Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
poet laureate
U
شاعر برجسته
laureatel
U
شاعر برجسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
alto-rilievo
U
[ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
embossing
U
طرح برجسته
[برجسته کردن زمینه فرش]
perspective spatial model
U
مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
bas relif
U
حجاری ونقوش برجسته برجسته
embossment
U
نقوش برجسته برجسته کاری
salience
U
نکته برجسته موضوع برجسته
saliency
U
نکته برجسته موضوع برجسته
supereminent
U
برجسته فوق العاده برجسته
stereoscope
U
جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
poets
U
شاعر
bards
U
شاعر
rich in
U
پر از شاعر
scop
U
شاعر
bard
U
شاعر
poet
U
شاعر
poematic
U
نظمی شاعر
bards
U
شاعر و اوازخوان
bard
U
شاعر و اوازخوان
horatian
U
شاعر لاتین
budding poet
U
جوجه شاعر
productive of poets
U
شاعر پرور
minstrel
U
شاعر نقال
minstrels
U
شاعر نقال
stereograph
U
نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
mythopoet
U
شاعر افسانه نویس
homeric
U
شاعر نابینای یونان
verser
U
شاعر و سراینده نظم
verseman
U
شاعر وسراینده نظم
sweet william
U
گل میخک شاعر حسن یوسف
orpheus
U
ارفیوس موسیقی دادن و شاعر
repousse
U
برجسته نمایاحکاکی برجسته
virgilian
U
به شیوه virgil شاعر نامی روم
skald
U
شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
shaken
U
وابسته به شکسپیر شاعر نامی انگلیس
trouvere
U
شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
minnesinger
U
شاعر غزل سرای المانی درسدههای 21تا 41میلادی
rimester
U
قافیه ساز شاعر بی استعداد وکم مایه شاعرک
poetaster is pejorative word
U
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
troubadour
U
شاعر بزمی ونوازنده دوره گرد قرون 11 الی 31فرانسه
troubadours
U
شاعر بزمی ونوازنده دوره گرد قرون 11 الی 31فرانسه
anaglyph
U
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
odysseys
U
قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odyssey
U
قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
staring
U
برجسته
pre eminent
U
برجسته
starring
U
برجسته
ridged
U
برجسته
illustrated
U
برجسته
crowned
U
برجسته
distinguished
U
برجسته
illustrous
U
برجسته
in relief
U
برجسته
of d.
U
برجسته
kenspeckle
U
برجسته
laureate
U
برجسته
prosilient
U
برجسته
relief emboss
U
برجسته
rilievo
U
برجسته
raised
U
برجسته
noted
U
برجسته
stereometric
U
برجسته
stereometric
U
خط برجسته
outstandingly
U
برجسته
outstanding
U
برجسته
dominant
U
برجسته
masterwork
U
برجسته
relievo
U
برجسته
eminent
U
برجسته
mainline
U
برجسته
prominent
U
برجسته
mainlines
U
برجسته
convex
U
برجسته
pre-eminent
U
برجسته
par excellence
U
برجسته
mainlining
U
برجسته
conspicuous
U
برجسته
striking
U
برجسته
primes
U
برجسته
strikingly
U
برجسته
salient
U
برجسته
mainlined
U
برجسته
cordon bleu
U
برجسته
primed
U
برجسته
predominant
U
برجسته
illustrious
U
برجسته
torose
U
برجسته
overriding
U
برجسته
prime
U
برجسته
aegicranium
U
آذین برجسته سر
acrography
U
گچ کاری برجسته
affigy
U
تصویر برجسته
projection welding
U
جوش برجسته
bas relif
U
نقوش برجسته
contour
U
نقشه برجسته
aegicrane
U
