Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cate
U
سورسات اغذیه لذیذ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
caterers
U
سورسات چی
caterer
U
سورسات چی
victualler
U
سورسات چی
bumboat
U
کرجی سورسات فروش
provision
U
قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
fuel
U
اغذیه
vivers
U
اغذیه
boarded
U
اغذیه
board
U
اغذیه
fuelling
U
اغذیه
fueled
U
اغذیه
fuels
U
اغذیه
fuelled
U
اغذیه
armoire
U
جای اغذیه
delicatessen
U
اغذیه حاضر
delicatessens
U
اغذیه حاضر
ambry
U
کمدمخصوص اغذیه
gastronomy
U
علم اغذیه لذیذه
vivandiere
U
اغذیه فروش ارتش
bills of fare
U
صورت اغذیه مهمانخانه
bill of fare
U
صورت اغذیه مهمانخانه
delicatessens
U
مغازه اغذیه فروشی
delicatessen
U
مغازه اغذیه فروشی
relishable
U
لذیذ
saporous
U
لذیذ
delicious
U
لذیذ
delectable
U
لذیذ
luscious
U
لذیذ
mouth-watering
U
لذیذ
toothsome
U
لذیذ
savorous
U
لذیذ
locker paper
U
کاغذ بسته بندی اغذیه
yummy
U
لذیذ خوشمزه
pleasurable
U
لذیذ مغتنم
cates
U
چیزهای لذیذ
delectableness
U
چیز لذیذ
delectability
U
چیز لذیذ
regale
U
خوراک لذیذ
peach
U
چیز لذیذ
peaches
U
چیز لذیذ
regaling
U
خوراک لذیذ
regales
U
خوراک لذیذ
regaled
U
خوراک لذیذ
dietetics
U
فن پرهیز یا رژیم غذایی مبحث اغذیه
hors d'oeuvres
U
اغذیه اشتهااوری که قبل از غذا صرف میشود
hors d'oeuvre
U
اغذیه اشتهااوری که قبل از غذا صرف میشود
dainty
U
گوشت یا خوراک لذیذ
palatable
U
خوش طعم لذیذ
gastronomist
U
متخصص غذای لذیذ
delicacies
U
نازک بینی خوراک لذیذ
delicacy
U
نازک بینی خوراک لذیذ
nicely
U
باریک بینی چیز لذیذ
nectar
U
شراب لذیذ خدایان یونان شهد
It melts in the mouth
U
در دهان آب میشود(نرم و لذیذ است )
titbit
U
لقمه خوشمزه تکه لذیذ وباب دندان
titbits
U
لقمه خوشمزه تکه لذیذ وباب دندان
cover charge
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charges
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
purvey
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
lusciously
U
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
malthusian theory of population
U
فرضیه جمعیت مالتوس چون ازدیاد جمعیت جهان باتصاعد هندسی و افزایش منابع اغذیه به شکل تصاعدحسابی است باید جمعیت کنترل شود
bistro
U
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistros
U
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
purvey
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com