English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
producer price index U شاخص قیمت تولیدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
price index U شاخص قیمت
laspeyres price index U شاخص قیمت لاسپیرز
consumer price index U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
wholesale price index U شاخص قیمت عمده فروشی
index of consumer prices U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
paasche price index U شاخص قیمت پاشه که بصورت زیرمحاسبه میگردد001 * 1q * 1p / 0q *1p
von neuman morgensterm utility index U شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
marker U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
markers U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
ideal index U شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
rainfall index U شاخص بارش شاخص بارندگی
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
target indicator U شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
outputs U تولیدی
counterproductive U ضد تولیدی
output U تولیدی
progenitive U تولیدی
productive U تولیدی
generative U تولیدی
producer's goods U مواد تولیدی
productive capacity U فرفیت تولیدی
manufactoring plant U کارخانه تولیدی
business goods U کالای تولیدی
productive sector U بخش تولیدی
productive work U کار تولیدی
producer goods U کالاهای تولیدی
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
producer durable equipment U تجهیزات با دوام تولیدی
generation data set U مجموعه دادههای تولیدی
government enterprise U موسسات تولیدی دولتی
representative firm U بنگاه تولیدی نمونه
atomistic society U واحدهای کوچک تولیدی
opportunity cost U هزینههای کالای تولیدی
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
average cost U میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
two input firm U بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
user cost of capital U هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
finished U کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
indexed sequential file U پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
value added U اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
margin productivity U نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
margin cost U مقدار هزینهای ک__ه در نتیجه اف_زایش محصول یک واحد تولیدی به کل هزینه افزوده میشود
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
place utility U استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
robots U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robot U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
level rod U شاخص
indexes U خط شاخص
aiming post U شاخص
dial U شاخص
tyupical U شاخص
cephalic index U شاخص سر
indicative U شاخص
indicator U شاخص
indexed U خط شاخص
dials U شاخص
dialled U شاخص
dialed U شاخص
indexes U شاخص
index number U شاخص
index U خط شاخص
index U شاخص
gnomon U شاخص
critical U شاخص
scale U شاخص
indexed U شاخص
polarity indicator U شاخص قطب
roughness index U شاخص زبری
position indicator U شاخص نماها
holotype U نمونه شاخص
readability index U شاخص خوانایی
index hole U سوراخ شاخص
cross index U شاخص متقابل
critical values U مقادیر شاخص
seasonal index U شاخص فصلی
index number U عدد شاخص
bench mark U شاخص مبداء
retention index U شاخص بازداری
cranial index U شاخص جمجمه
number index U شاخص عددی
oddsmaker U بازیگر شاخص
critical period U دوره شاخص
critical ratio U بهر شاخص
critical region U ناحیه شاخص
bain index U شاخص بین
aiming post sleeve U روپوش شاخص
aiming post sleeve U غلاف شاخص
gnomonic U وابسته به شاخص
index of absorption U شاخص جذب
absorption index U شاخص جذب
production index U شاخص تولید
gnomon U شاخص شرعیات
general index U شاخص کلی
sundial U شاخص افتاب
sundials U شاخص افتاب
gnomonics U فن شاخص سازی
group index U شاخص گروه
active index U شاخص فعال
range indicator U شاخص مسافت
difficulty index U شاخص دشواری
discrimination index U شاخص افتراق
aiming post light U چراغ شاخص
economic index U شاخص اقتصادی
aiming light U چراغ شاخص
economic indicator U شاخص اقتصادی
indexing U شاخص گذاری
neon indicator U شاخص نئونی
aiming stake U شاخص کوچک
toughness index U شاخص نرمی
index register U ثبات شاخص
characteristic roots U ریشههای شاخص
index mark U علامت شاخص
indicator gate U دریچه شاخص
wage index U شاخص دستمزد
levelling staff U شاخص تراز
indicator U شاخص اندازه
indicator electrode U الکترود شاخص
vital index U شاخص حیاتی
cost indexes U شاخص هزینه
validity index U شاخص اعتبار
compression index U شاخص فشارپذیری
indicator U نمایشگر شاخص
system catalog U پرونده شاخص
sysctlg U پرونده شاخص
indexed U فهرست شاخص
statistics U شاخص امار
indexes U فهرست شاخص
index U فهرست شاخص
tidal bench mark U شاخص جزر و مد
weight index U شاخص موزون
index of correlation U شاخص همبستگی
characteristic curve U منحنی شاخص
characteristic equation U معادلههای شاخص
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
to be the clincher U عامل شاخص بودن
colminator U دوربین شاخص توپ
renewal index U شاخص قابل تجدید
indexed address آدرس شاخص دار
indexed array U ارایه شاخص دار
indexed list U لیست شاخص دار
isoheyt U خط شاخص نقاط هم باران
construction cost index U شاخص هزینه ساختمانی
index of industrial production U شاخص تولید صنعتی
symbol U رمز اشاره شاخص
map index U فهرست شاخص نقشه ها
air pollution index U شاخص الودگی هوا
respiratory exchange index U شاخص بهره تنفسی
characteristic expansion time U زمان شاخص انبساط
index of real wages U شاخص دستمزدهای واقعی
critical incidents technique U شیوه رویدادهای شاخص
beach flag U پرچم شاخص اسکله
index of multiple correlation U شاخص همبستگی چندگانه
post indexing U شاخص گذاری بعدی
to turn the scales U عامل شاخص بودن
cost of living index U شاخص هزینه زندگی
range markers U چراغ شاخص مسیر
array index number U عدد شاخص ارایه
pre indexing U شاخص گذاری قبلی
elasticity of factor substitution U کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
annual efficiency index U شاخص کارایی سالانه خدمتی
gates opening indicator U شاخص باز شدن دریچه ها
index addressing U نشان دهی شاخص دار
index of retail prices U شاخص قیمتهای خرده فروشی
cff U بسامد شاخص در سوسو زدن
consistency index U شاخص تغییر شکل پذیری
plimsoll mark U خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
index of wholesale prices U شاخص قیمتهای عمده فروشی
activity designator U شاخص فعالیت یکان یا قسمت
index linked insurance U بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
critical flicker frequency U بسامد شاخص در سوسو زدن
tidemark U میله شاخص جزر ومد
tidemarks U میله شاخص جزر ومد
randie branching index U شاخص شاخه زنی رندیچ
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
producer's goods U کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
index fossil U سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
indexed sequential access method U روش دستیابی ترتیبی شاخص دار
pathognomonic U وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
basic indexed sequential acess method U روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
index number U مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
range marker U شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
drift float U علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
compliance index U شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
liquid crystal bar graph panel indicator U شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
role indicator U نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com