آذین برجسته سر
to create an image for oneself as somebody
U
برجسته شدن
bas-relief
U
برجسته کاری
contour map
U
نقشه برجسته
raised shoulder
U
شانه برجسته
bas relif
U
نقش کم برجسته
alto relievo
U
برجسته بلند
anaglyph
U
حجاری برجسته
relief emboss
U
نقشه برجسته
anaglyph
U
تزئینات برجسته
relief map
U
نقشه برجسته
smatt
U
برجسته زیرکانه
basso relief
U
برجسته کوتاه
drop shadow
U
سایه برجسته
project
U
برجسته بودن
embossed alphabet
U
الفبای برجسته
illustriously
U
برجسته وار
in relief
U
بطور برجسته
relief
U
برجسته کاری
relief
U
حجاری برجسته
notbility
U
شخص برجسته
leading
U
عمده برجسته
mezzo rillievo
U
نیم برجسته
magnific
U
معروف برجسته
projected
U
برجسته بودن
high relief
U
نقوش برجسته
palmy
U
برجسته کامیاب
egregious
U
برجسته نمایان
emboss
U
برجسته کردن
personages
U
شخص برجسته
personage
U
شخص برجسته
projects
U
برجسته بودن
fash butt welding
U
جوش برجسته
piece de resistance
U
فقره برجسته
premiere
U
هنرپیشه برجسته
front face
U
سطح برجسته
half relief
U
نیم برجسته
mezzo relief
U
نیم برجسته
relievo
U
برجسته کاری
embossed
U
برجسته شده
swell
U
برجسته شیک
stereoscopic
U
برجسته بین
stereoscopic
U
برجسته بینی
cordon bleu
U
آدم برجسته
premiered
U
هنرپیشه برجسته
premieres
U
هنرپیشه برجسته
humdinger
U
تفوق برجسته
humdingers
U
تفوق برجسته
topographic map
U
نقشه برجسته
to make one's mark
U
برجسته شدن
feats
U
کار برجسته
bas-reliefs
U
نقش کم برجسته
stucco relief
U
گچبریهای برجسته
bas-reliefs
U
برجسته کوتاه
tyupical
U
نوبهای برجسته
swelled
U
برجسته شیک
predominantly
U
بطور برجسته
swells
U
برجسته شیک
distinguished
U
برجسته مهم
stereoscopics
U
برجسته نمایی
bas relief
U
برجسته کوتاه
bas relief
U
نقش کم برجسته
bas-relief
U
برجسته کوتاه
bas-relief
U
نقش کم برجسته
feat
U
کار برجسته
premiering
U
هنرپیشه برجسته
raised figure
طرح برجسته
signalize
U
برجسته کردن
bossed
U
ارباب برجسته
milestones
U
مرحله برجسته
exaggerated stereoscopy
U
برجسته بین
bosses
U
ارباب برجسته
salient pole
U
قطب برجسته
saleint
U
برجسته چشمگیر
milestone
U
مرحله برجسته
bossing
U
ارباب برجسته
signally
U
بطور برجسته
boss
U
ارباب برجسته
topography
U
برجسته نگاری
effigies
U
تصویر برجسته
premiers
U
هنرپیشه برجسته
effigy
U
تصویر برجسته
premier
U
هنرپیشه برجسته
to stand out
U
برجسته بودن
stand out
U
برجسته عالی
stand out
U
برجسته بودن
eminently
U
بطور برجسته
to put forward
U
برجسته نمودارکردن
saleintiant
U
برجسته چشمگیر
to bring out in relief
U
برجسته یا روشن کردن
stereoscopy
U
سیستم برجسته بینی
narrative relief
U
نقش برجسته روایتی
narrative relief
U
نقش برجسته توصیفی
to stand out in relief
U
برجسته یا روشن بودن
vectograph
U
عکس برجسته بینی
relief map
U
نقشه برجسته نما
raised type
U
حروف برجسته برای
bell-cast
U
[لبه ی برجسته بام]
stereoscope
U
دستگاه برجسته بین
stereometric
U
وابسته بترسیمات برجسته
perspective spatial model
U
مدل برجسته بینی
papillary lines
U
خطهای برجسته انگشتها
stereoscopic pair
U
زوج برجسته بینی
oner
U
شخص یا چیز برجسته
distinguished rug
U
قالی با ارزش و برجسته
landmark
U
واقعه برجسته راهنما
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com