Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pontify
U
سیمای اسقفی یا پاپی بخوددادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pontificating
U
دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
pontificated
U
دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
pontificate
U
دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
pontificates
U
دوره یا مقام اسقفی یا پاپی یاکهانت
episcopacy
U
مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
masquerading
U
قیافه فاهری بخوددادن
masquerades
U
قیافه فاهری بخوددادن
masqueraded
U
قیافه فاهری بخوددادن
masquerade
U
قیافه فاهری بخوددادن
to take trouble to do anything
U
زحمت کردن کاری را بخوددادن
scared face
U
سیمای ترسان
glooming
U
سیمای عبوس
speciously
U
با سیمای حق بجانب
to wear a face of joy
U
سیمای خوش داشتن
gloomingly
U
با اخم یا سیمای تیره
open faced
U
دارای سیمای بازو بی تزویر
to put on frills
U
سیمای ساختگی بخود دادن بادکردن
popedom
U
پاپی
papal
U
پاپی
popish
U
پاپی
insistent
U
پاپی
hassles
U
پاپی شدن
papacy
U
سمت پاپی
papalize
U
پاپی کردن
hound
U
پاپی شدن
hounding
U
پاپی شدن
hounded
U
پاپی شدن
hounds
U
پاپی شدن
insists
U
پاپی شدن
papacy
U
مقام پاپی
insist
U
پاپی شدن
insisted
U
پاپی شدن
hassling
U
پاپی شدن
hassled
U
پاپی شدن
hassle
U
پاپی شدن
insisting
U
پاپی شدن
Sara always wanted a puppy.
U
سارا همیشه یک سگ پاپی می خواست.
prelatism
U
اسقفی
bishopric
U
اسقفی
bishopric
U
مقام اسقفی
diocesan
U
جزوحوزه اسقفی
episcopate
U
رتبه اسقفی
prelacy
U
مقام اسقفی
episcopalian
U
پیرو کلیسای اسقفی
crosier
U
عصای اسقفی یاکشیشی
sees
U
مقر یا حوزه اسقفی
episcopalians
U
پیرو کلیسای اسقفی
see
U
مقر یا حوزه اسقفی
mitering
U
انتصاب بمقام اسقفی
crozier
U
عصای اسقفی یاکشیشی
episcopalianism
U
پیروی از کلیسای اسقفی
mitering
U
استعمال تاج اسقفی
mitring
U
انتصاب بمقام اسقفی
mitring
U
استعمال تاج اسقفی
to put oa a semblance of anger
U
سیمای خشمگین بخود دادن خودرا خشمگین وانمودکردن
episcopal
U
مربوط به کلیسای اسقفی درمسیحیت
cathedratic
U
وابسته بکرسی بامقام اسقفی
pontifical
U
وابسته به پاپ یا اسقف جامه اسقفی
pastoralism
U
روش نامه نویسی اسقفی چوپانی
pontificalia
U
جامه و نشانهای اسقفی لباس رسمی
prelatess
U
زنی که دارای مقام مترانی یا اسقفی باشد
pontifically
U
چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
letters missive
U
نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
pontificated
U
اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificate
U
اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificating
U
اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificates
U
اسقفی کردن فضل فروشی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com