Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
replenish
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenished
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishes
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
replenishing
U
شارژکردن مجدد باتری با الکتریسیته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
charge
U
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges
U
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
meter power supply
U
امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته
dry cell battery
U
باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
retrain
U
ایجاد مجدد اتصال با کیفیت باتری وقتی که کیفیت خط خیلی بد باشد
NiCad
U
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
to jump-start an engine
U
موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
booster cable
[jumper cable]
U
کابل باتری به باتری
[اتومبیل رانی ]
NiMH
U
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
re endorsement
U
پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
regenerate
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
creepage
U
مد الکتریسیته
electricity
U
الکتریسیته
voltage source
U
منبع الکتریسیته
electric conduction
U
هدایت الکتریسیته
brain potential
U
الکتریسیته مغز
animal electricity
U
الکتریسیته بدن
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
electrical
U
مر بوط به الکتریسیته
electric generator
U
مولد الکتریسیته
static electricity
U
الکتریسیته ساکن
positive electricity
U
الکتریسیته مثبت
electric doublet
U
دو قطبی الکتریسیته
electrostatics
U
الکتریسیته ساکن
electrical quantity
U
مقدار الکتریسیته
induced electricity
U
الکتریسیته القائی
electric current
U
جریان الکتریسیته
inductive capacity
U
ثابت دی الکتریسیته
electric conductor
U
هادی الکتریسیته
nuclear electricity
U
الکتریسیته هستهای
electro physic
U
فیزیک الکتریسیته
negative electricity
U
الکتریسیته منفی
electric dipole
U
دو قطبی الکتریسیته
piezo electric effect
U
اثر پیزو- الکتریسیته
magnetoelectric
U
مربوط به الکتریسیته القایی
electrometer valve
U
لامپ الکتریسیته سنج
electrometer tule
U
لامپ الکتریسیته سنج
generator
U
وسیله تولید الکتریسیته
coulomb
U
واحد اندازه الکتریسیته
generators
U
وسیله تولید الکتریسیته
hot-wires
U
سیم حاوی الکتریسیته
hot-wired
U
سیم حاوی الکتریسیته
hot-wire
U
سیم حاوی الکتریسیته
hot wire
U
سیم حاوی الکتریسیته
hot-wiring
U
سیم حاوی الکتریسیته
electric
U
آنچه با الکتریسیته کار میکند
mains electricity
U
منبع الکتریسیته محلی مشتریان
ribbon switch
U
مبدل فشار مداوم به الکتریسیته
watts
U
واحد اندازه گیری الکتریسیته
insulator
U
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
insulators
U
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
polar
U
دارای الکتریسیته مثبت و منفی
phase difference
U
اختلاف فاز جریان الکتریسیته
watt
U
واحد اندازه گیری الکتریسیته
static
U
الکتریسیته ساکن وضعیت ثابت
galvanism
U
جریان مستقیم برق الکتریسیته شیمیایی
inductivity
U
ثابت دی الکتریسیته قابلیت هدایت دی الکتریکی
nonsparking
U
ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
hydro electric
U
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
conductors
U
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
conductor
U
مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
permittivity
U
واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده
hydro-electric
U
وابسته به پیدایش الکتریسیته بوسیله مالش اب یا بخار
electrostatic charge
U
بار الکتریسیته ساکن
[که در اثر مالش بوجود می آید.]
