English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wage index U شاخص دستمزد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
von neuman morgensterm utility index U شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
marker U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
markers U تعیین کننده شاخص هدف شاخص
ideal index U شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
rainfall index U شاخص بارش شاخص بارندگی
target indicator U شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
indexed sequential file U پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
rapine U دستمزد
salaries U دستمزد
salary U دستمزد
pay U دستمزد
paying U دستمزد
pays U دستمزد
feoff U دستمزد
stipend U دستمزد
stipends U دستمزد
waged U دستمزد
wage U دستمزد
factor payments U دستمزد
waging U دستمزد
wages U دستمزد
daily pay U دستمزد روزانه
wage control U کنترل دستمزد
base wage rate U حداقل دستمزد
wage costs U مخارج دستمزد
wage determination U تعیین دستمزد
minimum wage U حداقل دستمزد
wage constraint U محدودیت دستمزد
wage compution day U دستمزد ساعتی
wage ceiling U حداکثر دستمزد
wage ceiling U سقف دستمزد
wage agreement U قرارداد دستمزد
fee U مزد دستمزد
direct labour U دستمزد مستقیم
rate of wage U نرخ دستمزد
wage differentials U اختلاف در دستمزد
wage freeze U انجماد دستمزد
wage market U بازار دستمزد
wage cuts U کاهش دستمزد
wage standard U دستمزد استانده
wage stabilization U ثبات دستمزد
wage rate U نرخ دستمزد
annual wage U دستمزد سالانه
payroll U سیاهه دستمزد
wage funds U وجوه دستمزد
cash-wage U دستمزد نقدی
wage funds U مایه دستمزد
wage policy U سیاست دستمزد
indirect labour U هزینه دستمزد غیرمستقیم
wage income U درامد بشکل دستمزد
raises U بالا بردن دستمزد
raise U بالا بردن دستمزد
rate of wage increase U نرخ افزایش دستمزد
wage profit ratio U نسبت دستمزد به سود
wage flexibility U انعطاف پذیری دستمزد
wage price spiral U دور تسلسل دستمزد
wage bargain U چانه زنی دستمزد
wage agreement U موافقت نامه دستمزد
wage freeze U ثابت نگهداشتن دستمزد
The wages wI'll be raised. U دستمزد ها بالاخواهند رفت
wage system U نظام پرداخت دستمزد
primage U دستمزد بار زدن کشتی
practice fee U دستمزد [مثال ویزیت دکتر]
mandate U قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
truck system U اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
double time U پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
cephalic index U شاخص سر
index number U شاخص
level rod U شاخص
tyupical U شاخص
gnomon U شاخص
dialed U شاخص
indexed U شاخص
aiming post U شاخص
dials U شاخص
indicator U شاخص
dial U شاخص
indexes U شاخص
indexes U خط شاخص
indexed U خط شاخص
indicative U شاخص
dialled U شاخص
index U خط شاخص
index U شاخص
critical U شاخص
scale U شاخص
production index U شاخص تولید
seasonal index U شاخص فصلی
price index U شاخص قیمت
readability index U شاخص خوانایی
sundial U شاخص افتاب
sysctlg U پرونده شاخص
indicator U نمایشگر شاخص
oddsmaker U بازیگر شاخص
indicator electrode U الکترود شاخص
roughness index U شاخص زبری
sundials U شاخص افتاب
indexing U شاخص گذاری
retention index U شاخص بازداری
number index U شاخص عددی
indexes U فهرست شاخص
indicator U شاخص اندازه
statistics U شاخص امار
toughness index U شاخص نرمی
vital index U شاخص حیاتی
polarity indicator U شاخص قطب
range indicator U شاخص مسافت
position indicator U شاخص نماها
levelling staff U شاخص تراز
tidal bench mark U شاخص جزر و مد
neon indicator U شاخص نئونی
validity index U شاخص اعتبار
system catalog U پرونده شاخص
indicator gate U دریچه شاخص
critical ratio U بهر شاخص
critical period U دوره شاخص
critical region U ناحیه شاخص
critical values U مقادیر شاخص
cross index U شاخص متقابل
aiming post sleeve U غلاف شاخص
difficulty index U شاخص دشواری
aiming post light U چراغ شاخص
discrimination index U شاخص افتراق
cranial index U شاخص جمجمه
cost indexes U شاخص هزینه
index U فهرست شاخص
bain index U شاخص بین
bench mark U شاخص مبداء
aiming stake U شاخص کوچک
aiming post sleeve U روپوش شاخص
characteristic curve U منحنی شاخص
characteristic equation U معادلههای شاخص
characteristic roots U ریشههای شاخص
compression index U شاخص فشارپذیری
economic index U شاخص اقتصادی
economic indicator U شاخص اقتصادی
holotype U نمونه شاخص
index of absorption U شاخص جذب
indexed U فهرست شاخص
index hole U سوراخ شاخص
index mark U علامت شاخص
index number U عدد شاخص
absorption index U شاخص جذب
index of correlation U شاخص همبستگی
index register U ثبات شاخص
active index U شاخص فعال
general index U شاخص کلی
weight index U شاخص موزون
gnomon U شاخص شرعیات
gnomonic U وابسته به شاخص
gnomonics U فن شاخص سازی
aiming light U چراغ شاخص
group index U شاخص گروه
to turn the scales U عامل شاخص بودن
to be the clincher U عامل شاخص بودن
isoheyt U خط شاخص نقاط هم باران
renewal index U شاخص قابل تجدید
cost of living index U شاخص هزینه زندگی
index of industrial production U شاخص تولید صنعتی
laspeyres price index U شاخص قیمت لاسپیرز
characteristic expansion time U زمان شاخص انبساط
colminator U دوربین شاخص توپ
construction cost index U شاخص هزینه ساختمانی
map index U فهرست شاخص نقشه ها
array index number U عدد شاخص ارایه
index of multiple correlation U شاخص همبستگی چندگانه
indexed array U ارایه شاخص دار
indexed address آدرس شاخص دار
index of real wages U شاخص دستمزدهای واقعی
critical incidents technique U شیوه رویدادهای شاخص
indexed list U لیست شاخص دار
beach flag U پرچم شاخص اسکله
air pollution index U شاخص الودگی هوا
symbol U رمز اشاره شاخص
respiratory exchange index U شاخص بهره تنفسی
range markers U چراغ شاخص مسیر
post indexing U شاخص گذاری بعدی
pre indexing U شاخص گذاری قبلی
producer price index U شاخص قیمت تولیدی
index linked insurance U بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
index of wholesale prices U شاخص قیمتهای عمده فروشی
index of retail prices U شاخص قیمتهای خرده فروشی
annual efficiency index U شاخص کارایی سالانه خدمتی
index addressing U نشان دهی شاخص دار
gates opening indicator U شاخص باز شدن دریچه ها
plimsoll mark U خط شاخص حداکثر وزن بارکشتی
tidemark U میله شاخص جزر ومد
tidemarks U میله شاخص جزر ومد
consistency index U شاخص تغییر شکل پذیری
critical flicker frequency U بسامد شاخص در سوسو زدن
wholesale price index U شاخص قیمت عمده فروشی
cff U بسامد شاخص در سوسو زدن
consumer price index U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
index of consumer prices U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
randie branching index U شاخص شاخه زنی رندیچ
activity designator U شاخص فعالیت یکان یا قسمت
pathognomonic U وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
index fossil U سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com