Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
x site
U
سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
field storage
U
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
dump
U
انبار موقتی زاغه مهمات انبار
magazine
U
انبار مهمات
ammunition depot
U
انبار مهمات
ammunition dump
U
انبار مهمات
magazines
U
انبار مهمات
arsenals
U
انبار مهمات جنگی
shell room
U
انبار مهمات ناو
arsenal
U
انبار مهمات جنگی
magazine flooding system
U
سیستم اب فشان انبار مهمات ناو
inventory lot
U
نوبه مهمات ذخیره شده در انبار
magazine space
U
زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
caged storage
U
قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
y site
U
نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
assignment of space
U
تخصیص جا برای انبار کردن اماد
bacteriolysis
U
مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
pallet
U
چرخ دستی حمل بار مقر حمل مهمات سکوی حمل بار
pallets
U
چرخ دستی حمل بار مقر حمل مهمات سکوی حمل بار
stockpiling
U
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles
U
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled
U
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile
U
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
pallet
U
سکوی چوبی یا پلاستیکی برای حمل کالا
safety island
U
سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
ready rack
U
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
stockpiles
U
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled
U
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile
U
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling
U
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
tumbrel or bril
U
ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
blockhouse
U
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
refire time
U
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
antimateriel ammunition
U
مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
bin storage
U
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
sponson
U
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
half area
U
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
ammunition loading line
U
صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
referral order
U
درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
bay
U
یک بخش برای کار ویژه
[مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
stock control program
U
نرم افزاری که برای کمک به مدیریت انبار در تجارت طراحی شده است
cook off
U
گل کردن مهمات
color codig
U
علامت گذاری کردن مهمات
horizontal loading
U
پر کردن مهمات به طور افقی
atomic demolition munition
U
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
epos
U
سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
lot integrity
U
دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
rearming
U
تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
wet stowage
U
نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
ramps
U
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramp
U
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
lay up
U
دچار تاخیر کردن یا شدن انبار یاجمع کردن
ensile
U
انبار کردن
warehouse
U
انبار کردن
warehouses
U
انبار کردن
stashing
U
انبار کردن
reservedness
U
انبار کردن
stash
U
انبار کردن
stashed
U
انبار کردن
stashes
U
انبار کردن
deep freezes
U
انبار کردن
build-ups
U
پر کردن انبار
deep freeze
U
انبار کردن
yards
U
انبار کردن
stock piling
U
انبار کردن
imburse
U
انبار کردن
build-up
U
پر کردن انبار
storage
U
انبار کردن
build up
U
پر کردن انبار
yard
U
انبار کردن
garner
U
انبار کردن انباشتن
tender
U
لطیف کردن انبار
garnering
U
انبار کردن انباشتن
hoarding
U
انبار کردن پول
store-rooms
U
جای انبار کردن
hoardings
U
انبار کردن پول
garners
U
انبار کردن انباشتن
stock piling
U
ذخیره کردن در انبار
dump
U
مخزن انبار کردن
warehouses
U
انبار کردن مخزن
tendered
U
لطیف کردن انبار
store
U
اندوختن انبار کردن
ware room
U
انبار کردن مخزن
tendering
U
لطیف کردن انبار
store room
U
جای انبار کردن
tenderest
U
لطیف کردن انبار
store-room
U
جای انبار کردن
storing
U
اندوختن انبار کردن
warehouse
U
انبار کردن مخزن
garnered
U
انبار کردن انباشتن
to lay down wine
U
شراب را انبار کردن یا جادادن
caged storage
U
انبار کردن به طریقه محصور
block storing
U
انبار کردن بارهای قوال
administrative storage
U
انبار کردن به طریق اداری
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
stowage
U
حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
snake out
U
خارج کردن کالا از انبار ناو
warehousing system
U
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
water displacement
U
زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
external
U
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
externals
U
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
stowing
U
انبار کردن بار کردن
stowed
U
انبار کردن بار کردن
stow
U
انبار کردن بار کردن
stows
U
انبار کردن بار کردن
inventory fraction
U
نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
bin storage space
U
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
honey combing
U
روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
back berm
U
سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
inhibiting
U
اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
turnaround time
U
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics
U
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
loading site
U
سکوی بارگیری
bench
U
سکوی کوهستانی
median
U
سکوی وسط
artillery mount
U
سکوی توپخانه
projectile flat
U
سکوی گلوله
seats
U
سکوی استقرار
loading rack
U
سکوی بارگیری
military platform
U
سکوی نظامی
seated
U
سکوی استقرار
launcher
U
سکوی پرتاب
seat
U
سکوی استقرار
pallet
U
سکوی بار
artillery mount
U
سکوی نصب
pallets
U
سکوی بار
benches
U
سکوی کوهستانی
median
U
سکوی میانی
pedestal
U
سکوی تیر
platform 3
U
سکوی شماره 3
jumping hill
U
سکوی پرش
back berm
U
سکوی پایه
decks
U
سکوی موتور
decked
U
سکوی موتور
platform
U
سکوی شیرجه
deck
U
سکوی موتور
stanchion
U
سکوی استقرار
starting platform
U
سکوی شروع
soft missile base
U
سکوی بی حفاظ
pedestal
U
سکوی اتش
pedestals
U
سکوی تیر
platforms
U
سکوی شیرجه
flight platform
U
سکوی پرواز
board
U
سکوی شیرجه
channelising island
U
سکوی جداساز
pedestals
U
سکوی اتش
starting block
U
سکوی شروع
central reserve
U
سکوی میانی
bema
U
سکوی خطابه
cavalier
U
سکوی نگهبانی
shelf
U
سکوی کوهستانی
berm
U
سکوی شیب بر
testing stand
U
سکوی ازمایش
entablement
U
سکوی مجسمه
boarded
U
سکوی شیرجه
central reserve
U
سکوی وسط
staging
U
سکوی کار
quay
U
سکوی بارگیری
quays
U
سکوی بارگیری
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
ammo
U
مهمات
ammunition
U
مهمات
munition
U
مهمات
munitions
U
مهمات
ordnace
U
مهمات
ordnance
U
مهمات
blasts
U
برخاستن از سکوی پرتاب
pad
U
سکوی پرتاب رسانگر
blast
U
برخاستن از سکوی پرتاب
rocket launcher
U
سکوی پرتاب موشک
launching pad
U
سکوی پرتاب موشک
rocket launchers
U
سکوی پرتاب موشک
pads
U
سکوی پرتاب رسانگر
launching site
U
سکوی پرتاب موشک
hard base
U
سکوی پرتاب مستحکم
launching pads
U
سکوی پرتاب موشک
inside berm
U
سکوی شیببر درونی
ambon
U
میز
[سکوی]
خطابه
where is the platform 3?
U
سکوی شماره 3 کجاست؟
gate operating deck
U
سکوی مانور دریچه ها
low board
U
سکوی یک متری شیرجه
decks
U
سکوی جلوی تانک
air defense artillery fire unit
U
سکوی توپخانه پدافندهوایی
gate operating platform
U
سکوی مانور دریچه ها
helipad
U
سکوی فرود هلیکوپتر
deck
U
سکوی جلوی تانک
high board
U
سکوی شیرجه 3 متری
airdrop platform
U
سکوی بارریزی هوایی
bema
U
سکوی وعظ درکلیسا
torpedo tube
U
سکوی پرتاب اژدر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com