English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
activity designator U شاخص فعالیت یکان یا قسمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
subactivity U یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
force activity designator U شماره ترتیب فعالیت یکان
organizations U یکان قسمت
service U قسمت یکان
serviced U قسمت یکان
organization U یکان قسمت
activity U قسمت یکان
activities U قسمت یکان
organisations U یکان قسمت
organic U مربوط به یک قسمت یا یکان
forces U یکان قسمت نظامی
forcing U یکان قسمت نظامی
force U یکان قسمت نظامی
installation property book U دفتر دارایی قسمت یا یکان
suppression U خنثی کردن یک یکان از نظر اتش یا فعالیت سرکوبی اتش
beach organization U یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
national command U یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
von neuman morgensterm utility index U شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
equity accounts حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
major activity U قسمت عمده فعالیت عمده
ideal index U شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
marker U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
markers U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
intercommand U داخل قسمت داخل یکان
zeroed out U ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
casual detachment U یکان جدا شده و منتظر دستوریا ماموریت قسمت جدا شده
rainfall index U شاخص بارش شاخص بارندگی
force augmentation U تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
tenant U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenants U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
visit of courtesy U بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
detail U شرح مفصل یکان بقیه یکان
designations U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
parent U یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
combat arms U یکان رزمی یکان درگیر در رزم
line replacement U یکان تعویض کننده یکان جبهه
designation U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
detailing U شرح مفصل یکان بقیه یکان
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element U یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill U سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
target indicator U شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
shadower U یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
intersectional service U قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
command information program U برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
indexed sequential file U پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
casualty staging unit U یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
staging unit U یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
guiden U پرچم یکان پرچم نماینده یکان
division slice U یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
function U فعالیت
actuality U فعالیت
functions U فعالیت
functioned U فعالیت
stirred U فعالیت
stirrings U فعالیت
stirs U فعالیت
exercises U فعالیت
acting U فعالیت
exercise U فعالیت
exercised U فعالیت
stir U فعالیت
activeness U فعالیت
activation U فعالیت
activity U فعالیت
activities U فعالیت
dial U شاخص
index U خط شاخص
dials U شاخص
index number U شاخص
index U شاخص
scale U شاخص
level rod U شاخص
indicator U شاخص
indexes U شاخص
indexes U خط شاخص
dialled U شاخص
indexed U شاخص
indexed U خط شاخص
dialed U شاخص
aiming post U شاخص
indicative U شاخص
tyupical U شاخص
critical U شاخص
cephalic index U شاخص سر
gnomon U شاخص
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
cerebration U فعالیت مغزی
venturing U فعالیت اقتصادی
activity of soil U فعالیت خاک
activating U به فعالیت پرداختن
inactivity U عدم فعالیت
activates U به فعالیت پرداختن
activated U به فعالیت پرداختن
publicity drive U فعالیت تبلیغاتی
advertising campaign U فعالیت تبلیغاتی
off year U سال کم فعالیت
on stream U درحال فعالیت
critical activity U فعالیت بحرانی
turn over U عایدی فعالیت
ventures U فعالیت اقتصادی
ventured U فعالیت اقتصادی
venture U فعالیت اقتصادی
auxiliary activity U فعالیت فرعی
events U عمل یا فعالیت
politicking U فعالیت سیاسی
optical activity U فعالیت نوری
operational environment U محیط فعالیت
operating level U سطح فعالیت
operant U فعالیت کننده
low activity U فعالیت پایین
activity chart U نمودار فعالیت
activity coefficient U ضریب فعالیت
business activity U فعالیت بازرگانی
activity drive U سائق فعالیت
activity wheel U گردونه فعالیت
activity quotient U بهر فعالیت
somatotonia U فعالیت گرایی
somatotonic U فعالیت گرا
hey day U روز پر فعالیت
activity cycle U چرخه فعالیت
activity rate U نرخ فعالیت
activity ratio U نسبت فعالیت
activity time U زمان هر فعالیت
event U عمل یا فعالیت
random activity U فعالیت تصادفی
activity light U چراغ فعالیت
activate U به فعالیت پرداختن
inaction U بدون فعالیت
activity analysis U تحلیل فعالیت
reactivation U فعالیت مجدد
activation U به فعالیت دراوردن
cranial index U شاخص جمجمه
characteristic curve U منحنی شاخص
production index U شاخص تولید
cost indexes U شاخص هزینه
index of absorption U شاخص جذب
price index U شاخص قیمت
range indicator U شاخص مسافت
compression index U شاخص فشارپذیری
characteristic roots U ریشههای شاخص
characteristic equation U معادلههای شاخص
sundials U شاخص افتاب
bench mark U شاخص مبداء
critical period U دوره شاخص
critical ratio U بهر شاخص
critical region U ناحیه شاخص
aiming light U چراغ شاخص
general index U شاخص کلی
levelling staff U شاخص تراز
active index U شاخص فعال
gnomonic U وابسته به شاخص
gnomon U شاخص شرعیات
indicator gate U دریچه شاخص
indicator electrode U الکترود شاخص
index register U ثبات شاخص
index of correlation U شاخص همبستگی
gnomonics U فن شاخص سازی
index number U عدد شاخص
index mark U علامت شاخص
index hole U سوراخ شاخص
holotype U نمونه شاخص
sundial U شاخص افتاب
neon indicator U شاخص نئونی
aiming post light U چراغ شاخص
critical values U مقادیر شاخص
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com