Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
irish wolfhound
U
سگ شکاری بزرگ وقوی هیکل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
great dane
U
نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
gila monster
U
سوسمار قوی هیکل و بزرگ
marlin
U
ماهی شکاری بزرگ
high power
U
تفنگ شکاری بزرگ
To be sound in wind and limb.
U
جسما" سالم وقوی بودن
physique
U
هیکل
physiques
U
هیکل
elephantine
U
بد هیکل
person
U
هیکل
figures
U
هیکل
contour
U
هیکل
figuring
U
هیکل
body build
U
هیکل
figure
U
هیکل
portliness
U
هیکل
persons
U
هیکل
fane
U
هیکل
portly
U
هیکل وار
statues
U
هیکل پیکر
statue
U
هیکل پیکر
huskiest
U
نیرومندودرشت هیکل
husky
U
نیرومندودرشت هیکل
sturdier
U
قوی هیکل
robust
U
قوی هیکل
robustly
U
قوی هیکل
sturdiest
U
قوی هیکل
buxom
U
خوش هیکل
huskier
U
نیرومندودرشت هیکل
huskies
U
نیرومندودرشت هیکل
sturdy
U
قوی هیکل
giantess
U
زن پهلوان یاقوی هیکل
macrosplanchnic build
U
هیکل درشت تنه
frame
U
هیکل حالت موقتی
upstanding
U
سر راست خوش هیکل
giant
U
غول قوی هیکل
robust
U
ستبر هیکل دار
giants
U
غول قوی هیکل
robustly
U
ستبر هیکل دار
statuary
U
مجسمه ساز هیکل تراشی
statuesque
U
خوش هیکل مجسمه وار
habitus
U
وضعیت ساختمان جسمانی هیکل
unwielly
U
سنگین گنده بد هیکل دیرجنب
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
feral
U
شکاری
gundog
U
سگ شکاری
gundogs
U
سگ شکاری
deer hound
U
سگ شکاری
hounded
U
سگ شکاری
raptatorial
U
شکاری
raptatory
U
شکاری
raptorail
U
شکاری
ratch
U
سگ شکاری
sporting dog
U
سگ شکاری
buckhound
U
سگ شکاری
hunters
U
سگ شکاری
gun dog
U
سگ شکاری
hunter
U
سگ شکاری
hounds
U
سگ شکاری
accipital
U
شکاری
hunting dog
U
سگ شکاری
hound
U
سگ شکاری
hounding
U
سگ شکاری
ravening
U
شکاری غاصب
ravin
U
طعمه شکاری
capped watch
U
ساعت شکاری
shot gun
U
تفنگ شکاری
canes venatici
U
سگان شکاری
sport car
U
اتومبیل شکاری
canum venaticorum
U
سگان شکاری
staghound
U
تازی شکاری
shotgun
U
تفنگ شکاری
accipiter
U
مرغ شکاری
terrier
U
سگ بویی شکاری
hunter
U
اسب یا سگ شکاری
blood
U
سگ شکاری و بوی خن
game
U
جانور شکاری
killer submarine
U
زیردریایی شکاری
dogcart
U
کالسکهی شکاری
game bag
U
خرجین شکاری
gazehound
U
نوعی سگ شکاری
game fowl
U
مرغ شکاری
terriers
U
سگ بویی شکاری
deer dog
U
تازی سگ شکاری
shotguns
U
تفنگ شکاری
hunters
U
اسب یا سگ شکاری
bowing
U
کمان شکاری
birds of prey
U
مرغان شکاری
sports cars
U
اتومبیل شکاری
bow
U
کمان شکاری
dogcarts
U
کالسکهی شکاری
birds of prey
U
پرندگان شکاری
Afghan Hound
U
سگ شکاری افغان
sports car
U
اتومبیل شکاری
bowed
U
کمان شکاری
bows
U
کمان شکاری
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
bird of prey
U
مرغ شکاری گوشتخوار
accipitrine
U
ازجنس باز شکاری
raven
U
شکار طعمه شکاری
venatical
U
وابسته بشکار شکاری
huntsmen
U
مدیر تازیهای شکاری
huntsman
U
مدیر تازیهای شکاری
ravens
U
شکار طعمه شکاری
chaser
U
مفتش هواپیمای شکاری
chasers
U
مفتش هواپیمای شکاری
venatic
U
وابسته بشکار شکاری
pointers
U
سگ شکاری یابنده شکار
doublcd barrcled shot
U
تفنگ شکاری دو لول
field trial
U
مسابقه تازیهای شکاری
fighter bomber
U
شکاری- بمب افکن
fighter cover
U
پوشش با هواپیماهای شکاری
feral
U
حیوان شکاری وحشی
pointer
U
سگ شکاری یابنده شکار
beagle
U
تازی شکاری پاکوتاه
beagles
U
تازی شکاری پاکوتاه
accipitrine
U
متعلق به مرغان شکاری بازمانند
gamekeeper
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
gamekeepers
U
متصدی جانوران شکاری قرقچی
predaceous
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
predacious
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
gordon setter
U
نوعی سگ شکاری سیاه رنگ
goshawk
U
باز بال کوتاه شکاری
basset
U
نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
small game
U
پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
sporterize
U
تبدیل تفنگ نظامی به شکاری
salmi
U
خورش باگوشت مرغ شکاری
saker
U
باز شکاری در اروپای قدیم
golden retriever
U
سگ شکاری طلایی رنگ دورگه
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
setters
U
توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
upland game
U
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
setter
U
توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
bloodhound
U
نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhounds
U
نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
sleuth hound
U
یکجور سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
glede
U
انواع پرندگان یامرغان شکاری مخصوصازغن یا چالاقان
to hark back
U
برگشتن) درگفتگوی ازتوله شکاری که اندکی برمیگرددتاردشکار رادوب
wing shooting
U
شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
hunter killer
U
نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
yoicks
U
علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
fighter direction
U
هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
hot rod
U
اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
fowling piece
U
تفنگ پرنده زنی تفنگ شکاری
saluke
U
سگ شکاری بویی تازی بویی
fowling piece
U
تفنگ شکاری تفنگ ساچمهای
fighter
U
هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
fighters
U
هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
grosser
U
بزرگ
mightiest
U
بزرگ
mighty
U
بزرگ
enormous
U
بزرگ
extra-
U
بزرگ
extras
U
بزرگ
doyennes
U
زن بزرگ
largest
U
بزرگ
doyenne
U
زن بزرگ
mightier
U
بزرگ
of a large size
U
بزرگ
hugeous
U
بزرگ
large sized a
U
بزرگ
large sized
U
بزرگ
king size
U
بزرگ
grave
U
بزرگ
graves
U
بزرگ
gravest
U
بزرگ
small
U
بزرگ نه
dignified
U
بزرگ
large
U
بزرگ
adult
U
بزرگ
adults
U
بزرگ
immane
U
بزرگ
larger
U
بزرگ
stour
U
بزرگ
vast
U
بزرگ
swith
U
بزرگ
considerably large
U
بس بزرگ
jumbos
U
بزرگ
jumbo
U
بزرگ
vasty
U
بزرگ
canis majoris
U
سگ بزرگ
canis major
U
سگ بزرگ
big
U
بزرگ
bigger
U
بزرگ
biggest
U
بزرگ
extensive
U
بزرگ
decuman
U
بزرگ
grossing
U
بزرگ
voluminous
U
بزرگ
grossest
U
بزرگ
grosses
U
بزرگ
extra
U
بزرگ
bandog
U
سگ بزرگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com