English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
consumer price index U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
index of consumer prices U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Consumer ( consrmers ) goods . U کالاهای مصرفی
expendable supplies U کالاهای مصرفی
consumption goods U کالاهای مصرفی
consumer goods U کالاهای مصرفی
consumables U کالاهای مصرفی
consumer durable goods U کالاهای مصرفی بادوام
durable consumption goods U کالاهای مصرفی بادوام
consumer nondurables U کالاهای مصرفی بی دوام
consumer durables U کالاهای مصرفی پر دوام
nondurable consumer goods U کالاهای مصرفی بی دوام
consumer credit U اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی
consumable U اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
price index U شاخص قیمت
farm price supports U حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
laspeyres price index U شاخص قیمت لاسپیرز
producer price index U شاخص قیمت تولیدی
demand factors U جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
wholesale price index U شاخص قیمت عمده فروشی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
paasche price index U شاخص قیمت پاشه که بصورت زیرمحاسبه میگردد001 * 1q * 1p / 0q *1p
real balance effect U اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
sumptuary law U قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
expendable property U کالای مصرفی اماد مصرفی
von neuman morgensterm utility index U شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
maximal oxygen consumption per minute U حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
consolidation container U کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods U کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
markers U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
marker U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
ideal index U شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
producer's goods U کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
maximal oxygen uptake U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power U بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen consumption U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
rainfall index U شاخص بارش شاخص بارندگی
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
perishable goods U کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
target indicator U شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
indexed sequential file U پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
disposability U مصرفی
needlessness U بی مصرفی
input U مصرفی
inputted U مصرفی
disutility U بی مصرفی
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
consumption diseconomies U زیانهای مصرفی
commodity U کالای مصرفی
commodities U کالای مصرفی
consumer's goods U کالای مصرفی
consumer goods U اشیاء مصرفی
consumer goods U کالای مصرفی
consumption lending U وام مصرفی
consumption expenditures U هزینههای مصرفی
nonexpendable U غیر مصرفی
autoconsumption U خود مصرفی
consumable U ماده مصرفی
affluent society U جامعه مصرفی
consumer capital U سرمایه مصرفی
expendable items U اقلام مصرفی
consumer industries U صنایع مصرفی
consumption credit U اعتبار مصرفی
consumable stock U موجودی مصرفی
coloring agent U رنگ مصرفی
maxvo U بیشینه اکسیژن مصرفی
maxvo U حداکثر اکسیژن مصرفی
commodity command U یکان امادکالاهای مصرفی
There is no market for it in Iran . U درایران مصرفی ندارد
consumption economies U صرفه جوئیهای مصرفی
bar stock U ماده اولیه مصرفی
commodity market U بازار کالای مصرفی
expendable items U اقلام مصرفی شدنی
exposure dose U مقدار دوز مصرفی
names U کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
make up feed U اب مصرفی دیگ بخار ناو
name U کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
mixed goods U کالاهای مختلط
durables U کالاهای بادوام
purpose made U کالاهای خاص
nondurable goods U کالاهای بی دوام
goods inwards U کالاهای دریافتی
goods in transit U کالاهای عبوری
durable goods U کالاهای بادوام
capital goods U کالاهای سرمایهای
producer goods U کالاهای سرمایهای
producer goods U کالاهای تولیدی
labor intensive goods U کالاهای کاربر
goods receiving U کالاهای دریافتی
visibles U کالاهای مرئی
hazardous goods U کالاهای خطرناک
heavy goods U کالاهای سنگین
merit goods U کالاهای مطلوب
prohibited goods U کالاهای ممنوعه
luxury goods U کالاهای تجملی
luxury goods U کالاهای تشریفاتی
proprietary goods U کالاهای اختصاصی
public goods U کالاهای عمومی
goods on consignment U کالاهای امانی
producer's goods U کالاهای مولد
merit goods U کالاهای ایده ال
goods intake U کالاهای دریافتی
imports U کالاهای وارداتی
complementary goods U کالاهای مکمل
commercial items U کالاهای تجارتی
spot goods U کالاهای موجود
intermediate goods U کالاهای واسطهای
investment goods U کالاهای سرمایهای
intermediate goods U کالاهای واسطه
necessities U کالاهای ضروری
social good U کالاهای اجتماعی
social good U کالاهای عمومی
soft goods U کالاهای بی دوام
inwards goods U کالاهای وارداتی
fancy goods U کالاهای تجملی
attractive goods U کالاهای جذاب
supporting goods U کالاهای حمایتی
differentiated products U کالاهای ناهمگن
available goods U کالاهای موجود
differentiated products U کالاهای متفاوت
collective goods U کالاهای جمعی
exports U کالاهای صادراتی
substitute goods U کالاهای جانشین
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
perishable goods U کالاهای فاسد شدنی
service stock U اماد و کالاهای جنگی
overdue goods U کالاهای تحویل نشده
stock markets U بورس کالاهای مختلف
stock accounting U حساب کالاهای موجود
principle of exclusion U در مورد کالاهای خصوصی
semi finished goods U کالاهای نیمه ساخته
semi durable goods U کالاهای نیمه بادوام
semi luxury goods U کالاهای نیمه تجملی
spot goods U کالاهای اماده تحویل
competitive goods U کالاهای مورد رقابت
secondhand goods U کالاهای دست دوم
commodity loading U بارگیری کالاهای مختلف
soft goods U کالاهای مصرف شدنی
prohibited goods U کالاهای منع شده
stock market U بورس کالاهای مختلف
nonessential goods U کالاهای غیر اساسی
intermediate stock U کالاهای نیمه تمام
damaged shipments U کالاهای اسیب دیده
man made goods U کالاهای ساخت بشر
finished goods U کالاهای اماده فروش
fabrication U کالاهای ساخته شده
free list U صورت کالاهای بی گمرک
goods intake U کالاهای درحال تحویل
goods inwards U کالاهای درحال تحویل
finished goods U کالاهای ساخته شده
goods receiving U کالاهای درحال تحویل
visibles U کالاهای قابل رویت
level rod U شاخص
cephalic index U شاخص سر
indicative U شاخص
indexes U شاخص
indexed U خط شاخص
index U شاخص
indexed U شاخص
critical U شاخص
indexes U خط شاخص
index number U شاخص
index U خط شاخص
gnomon U شاخص
indicator U شاخص
aiming post U شاخص
scale U شاخص
tyupical U شاخص
dials U شاخص
dialled U شاخص
dial U شاخص
dialed U شاخص
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
job lots U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
job lot U کالاهای گوناگون که یک جاخریداری میشود
intermediate stock U موجودی کالاهای درحال ساخت
silk manufactures of home U کالاهای ابریشمی ساخت میهن
surplus U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
extreport trade U صادرات مجدد کالاهای وارداتی
finished goods stock U موجودی کالاهای تمام شده
excise taxes U مالیات برفروش کالاهای کثیرالمصرف
general cargo rates U نرخهای حمل کالاهای متفرقه
rationed goods U کالاهای جیره بندی شده
surpluses U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
Nothing to declare U همراه نداشتن کالاهای گمرکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com