charges
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charge
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
decibel
U
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
powered
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
ieee
U
Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
decibels
U
واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
power
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
storage cell
U
باتری
battery charger
U
باتری پر کن
heater battery
U
باتری ا
battery charging rectifier
U
باتری پر کن
chargers
U
باتری پر کن
charger
U
باتری پر کن
battery copper
U
مس باتری
filament battery
U
باتری ا
battery water
U
اب باتری
batteries
U
باتری
h.b. battery
U
باتری ا
battery
U
باتری
b battery
U
باتری ب
h.t. battery
U
باتری ب
c battey
U
باتری سی
IEC connector
U
استانداردی برای اتصال سر سوزنه در سوکتی که الکتریسیته اصلی را به کامپیوتر منتقل میکند
iee /s 00
U
مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
three pin plug
U
ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
monitor
U
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitored
U
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitors
U
مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
electronic
U
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
actinoelectric
U
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
edison
U
باتری ادیسن
battery capacity
U
فرفیت باتری
battery voltage
U
ولتاژ باتری
battery vise
U
گیره باتری
battery carbon
U
زغال باتری
battery carrier
U
شاسی باتری
battery turntable
U
میز باتری
battery terminal
U
قطب باتری
battery case
U
جعبه باتری
battery solution
U
محلول باتری
battery receiver
U
رادیو باتری
battery polarization
U
قطبش باتری
battery box
U
جعبه باتری
burning rack
U
قاب باتری
dry storage battery
U
باتری ژلاتینی
dry battery
U
باتری خشک
acummulator battery
U
باتری بارشدنی
rechargeable battery
U
باتری بارشدنی
air cell a battery
U
باتری رادیو
battery electrode
U
الکترود باتری
b. eliminator
U
جانشین باتری ب
standby battery
U
باتری اضطراری
battery acid
U
اسید باتری
cell cover
U
درپوش باتری
battery ammeter
U
امپرسنج باتری
battery cell
U
پیل باتری
battery plate
U
صفحه باتری
battery isolator
U
لایی باتری
automobile battery
U
باتری اتومبیل
battery current
U
برق باتری
battery discharger
U
باتری خالی کن
battery insulator
U
عایق باتری
hold down for batteryseparator
U
میانگیردار باتری
battery hold down
U
میانگیردار باتری
battery syringe
U
سرنگ باتری
battery filler
U
سرنگ باتری
solution of battery
U
الکترولیت باتری
discharger for battery
U
باتری خالی کن
isolator for battery plate
U
لایی باتری
battery cradle
U
کلاف باتری
battery paint
U
رنگ باتری
secondary cell
U
پیل باتری
battery charging cable
U
کابل باتری پر کن
battery oven
U
کوره باتری
battery charging plug
U
دو شاخه باتری پر کن
battery mounting
U
پایه باتری
battery liquid
U
الکترولیت باتری
battery liquid
U
مایع باتری
battery jar
U
فرف باتری
battery charging rheostat
U
رئوستای باتری پر کن
batterty cover
U
سرپوش باتری
battery electrolyte
U
الکترولیت باتری
polarization
U
پلاریزاسیون باتری
stand by battery
U
باتری یدکی
ignition battery
U
باتری استارت
voltaic battery
U
باتری ولتایی
grid of a battery
U
شبکه باتری
gravity battery
U
باتری وزنی
gelatine battery
U
باتری خشک
gelatine battery
U
باتری ژلاتینی
floating battery
U
باتری ذخیره
storage battery
U
باتری انبارهای
storage battery
U
باتری بارشدنی
storage cell
U
پیل باتری
battery insulator
U
میانگیر باتری
pillar post of battery
U
ستون باتری
plante cell
U
باتری پلانته
alkaline battery
U
باتری قلیایی
starting battery
U
باتری استارت
secondary battery
U
باتری بارشدنی
secondary battery
U
پیل باتری
sediments
U
درد باتری
lighting battery
U
باتری روشنایی
sediment
U
درد باتری
nickel iron battery
U
باتری ادیسن
impurities in battery
U
ناخالصیهای باتری
battery
U
که یک باتری پشتیبان دارد
batteries
U
که یک باتری پشتیبان دارد
pasted plate
U
صفحه باتری خمیری
faure plate
U
صفحه باتری خمیری
battery hydrometer
U
چگالی سنج باتری
group of battery plates
U
دسته صفحات باتری
plate press
U
پرس صفحه باتری
overfilling of battery
U
سرشار کردن باتری
overdischarge of battery
U
تخلیه فرساینده باتری
lead acid battery
U
باتری سرب- اسید
idle voltage of battery
U
ولتاژ هرز باتری
heater battery
U
باتری گرم کننده
hardened battery plate
U
صفحه باتری سخت
battery connector
U
رابط پیل باتری
cell connector
U
رابط پیل باتری
local action
U
تخلیه موضعی باتری
area of battery plate
U
سطح صفحه باتری
nickel iron battery
U
باتری نیکل-اهن
to charge the battery
U
باتری را بار کردن
ampere hour efficiency of storage batter
U
بازده باتری انبارهای
battery jar spacer
U
لایی فرف باتری
plante battery plate
U
صفحه باتری پلانته
discharge
U
خالی کردن باتری
back
U
که یک باتری پشتیبان دارد
battery still
U
دیگ تقطیر باتری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com