball's chance in hell
<idiom>
U
بد شانس مطلق
fortunate
U
خوش شانس
fall on feet
<idiom>
U
شانس آوردن
unlucky girl
U
آدم بد شانس
jinxes
U
شانس نیاوردن
jinx
U
ادم بد شانس
jinx
U
شانس نیاوردن
jinxes
U
ادم بد شانس
(not a) ghost of a chance
<idiom>
U
حتی یک شانس کوچکی
press (push) one's luck
<idiom>
U
به شانس بستگی داد
fortuity
U
قضا وقدر شانس
caculated risk
<idiom>
U
شانس زیاد برای موفقیت
speed
U
حالت شانس خوب داشتن
casualism
U
اعتقاد به شانس و تصادف تصادفا"
Fortunately I wasnt hurt.
U
شانس آوردم . طوریم نشد
speeds
U
حالت شانس خوب داشتن
To hit a wining streak.
U
شانس آوردن ( درقمار وغیره )
speeding
U
حالت شانس خوب داشتن
I dont have an earthly chance.
U
کمترین شانس راروی زمین ندارم
lose touch with
<idiom>
U
از دست دادن شانس ملاقات وارتباط
third party lease
U
توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
green thumbed
U
کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
help any one .
U
برایم خوش قدم بود ( شانس آورد )
new deal
<idiom>
U
تغییر کامل ،شروع تازه ،شانس دیگر
not to have a prayer of achieving something
U
کمترین شانس هم برای بانجام رسانیدن چیزی رانداشتن
pillory
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pilloried
U
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
spoiler
U
تیم بدون شانس دستگاه منحرف کننده هوا در اتومبیل
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
drill extractor
U
التی که مته حفاری شکسته رااز سوزن حفاری جدا میکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
lock out
U
تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
Consider yourself lucky
[fortunate]
(that) you weren't on the train at that time.
U
شما باید خودتان را خوش شانس
[خوشبخت]
در نظر بگیرید
[که]
در آن زمان در قطار نبودید.
long shot
U
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
fascism
U
نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com