English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fault U سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
faulted U سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
faults U سیستم یا وسیلهای قادر به کارکردن است حتی اگر خطایی رخ دهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
faulted U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
fault U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
faults U توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
error U خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
errors U خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
peripheral U که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
teleprinters U وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
teleprinter U وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است
permanent U خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
fatal error U خطایی در برنامه یا وسیله که باعث آسیب سیستم میشود
batch processing U سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
verification U بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
degradation U اجازه داده به برخی قسمتهای سیستم به کارکردن پس از از بین رفتن یک قسمت
interactive U سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است
memory U فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memories U فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
simulators U وسیلهای که سیستم دیگر را شبیه سازی میکند
simulator U وسیلهای که سیستم دیگر را شبیه سازی میکند
intermittent error U خطایی که تصادفا در سیستم ارتباطی یا کامپیوتر رخ میدهد به علت خطای برنامه برنامه یا اختلال
clocks U وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
clock U وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
to work with a will U بامیل کارکردن با شوق وذوق کارکردن
read U سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
reads U سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
upward compatible U اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
installable device driver U درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
crash conversion U تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
terminals U وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
terminal U وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
blessed folder U در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen U فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
integrated U نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
inerrancy U بی خطایی
angelica U سنبل خطایی
bloodstone U یشم خطایی
sporadic fault U خطایی که تصادفاگ رخ دهد
motile U قادر بجنبش
numerate U قادر شمردن
free swimming U قادر به شنا
almightly U قادر مطلق
all-powerful U قادر مطلق
omnipotent U قادر مطلق
omnipotent U قادر متعال
bias error U خطایی با علامت و بزرگی ثابت
inherited error U خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
narrow escape <idiom> U بدون هیچ خطایی فرارکردن
I haven't done anything wrong. U من هیچ خطایی [جرمی] نکردم.
to make r. for a wrong U بی عدالتی یا خطایی را جبران کردن
to be up to no good U کار بدی [خطایی] کردن
work U کارکردن
goes U کارکردن
act U کارکردن
go U کارکردن
worked U کارکردن
inactivate U بی کارکردن
to pull together U با هم کارکردن
acted U کارکردن
enable U قادر ساختن توانا
enabled U قادر ساختن توانا
able to justify bail U قادر به تقبل ضمانت
solvable U قادر بتادیه وام
solvents U قادر به پرداخت دیون
solvents U قادر به پرداخت قروض
enabling U قادر ساختن توانا
enables U قادر ساختن توانا
solvent U قادر به پرداخت دیون
solvent U قادر به پرداخت قروض
literacy U قادر به خواندن بودن
to take the fall for somebody U مسئولیت خطایی را بجای کسی پذیرفتن
to take the fall [American English] U مسئولیت چیزی [کاری یا خطایی] را پذیرفتن
corrective maintenance U یافتن و تصحیح خطایی که رخ داده است
fag U سخت کارکردن
to paddle one's own canoe U مسقلانه کارکردن
to act jointly U باهم کارکردن
speed U سریع کارکردن
slaving U سخت کارکردن
overworks U زیاد کارکردن
collaborate U باهم کارکردن
slave U سخت کارکردن
collaborated U باهم کارکردن
speeds U سریع کارکردن
collaborating U باهم کارکردن
collaborates U باهم کارکردن
to work together U باهم کارکردن
operation U کارکردن با یک وسیله
speeding U سریع کارکردن
to work cheap U بامزدکم کارکردن
cowork U باهم کارکردن
runs U کارکردن موتور
overworked U زیاد کارکردن
run U کارکردن موتور
slaves U سخت کارکردن
toa for a job or position U درخواست کارکردن
overlabour U زیاد کارکردن
cooperate U باهم کارکردن
counterwork U برخلاف کارکردن
