English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
versification U شاعری قافیه پردازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
feminine rhyme U قافیه وروی قافیه وردیف
poetry U فن شاعری
poesy U شاعری
poetics U فنون شاعری
She is a nonpareil in poetry U او [زن] در هنر شاعری بی نظیر است.
pierian spring U الهام بخش شعر وسخنوری چشمه مقدس شاعری
rimeless U بی قافیه
rimeless or rhyme U بی قافیه
rime U قافیه
rhyming U قافیه
rhymes U قافیه
rhyme U قافیه
rhymes U هم قافیه شدن
to give rimes U قافیه شدن
rime U هم قافیه شدن
rhyme U هم قافیه شدن
blank verse U شعر بی قافیه
rhyme U قافیه ساختن
versifier U قافیه پرداز
stress verse U قافیه موکد
stress verse U قافیه مشدد
rimer U قافیه پرداز
rimy U قافیه دار
to put in rime U قافیه ناقص
rimer or rhymer U قافیه پرداز
rhyme scheme U قافیه بندی
rhyming U قافیه ساختن
rhyming U هم قافیه شدن
To miss the bus . To slip up . U قافیه را باختن
rhymester U قافیه ساز
rhymes U قافیه ساختن
rhumer U قافیه پرداز
versification U قافیه سازی
verser U قافیه پرداز
verseman U قافیه پرداز
rime U قافیه دار کردن
rhythmization U سجع و قافیه سازی
crambo U بازی قافیه جویی
rime U نظم قافیه ساختن
rime U سخن قافیه دار
internal rhyme U قافیه ماقبل اخر
rhymes U شعر سخن قافیه دار
to rime away one's time U وقت خود را به قافیه سازی
rhyming U شعر سخن قافیه دار
rhyme U شعر سخن قافیه دار
blank verse U شعر بی قافیه پنج وزنی
hai ku U شعر بی قافیه سه سطری ژاپنی
The two are rhyming words . U این دو لغت هم قافیه هستند
I am in a tight corner . I am hard put to it . U قافیه برمن تنگ شده است
rondelet U غزل تهلیل دار دو قافیه هفت بندی
post processing U پس پردازی
supererogation U بس پردازی
rimester U قافیه ساز شاعر بی استعداد وکم مایه شاعرک
list processing U لیست پردازی
rhythmization U نواخت پردازی
multiprocessing U چند پردازی
Synectics U بدیعه پردازی
head in the clouds <idiom> U رویا پردازی
supererogatory U وابسته به بس پردازی
preprocessing U پیش پردازی
teleprocessing U دور پردازی
priority processing U اولویت پردازی
pseudologia fantastica U دروغ پردازی
theorization U نظریه پردازی
Verbosity. Rhetoric. U عبارت پردازی
dp U داده پردازی
document processing U متن پردازی
data processing center U مرکزداده پردازی
crystal pulling U بلور پردازی
circumstantiality U حاشیه پردازی
call processing U فراخوان پردازی
phraseology U عبارت پردازی
batch processing U دسته پردازی
data processing U داده پردازی
reminiscences U خاطره پردازی
reminiscence U خاطره پردازی
naturalism U طبیعت پردازی
endocathection U به خود پردازی
symbolism U نشان پردازی
symbolization U نماد پردازی
image processing U تصویر پردازی
file processing U پرونده پردازی
ideation U اندیشه پردازی
exocathection U برون پردازی
masculinerhme U قافیه کلماتی که نه به eبلکه بهجای تکیه دار منتهی میشود
settings U گیرش صحنه پردازی
fantasizes U وهم پردازی کردن
fantasize U وهم پردازی کردن
locution U سبک عبارت پردازی
oratory U فن خطابه سخن پردازی
yarn U افسانه پردازی کردن
yarns U افسانه پردازی کردن
wordprocessing program U برنامه واژه پردازی
fantasised U وهم پردازی کردن
fantasises U وهم پردازی کردن
fantasising U وهم پردازی کردن
fantasizing U وهم پردازی کردن
fantasized U وهم پردازی کردن
locutions U سبک عبارت پردازی
list processing langauge U زبان لیست پردازی
data processing center U مرکز داده پردازی
distributed data processing U داده پردازی توزیعی
logomachy U بازی واژه پردازی
dp manager U مدیر داده پردازی
edp manager U مدیرداده پردازی الکترونیکی
setting U گیرش صحنه پردازی
hypergnosia U نکته پردازی بیمارگون
hypergnosis U نکته پردازی بیمارگون
multiprocessing system U سیستم چند پردازی
business data processing U داده پردازی تجاری
verbiage U درازگویی سخن پردازی
businedd data processing U داده پردازی تجاری
scientific data processing U داده پردازی علمی
bribes U رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribed U رشوه پردازی پرداخت نامشروع
indemnification U تاوان پردازی جبران زیان
bribing U رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribe U رشوه پردازی پرداخت نامشروع
She takes great care of her appearance U خیلی بسرو وضع خود می پردازی
trochee U وتد یا قافیه دو هجایی که هجای اولش بلند یا موکدوهجای دومش کوتاه یاخفیف باشد
rated through put U ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
free verse U شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
to rime one word with another U یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
fullwrite professional U یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
symbolizes U نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolises U نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolising U نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolize U نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolizing U نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolized U نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolised U نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
phraseologically U ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
remote batch processing U پردازش دستهای از راه دور دسته پردازی از راه دور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com