Perdic | سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 171 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	whippet U	سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
	whippets U	سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	on U	فرمان سمت خوب درتیراندازی با تانک لوله تانک در سمت هدف است
	swift U	تندرو
	swifter U	تندرو
	extrimist U	تندرو
	fleet footed U	تندرو
	swiftest U	تندرو
	swifts U	تندرو
	fastest U	تندرو
	fasted U	تندرو
	fast U	تندرو
	rapid U	تندرو
	fasts U	تندرو
	speedster U	تندرو
	light of foot U	تندرو
	rigorous <adj.> U	تندرو
	spankings U	تندرو
	racers U	تندرو
	racer U	تندرو
	radicals U	تندرو
	radical U	تندرو
	drastic <adj.> U	تندرو
	extreme <adj.> U	تندرو
	radical <adj.> U	تندرو
	spanking U	تندرو
	swiftly U	تندرو
	swift footed U	تندرو
	swift of foot U	تندرو
	canum venaticorum U	تازی ها
	Arabs U	تازی
	stag hound U	تازی
	Arab U	تازی
	deer hound U	تازی
	greyhounds U	تازی
	canes venatici U	تازی ها
	buckhound U	تازی
	grey hound U	تازی
	wolf hound U	سگ تازی
	greyhound U	تازی
	Arabic U	تازی
	hounded U	تازی
	hound U	تازی
	hounding U	سگ تازی
	hound U	سگ تازی
	hounding U	تازی
	hounds U	سگ تازی
	hounds U	تازی
	hounded U	سگ تازی
	express train U	قطارویژه تندرو
	flyboat U	کرجی تندرو
	clipper U	طیاره تندرو
	courser U	اسب تندرو
	ocean greyhound U	کشتی تندرو
	quick time U	قدم تندرو
	wingfooted U	باد پا تندرو
	posthaste U	پیک تندرو
	deer dog U	تازی سگ شکاری
	staghound U	تازی شکاری
	sleuthhound U	تازی بویی
	brach U	تازی مانند
	alpha canes venaticorum U	الفا- تازی ها
	huntsmen U	تازی دار
	lyam hound U	تازی بویی
	greyhound U	نوعی تازی
	lyme hound U	تازی بویی
	greyhounds U	نوعی تازی
	huntsman U	تازی دار
	clipper U	اسب یا کشتی تندرو
	ocean grevhound U	کشتی مسافری تندرو
	pocket battleship U	رزمناو تندرو و سبک
	wolf hound U	تازی درشت اندام
	harrier U	تازی مخصوص شکارخرگوش
	life the hound <idiom> U	زندگی مثل سگ تازی
	beagle U	تازی شکاری پاکوتاه
	beagles U	تازی شکاری پاکوتاه
	frigate U	ناوچه جنگی تندرو دریایی
	expressage U	حمل یافرستادن باوسایل تندرو
	frigates U	ناوچه جنگی تندرو دریایی
	foxhounds U	تازی مخصوص شکار روباه
	to ride to hounds U	با تازی شکار روباه کردن
	totalitarian U	وابسته بحکومت یکه تازی
	foxhound U	تازی مخصوص شکار روباه
	to rid to hounds U	با تازی شکار روباه کردن
	whipper U	همدست شکارچی که تازی ها راباشلاق میراند
	bazooka U	ضد تانک
	bazookas U	ضد تانک
	antiarmor U	ضد تانک
	tanker U	تانک
	water tower U	تانک اب
	water towers U	تانک اب
	panzer U	تانک
	anti-tank U	ضد تانک
	tank U	تانک
	tankers U	تانک
	reservoirs U	تانک
	antitank U	ضد تانک
	reservoir U	تانک
	morning glory U	اسب تندرو در تمرین ولی کنددر مسابقه
	gaze hound U	تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
	antitank obstacle U	مانع ضد تانک
	intermediate frequency tank circuit U	مدار تانک
	main battle tank U	تانک اصلی
	stalled tank U	تانک ایستاده
	tank destroyer U	توپ ضد تانک
	tank deck U	شاسی تانک
	caterpillar tracks U	وسائلنقلیهسنگینمثل"تانک"
	antitank artillery U	توپخانه ضد تانک
	drop tank U	تانک موقت
	amphibious tank U	تانک اب خاکی
	flail tank U	تانک ضد مین
	drag hunt U	شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
	slow and steady wins the race U	اسب تازی دوتک روبشتاب شتراهسته میرودشب وروز
	stalled tank U	تانک از کار افتاده
	skirting armor U	زره دامنه تانک
	deck U	سکوی جلوی تانک
	control vehicle U	تانک نافم حرکت
	cupola U	برجک فرماندهی تانک
	fuel tank vent U	هواکش تانک سوخت
	tankage U	گنجایش تانک یا مخزن
	hull defilade U	سنگر گرفتن تانک
	track tension U	تنظیم شنی تانک
	antitank launcher U	موشک انداز ضد تانک
	decks U	سکوی جلوی تانک
	cupolas U	برجک فرماندهی تانک
	turret U	برجک توپ یا تانک
	turrets U	برجک توپ یا تانک
	armor group U	گروه زره تانک
	bulkheads U	دهلیزداخلی دهلیز تانک
	bulkhead U	دهلیزداخلی دهلیز تانک
	decked U	سکوی جلوی تانک
	landing craft tank U	ناو تانک پیاده کن
	hoick U	فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
	flail tank U	تانک غلطک دار ضد مین
	high explosive antitank U	گلوله سوختار شدید ضد تانک
	main battle tank U	قوی ترین تانک رزمی
	scorpion U	نوعی تانک سبک شناسایی
	scorpions U	نوعی تانک سبک شناسایی
	ullage U	حجم بالای سطح مایع تانک
	intercom U	سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
	tank recovery vehicle U	خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
	hulls U	بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
	hull U	بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
	compass course U	مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
	intercoms U	سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
	skirting armor U	ضخیم ترین قسمت زره تانک
	entac U	موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
	main armament U	جنگ افزار اصلی تانک یاهواپیما یا ناو
	knock down U	زدن با تانک یا توپ هواپیما از کار انداختن
	hull down U	قرار دادن تانک تالوله پشت حفاظ
	gunnery U	توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
	secondary armament U	جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
	scorpions U	تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
	scorpion U	تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
	haul defilade U	قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
	hush ship U	کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
	sprocket U	دنده ملخی مین چرخ گرداننده نهایی در تانک
	wet wing U	بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
	integral tank U	تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
	yoicks U	علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
	biocidal action U	عمل موادیکه جهت کشتن میکروبها و باکتریها به تانک سوخت اضافه میشود
	sponson U	جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
	hunting U	حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
	metal deactivator U	مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
	bog U	توپچی سینه کشتی یا توپچی جلو تانک باطلاق
	bogs U	توپچی سینه کشتی یا توپچی جلو تانک باطلاق
	Arabic U	زبان تازی زبان عربی
	saluke U	سگ شکاری بویی تازی بویی
	compensating port U	مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
	bqm U	سیستم هدف کش فایربی سیستم هدف کش ضد هوایی یا ضد تانک
	spall U	تکههای جدا شده از زره تانک بعلت انفجار تکههای پرتاب شده از زره