English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
doggie U سگ بزبان کودکان سگ کوچک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
PO U پبشاب دان بزبان کودکان
uvular U وابسته بزبان کوچک
capella U بزبان
latine U بزبان لاتینی
inexpressibles U بزبان شوخی
indispensables U بزبان شوخی
utter U بزبان اوردن
uttered U بزبان اوردن
utters U بزبان اوردن
slang U بزبان عامیانه
gallice U بزبان فرانسه
alpha aurigae U عیوق بزبان
romanic U متکلم بزبان رومی
slang U بزبان یا لهجه مخصوص
in legal parlance U بزبان یا عباراتی حقوقی
formulated U بیان داشتن بزبان ریاضی
vulgarization U تعمیم چیزی بزبان ساده
formulate U بیان داشتن بزبان ریاضی
formulating U بیان داشتن بزبان ریاضی
retranslate U دوباره بزبان نخستین دراوردن
They were talking in Spanish . U بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
formulates U بیان داشتن بزبان ریاضی
arabist U عالم بزبان و علوم عربی
I spoke my mind. U آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
popularly U از لحاظ توده مردم بزبان ساده
latinity U شیوه نوشتن یا سخن گفتن بزبان لاتینی
nuncupation U افهار مطلبی در پیش گواه بزبان گویی
transliteration U نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
predigest U بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
child's play U بازی کودکان
pediatrics U امراض کودکان
touch wood U یکجوربازی کودکان
wading pool U استخر کودکان
pedobaptism U تعمید کودکان
pediatrics U پزشکی کودکان
infantile paralysis U فلج کودکان
exceptional children U کودکان استثنایی
play fellow U همبازی کودکان
disadvantaged children U کودکان محروم
biddy basketball U بسکتبال کودکان
matron U سرپرست کودکان
disturbed children U کودکان پریشان
institutionalized children U کودکان پناهگاهی
playrooms U اتاق بازی کودکان
baby farm U محل نگهداری کودکان
playroom U اتاق بازی کودکان
pedology U مبحث بهداشت کودکان
child labor laws U قوانین کار کودکان
infant mortality U مرگ و میر کودکان
playground ball U توپ پلاستیکی کودکان
piadology U شناسایی حالات کودکان
pemphigus U تاول کوفتی کودکان
children's apperception test U ازمون اندریافت کودکان
pediatrician U ویژه گر بیماریهای کودکان
pud U دست در زبان کودکان
puds U دست در زبان کودکان
paedophilia U میل جنسی به کودکان
nursery rhyme U اشعار مخصوص کودکان
undies U زیر پوش کودکان
nursery rhymes U اشعار مخصوص کودکان
school age children U کودکان واجب التعلیم
pediatric U مربوط به امراض کودکان
puerile breathing U تنفس خرخری کودکان
little pitchers have long ears U کودکان غالبا گوششان تیزاست
poliomyelitic U وابسته به بیماری فلج کودکان
child death rate U نرخ مرگ و میر کودکان
poliomyelitic U مبتلا به بیماری فلج کودکان
floor hockey U هاکی روی یخ کودکان بدون اسکیت
unicef (= united nations international U یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
hornbook U کاغذی که در ان الفباء برای کودکان دبستان می نوشتند
nursery governess U بانویی که کودکان را هم پرستاروهم اموزگاراست پرستار اموزگار
Mentally retarded children. U کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
scaramouch U دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
stockinet U پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
pediatrics or pae U شاخهای از علم طب که ازبهداشت و ناخوشیهای کودکان گفتگو میکند
stockinette U پارچه کشباف مخصوص لباس کودکان وزخم بندی
leading string U ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
scaramouche U دلقک بزدل وکتک خور منایش کودکان ایتالیا
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents. U بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
minor league U دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
Santa Claus U شخص موهومی که کودکان گمان میبرند درشب عیدمیلادمسیح میاید
roller coaster U راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller-coaster U راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller-coasters U راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
wppsi U مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان پیش اموزشگاهی ودبستانی
widget U آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
sand man U لولویی که خاک درچشم کودکان پاشیده انهارا خواب الود میکند
go cart U چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
oedipal U وابسته به احساسات و علائق کودکان 3 تا 6 ساله نسبت بوالدین جنس مخالف خود
pig board U تخته کوچک برای موجهای کوچک
jigger U بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increments U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment U فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jargonize U بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
walking chair U چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
pannikin U لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble U برامدگی کوچک گره کوچک
night gown U جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
transliterate U عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
small scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale U طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
davit U جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
whiffet U سگ کوچک
minus cule U کوچک
diminutive U کوچک
pilule U حب کوچک
weensy U کوچک
culvert U پل کوچک
thumbnail U کوچک
dimmers U کوچک
thumbnails U کوچک
minute U کوچک
small U کوچک
tiddly U کوچک
small fry U کوچک
minor U کوچک
tiddlier U کوچک
tiddliest U کوچک
culverts U پل کوچک
bantams U کوچک
little U کوچک
bantam U کوچک
pint size U کوچک
fractional U کوچک
puny U کوچک
petit U کوچک
pillule U حب کوچک
pint-size U کوچک
petty U کوچک
smaller U کوچک
smallest U کوچک
venule U رگ کوچک
pipsqueaks U کوچک
pipsqueak U کوچک
ponceau U پل کوچک
runty U کوچک
short ton U تن کوچک
plumelet U پر کوچک
gracile U کوچک
micro U کوچک
ickle U کوچک
micros U کوچک
plumule U پر کوچک
half pint U کوچک
seed bud U پر کوچک
canis minoris U سگ کوچک
canis minor U سگ کوچک
fortalice U دژ کوچک
floret U گل کوچک
exiguousness U کوچک
weeniest U کوچک
weenier U کوچک
dinky U کوچک
minuscule U کوچک
weeny U کوچک
imminution U کوچک
cerebellum U مخ کوچک
splint U برامدگی کوچک
whipped U تاکل کوچک
miniaturised U کوچک کردن
whip U تاکل کوچک
whips U تاکل کوچک
miniaturization U کوچک سازی
wisp U بقچه کوچک
sprigs U شاخه کوچک
princeling U شاهزاده کوچک
wisps U بقچه کوچک
sprig U شاخه کوچک
puniness U کوچک اندامی
peccabillo U گناه کوچک
prickles U خراش کوچک
notelet U یادداشت کوچک
onager U گورخر کوچک
minimised U کوچک شمردن
negrillo U زنگی کوچک
radicle U ریشه کوچک
rillet U نهر کوچک
droplet U قطره کوچک
roe deer U یکجورگوزن کوچک
droplets U قطره کوچک
gorge U دره کوچک
minimises U کوچک شمردن
nutlet U فندق کوچک
nutlet U هسته کوچک
papilla U برامدگی کوچک
prickled U خراش کوچک
prickle U خراش کوچک
minimizing U کوچک شمردن
gorges U دره کوچک
minimizes U کوچک شمردن
minimized U کوچک شمردن
oliver U چکش کوچک
minimize U کوچک شمردن
minimising U کوچک شمردن
gorged U دره کوچک
crackers U کلوچه کوچک
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com