Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
subshrub
U
شاخه فرعی گیاه کوچک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ecotype
U
بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
dog leg
U
شاخه فرعی
dog-leg
U
[شاخه فرعی پله]
bayou
U
شاخه فرعی رودخانه
spraying
U
شاخه کوچک
sprayed
U
شاخه کوچک
spray
U
شاخه کوچک
subshrub
U
شاخه کوچک
sprays
U
شاخه کوچک
sprigs
U
شاخه کوچک
twing
U
شاخه کوچک
sprig
U
شاخه کوچک
twig
U
: شاخه کوچک
twigs
U
: شاخه کوچک
branchlet
U
شاخه کوچک
sprit
U
جوانه یا شاخه کوچک
pin
U
فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
pinning
U
فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
pinned
U
فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود
hierarchical communications system
U
شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
to brachiate
U
از شاخه به شاخه پریدن
[بازوپیمایی کردن]
isomorph
U
جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
ear
U
خوشه
[بخشی از ساقه گیاه غلاتی]
[گیاه شناسی]
gametophyte
U
گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
subspecies
U
قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
rhubarb
U
گیاه ریواس
[از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
by pass
U
بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass
U
گذرگاه فرعی مسیر فرعی
madder
U
گیاه روناس
[از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
branch
U
شاخه شاخه شدن
arborization
U
شاخه شاخه شدگی
ramify
U
شاخه شاخه شدن
branches
U
شاخه شاخه شدن
forkedly
U
بطور شاخه شاخه
halophyte
U
گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
wildling
U
گیاه وحشی گیاه خودرو
dog leg
U
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
hemp
U
گیاه شاهدانه
[در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
bifurcate
U
چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
U
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
U
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
stbtitle
U
عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
pig board
U
تخته کوچک برای موجهای کوچک
increments
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger
U
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increment
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
receding leg
U
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
knobble
U
برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin
U
لیوان کوچک پیمانه کوچک
sublease
U
اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
bough
U
شاخه
branches
U
شاخه
bifurcation
U
شاخه
connection plug
U
دو شاخه
branch
U
شاخه
three way
U
سه شاخه
fork
U
شاخه
forking
U
سه شاخه
forking
U
شاخه
arm
U
شاخه
limbless
U
بی شاخه
branch lines
U
شاخه
knag
U
ته شاخه
branch cutter
U
شاخه بر
branch line
U
شاخه
boughs
U
شاخه
intersection leg
U
شاخه
trifid
U
سه شاخه
trifurcation
U
سه شاخه
fork
U
سه شاخه
limbs
U
شاخه
variation
U
شاخه
pinned
U
در شاخه
plug
U
دو شاخه
plugging
U
دو شاخه
variations
U
شاخه
nid
U
شاخه
pin
U
در شاخه
plugs
U
دو شاخه
virga
U
شاخه
ramus
U
شاخه
limb
U
شاخه
doddered
U
بی شاخه
pinning
U
در شاخه
Br
U
شاخه
furcate
U
شاخه شاخه
nibs
U
شاخه
ramulose
U
شاخه شاخه
embranchment
U
شاخه
nib
U
شاخه
acaulescent
U
بی شاخه
ramulous
U
شاخه شاخه
division
U
شاخه
[دانشی]
cable connector
U
دو شاخه کابل
ram's horn hook
U
قلاب دو شاخه
linear portion
U
شاخه خطی
three arm protractor
U
نقاله سه شاخه
wing
U
شاخه شعبه
area
U
شاخه
[دانشی]
field
U
شاخه
[دانشی]
branch
U
شاخه
[دانشی]
offshoot
U
شاخه نورسته
prong
U
شاخه رودیانهر
offshoots
U
شاخه نورسته
winging
U
شاخه شعبه
prongs
U
شاخه رودیانهر
ramiform
U
شاخه مانند
affluent
U
شاخه رود
link
U
شاخه رابط
tributaries
U
شاخه انشعاب
intersection leg
U
شاخه یک همبر
spriggy
U
شاخه دار
tributary
U
شاخه انشعاب
ramification
U
شاخه شاخگی
ramifications
U
شاخه شاخگی
grain
U
شاخه چنگال
fork of ... river
U
شاخه رودخانه ...
