Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
freshwater system
U
سیستم لوله کشی اب شیرین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
lines
U
لوله منفردی در سیستم سیالات
line
U
لوله منفردی در سیستم سیالات
intubate
U
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
reactionpropulsion
U
سیستم پرتاب جت با استفاده از نیروی عکس العمل گازهای خروجی از یک لوله
crash conversion
U
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
market socialism
U
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run
U
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs
U
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
hosing
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
blessed folder
U
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen
U
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
go devil
U
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst
U
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end
U
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
peripheral
U
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring
U
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
vas deferens
U
لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni
U
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
integrated
U
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
spigot
U
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
water pipe
U
لوله مخصوص لوله کشی اب
sockets
U
بست لوله دوراهی لوله
oviduct
U
لوله رحمی لوله فالوپ
to pipeline
U
با خط لوله لوله کشی کردن
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery
U
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
standby
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
desk accessory
U
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
policonic projection
U
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
coupling
U
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
bifuel propulsion
U
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
natives
U
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
chcp
U
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
native
U
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
design phase
U
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
download
U
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
demand
U
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demanded
U
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process
U
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
demands
U
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
tar
U
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
ES IS
U
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
building block principle
U
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
three phase four wire system
U
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
standbys
U
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standby
U
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
system diagnostics
U
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
automatic levelling
U
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
bridge
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf
U
متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridges
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
desktop
U
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
off load
U
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
failure
U
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failures
U
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
lambert projection
U
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
amiable
U
شیرین
soft water
U
اب شیرین
nectarean
U
شیرین
sweetest
U
شیرین
nectareous
U
شیرین
nectared
U
شیرین
luscious
U
شیرین
sweet
U
شیرین
dulcet
U
شیرین
mellifluous
U
شیرین
honeyed
U
شیرین
affeluo'so a
U
شیرین
sweeter
U
شیرین
sugared
U
شیرین
saccharine
U
شیرین
fresh
U
شیرین
fresh-
U
شیرین
freshest
U
شیرین
fresh water
U
اب شیرین
tuneful
U
شیرین
dolce
U
شیرین
warm boot
U
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
expansion card
U
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
link encryption
U
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slices
U
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice
U
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
freshwater king
U
متصدی اب شیرین کن
sodium bicarbonate
U
جوش شیرین
freshet
U
جوی اب شیرین
melodiously
U
بطور شیرین
figuration
U
شیرین کاری
f. fishes
U
ماهیهای اب شیرین
sodas
U
جوش شیرین
sweet pepper
U
فلفل شیرین
bicarbonate of soda
U
جوش شیرین
shirin
U
خودکشی شیرین
sweetens
U
شیرین کردن
evaporator
U
دستگاه اب شیرین کن
sweetened
U
شیرین کردن
sweeten
U
شیرین کردن
sudium bicarbonate
U
جوش شیرین
soda
U
جوش شیرین
chino
U
لیمو شیرین
melody
U
اهنگ شیرین
chino
U
پرتقال شیرین
liquorice
U
شیرین بیان
melodies
U
اهنگ شیرین
sweetening
U
شیرین کردن
bicarbonate
U
جوش شیرین
limnic
U
وابسته به اب شیرین
sorgho
U
ذرت شیرین
sweetish
U
شیرین نوشین
tragicomedy
U
تلخ و شیرین
solar still
U
اب شیرین کن افتابی
limnology
U
اب شیرین شناسی
sweet voiced
U
شیرین صدا
sweet spoken
U
شیرین زبان
sweet peas
U
نخود شیرین
dulcify
U
شیرین کردن
sweet root
U
شیرین بیان
limnetic
U
وابسته به اب شیرین
licorice
U
شیرین بیان
sweetmeat
U
غذای شیرین
it tastes sweet
U
شیرین است
crawfish
U
خرچنگ اب شیرین
sweet corn
U
ذرت شیرین
candied
U
شیرین شده
pimiento
U
فلفل شیرین
to soften water
U
شیرین کردن آب
Its well worth . Its a bargain at the price .
U
شیرین می ارزد
sorgo
U
ذرت شیرین
sweet oil
U
روغن شیرین
bittersweet
U
شیرین وتلخ
sugarberry
U
تمشک شیرین
sweet pea
U
نخود شیرین
tragicomedies
U
تلخ و شیرین
sugary
U
شیرین ملیح
sugary
U
شیرین زبان
edulcorate
U
شیرین کردن
freshwater
U
وابسته به اب شیرین
sweetener
U
شیرین کننده
sweeteners
U
شیرین کننده
tour de force
U
شیرین کاری
soft
U
سبک شیرین
softest
U
سبک شیرین
sweet lemon
U
لیموی شیرین
baking soda
U
جوش شیرین
softer
U
سبک شیرین
opens
U
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened
U
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open
U
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
teleran system
U
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
system flowchart
U
نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
designation system
U
سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
master
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
allspice
U
فلفل فرنگی شیرین
bitter-sweet
U
اول شیرین وبعدتلخ
sweet potato
U
سیب زمینی شیرین
bitter sweet
U
اول شیرین وبعدتلخ
sweet potatoes
U
سیب زمینی شیرین
malmsey
U
شراب شیرین قبرس
sweet sorghum
U
ذرت خوشهای شیرین
mellifluent
U
عسل دار شیرین
sweet spoken
U
شیرین سخن شکردهان
vermouth
U
شراب شیرین افسنطین
sweetish
U
چیز نسبتا شیرین
vermouths
U
شراب شیرین افسنطین
pomfret cake
U
کلوچه شیرین بیان
limnic
U
زیست کننده در اب شیرین
limnetic
U
زیست کننده در اب شیرین
as sweet as honey
<idiom>
U
مثل عسل
[شیرین]
sodas
U
جوش شیرین سودا
To perform a feat.
U
شیرین کاری کردن
It is a good one hundred kilos .
U
شیرین صد کیلو است
soda
U
جوش شیرین سودا
sweet oil
U
روغن بادام شیرین
richer
U
زیاده چرب یا شیرین
edulcoration
U
عمل شیرین کردن
pancakes
U
نان شیرین و پهن
pancake
U
نان شیرین و پهن
stunt
U
شیرین کاری کردن
straw wine
U
شراب شیرین کشمش
blander
U
شیرین و مطلوب نجیب
blandest
U
شیرین و مطلوب نجیب
to sweeten something
U
چیزی را شیرین کردن
richest
U
زیاده چرب یا شیرین
stunt
U
شاهکار شیرین کاری
rich
U
زیاده چرب یا شیرین
bland
U
شیرین و مطلوب نجیب
stunting
U
شاهکار شیرین کاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com