fags U سخت کارکردن
to pull a lone oar U تنها کارکردن
upping U اجرا یا کارکردن
upped U اجرا یا کارکردن
up U اجرا یا کارکردن
overwork U زیاد کارکردن
overworking U زیاد کارکردن
slaved U سخت کارکردن
may U توانایی داشتن قادر بودن
acatamathesia U قادر بدرک سخن نبودن
thermoduric U قادر به استقامت در برابرحرارت زیاد
capability U قادر به انجام کاری بودن
frailty U نحیفی خطایی که ناشی ازضعف اخلاقی باشد
What has he done wrong? U [مگر] او [مرد] چه خطایی [جرمی] کرده است؟
frailties U نحیفی خطایی که ناشی ازضعف اخلاقی باشد
automation U بطور خودکار کارکردن
gears U کردن اماده کارکردن
dejecta U کارکردن مزاج مریض
passages U رویداد کارکردن مزاج
refit U دوباره اماده کارکردن
moonlighted U بطور قاچاقی کارکردن
passage U رویداد کارکردن مزاج
function U عمل کردن کارکردن
knuckle down <idiom> U مشتاقانه شروع به کارکردن
functioned U عمل کردن کارکردن
functions U عمل کردن کارکردن
refits U دوباره اماده کارکردن
geared U کردن اماده کارکردن
refitted U دوباره اماده کارکردن
to peg a way at some work U پیوسته درسرچیزی کارکردن
qualified for work U شایسته یاقابل کارکردن
moonlighting U بطور قاچاقی کارکردن
fit to work U شایسته یاقابل کارکردن
moonlights U بطور قاچاقی کارکردن
to act independently of others U مستقلانه یا جداگانه کارکردن
geologize U در زمین شناسی کارکردن
do the trick <idiom> U خیلی خوب کارکردن
fit to work U اماده برای کارکردن
moonlight U بطور قاچاقی کارکردن
gear U کردن اماده کارکردن
refitting U دوباره اماده کارکردن
enabling U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enables U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
facility U قادر به انجام کاری به سادگی بودن
enabled U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
eurybathic U قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب
enable U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
bug U خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
solids U خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
solid U خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
bugging U خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
bugs U خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
check U خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
checks U خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
checked U خطا در خواندن داده ناشی از خطایی در رسانه مغناطیسی
false U اخطار خطا وقتی که هیچ خطایی رخ نداده باشد
drudge U جان کندن بیمیلانه کارکردن
telecommuting U عمل کارکردن با کامپیوتر در یک محل
to work it <idiom> U روی چیزیی کارکردن و حل کردن
labourvi U رنج بردن سخت کارکردن
geometrize U از روی قواعد هندسی کارکردن
drudges U جان کندن بیمیلانه کارکردن
frob U کارکردن با دسته فرمان وماوس
grind U اسیاب شدن سخت کارکردن
To work like a beaver . U مشتاقانه وتر وفرز کارکردن
to turn over U واژگون کردن کارکردن دراوردن
grinds U اسیاب شدن سخت کارکردن
to work at a high pressure U با فشار یا فعالیت زیاد کارکردن
able to withstand contamination <adj.> U قادر به مقاومت در برابر آلودگی [بوم شناسی]
absolutism U حکومت مطلقه اعتقاد به قادر علی الاطلاق
storage U مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند
ectogenic U قادر بادامه زندگی درخارج از میزبان خود
interactive U برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند
propagated U خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
checking U نرم افزاری که در برنامه یا نوشتار داده یا کد آن خطایی را پیدا میکند
propagating U خطایی در فرآیند که عملیات بعدی را تحت تاثیر قرار دهد
burn U کارکردن موتور راکت طبق برنامه
To regain consciousness. to come to. U امروز حال وحوصله کارکردن ندارم
burns U کارکردن موتور راکت طبق برنامه
to do a lesson U درسی راروان کردن سردرسی کارکردن
crack the whip <idiom> U باعث سخت کارکردن شخصی شدن
programmers U شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
graphics U چاپگری که قادر به چاپ تصاویر map-bit است
programmer U شخصی که قادر به طراحی و نوشتن برنامه کاری است
macro U برنامه اسمبلر که قادر به کدگشایی دستورات ماکرو است
director U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
directors U هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
music chip U مدار مجتمع قادر به تولید صوت موسیقی و tane
all weather fighter U هواپیمایی که در هر گونه شرایط جوی قادر به عمل باشد
aerospace vehicle U هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
circulars U موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
dead U دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
circular U موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
coupling U نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com