provine
U
شاخه خوابانده
insessorial
U
شاخه نشین
forked
U
شاخه دار
tuning forks
U
دو شاخه صوتی
tributaries
U
شاخه رود
tuning fork
U
دو شاخه صوتی
sprouts
U
جوانه شاخه
sprouted
U
جوانه شاخه
crotches
U
تیر دو شاخه
lamina
U
شاخه پردهای
sprout
U
جوانه شاخه
crotch
U
تیر دو شاخه
lamin
U
شاخه پردهای
arborescent
U
شاخه مانند
tributary
U
شاخه رود
biramous
U
دارای دو شاخه
battery charging plug
U
دو شاخه باتری پر کن
tow level forked junction
U
دو شاخه ناهمکف
blind alleys
U
شاخه بن بست
triradiate
U
سه شاخه سه شعاعی
blind alley
U
شاخه بن بست
Dont break that branch off.
U
آن شاخه رانشکن
alley
U
شاخه ماز
line of business
U
شاخه پیشه
outbranch
U
شاخه گستردن
branchy
U
شاخه دار
secateur
U
شاخه قطع کن
banana pin
U
دو شاخه رادیو
branches
U
شاخه دراوردن
alleys
U
شاخه ماز
alleyways
U
شاخه ماز
twigged
U
شاخه دار
traverse leg
U
شاخه پیمایش
tow level forked junction
U
دو شاخه دو ترازه
boughed
U
شاخه دار
topper
U
شاخه زن سوهان
branch
U
شاخه دراوردن
toppers
U
شاخه زن سوهان
disbranch
U
بی شاخه کردن
female plug
U
دو شاخه ماده
passerine
U
شاخه نشین
coppice
U
شاخه زاد
easing out line
U
شاخه شل کننده
coppices
U
شاخه زاد
ramify
U
شاخه بستن
ramify
U
شاخه دادن
viminal
U
شاخه دهنده
twiggy
U
شاخه دار
branching
U
شاخه گزینی
gray ramus
U
شاخه خاکستری
bifurcate
U
دو شاخه شدن
distributary
U
رود شاخه
cluster bomb
U
اویز چند شاخه
cluster
U
اویز چند شاخه
legs
U
شاخه مسیر حرکت
bifurcation
U
تقسیم بدو شاخه
leg
U
شاخه مسیر حرکت
to lop off a branch
[from a tree]
U
شاخه ای را
[از درختی]
بریدن
utensil plug
U
دو شاخه وسایل برقی
pruning knife
U
چاقوی شاخه زنی
twin plug
U
دو شاخه وسایل برقی
strick
U
شاخه درخت کتان
two pin plug
U
دو شاخه وسایل برقی
bifurcation
U
شکاف گاه شاخه
cluster bombs
U
اویز چند شاخه
layers
U
رگه شاخه خوابانده
layer
U
رگه شاخه خوابانده
pricket
U
شمعدان شاخه دار
percher
U
مرغ شاخه نشین
tine
U
نوک شاخه یاسیخ
deadwood
U
شاخه خشکیده درخت
tri corn
U
کلاه سه گوشه سه شاخه
To cut off a branch .
U
شاخه ای را قطع کردن
wind component
U
شاخه سمتی باد
hierarchical communications system
U
شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
clusters
U
اویز چند شاخه
deflection component of trail
U
شاخه سمتی مسیر
randie branching index
U
شاخص شاخه زنی رندیچ
the tree shoot out brances
U
ازدرخت شاخه هایی بیرون زد
truncated
U
شاخه زدن ناقص کردن
truncate
U
شاخه زدن ناقص کردن
truncates
U
شاخه زدن ناقص کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com