English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gride U سوراخ کردن فرورفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
riddles U سوراخ سوراخ کردن
riddle U سوراخ سوراخ کردن
founder U فرورفتن
foundered U فرورفتن
to sinister in U فرورفتن
stick U فرورفتن
foundering U فرورفتن
founders U فرورفتن
to go deep in to U فرورفتن در
bogs U درباتلاق فرورفتن
breaking into the ground U فرورفتن در زمین
immersion U پوشیدگی فرورفتن در اب
to stall in mud U درگل فرورفتن
bog U درباتلاق فرورفتن
to give way U پس رفتن فرورفتن
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
fantasize U به خواب و خیال فرورفتن
merge U فرورفتن مستهلک شدن
cover-ups U در لاک دفاعی فرورفتن
cover-up U در لاک دفاعی فرورفتن
cover up U در لاک دفاعی فرورفتن
fantasised U به خواب و خیال فرورفتن
fantasized U به خواب و خیال فرورفتن
fantasises U به خواب و خیال فرورفتن
fantasising U به خواب و خیال فرورفتن
fantasizing U به خواب و خیال فرورفتن
fantasizes U به خواب و خیال فرورفتن
merges U فرورفتن مستهلک شدن
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
scuba dive U فرورفتن غواص به زیر اب باوسایل
introspect U بخود امدن درخود فرورفتن
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
submersible U قابل فرورفتن یا فرو بردن درزیر اب
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
pools U سوراخ کردن
pooled U سوراخ کردن
punch U سوراخ کردن
punched U سوراخ کردن
pierce U سوراخ کردن
broaching U سوراخ کردن
goring U سوراخ کردن
to punch a hole in U سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن
incising U سوراخ کردن
punches U سوراخ کردن
perforates U سوراخ کردن
to set abroach U سوراخ کردن
drills U سوراخ کردن
perforate U سوراخ کردن
drilled U سوراخ کردن
scuttles U سوراخ کردن
gore U سوراخ کردن
gored U سوراخ کردن
pool U سوراخ کردن
pierces U سوراخ کردن
scuttling U سوراخ کردن
gores U سوراخ کردن
wear a hole in U سوراخ کردن
steek U سوراخ کردن
to drill through U سوراخ کردن
delve U سوراخ کردن
bore U سوراخ کردن
scuttled U سوراخ کردن
scuttle U سوراخ کردن
delves U سوراخ کردن
to poke a hole in any thing U سوراخ کردن
broached U سوراخ کردن
to burn a hole U سوراخ کردن
delving U سوراخ کردن
bores U سوراخ کردن
broach U سوراخ کردن
perforating U سوراخ کردن
to break open U سوراخ کردن
foraminate U سوراخ کردن
transfix U سوراخ کردن
to pick a hole in U سوراخ کردن
boring U سوراخ کردن
stabs U سوراخ کردن
delved U سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن
stabbed U سوراخ کردن
stab U سوراخ کردن
dump U بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
punches U سوراخ ایجاد کردن
back drill U از پشت سوراخ کردن
pecks U بانوک سوراخ کردن
punches U مهر کردن سوراخ
prong U باچنگ ک سوراخ کردن
broaching U سوراخ کردن قایق
punched U سوراخ ایجاد کردن
punch U مهر کردن سوراخ
burrs U بامته سوراخ کردن
burring U بامته سوراخ کردن
burred U بامته سوراخ کردن
punch U سوراخ ایجاد کردن
spits U سوراخ کردن تف انداختن
transfixion U عمل سوراخ کردن
burr U بامته سوراخ کردن
lancinate U بانیزه سوراخ کردن
to tear a hole in U سوراخ یا پاره کردن
punctured U سوراخ کردن شکست
puncture U سوراخ کردن شکست
lack vt U با گلوله سوراخ کردن
punched U مهر کردن سوراخ
broached U سوراخ کردن قایق
spit U سوراخ کردن تف انداختن
pertusion U عمل سوراخ کردن
tusks U سوراخ کردن یا کندن
pecked U بانوک سوراخ کردن
To bark up the wrong tree. <idiom> [سوراخ دعا را گم کردن]
peck U بانوک سوراخ کردن
hollow forge U سوراخ کردن گرم
broaches U سوراخ کردن قایق
puncturing U سوراخ کردن شکست
pecking U بانوک سوراخ کردن
precision bore U سوراخ کردن دقیق
punctures U سوراخ کردن شکست
prongs U باچنگ ک سوراخ کردن
to peck a hole in U با نوک سوراخ کردن
tusk U سوراخ کردن یا کندن
broach U سوراخ کردن قایق
peeps U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeping U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
duck and drake U پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
ducks and drakes U پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
jabbed U خنجر زدن سوراخ کردن
notch U شکاف چوبخط سوراخ کردن
slot U سوراخ کردن شکاف کوچک
punctured U سوراخ کردن پنچر شدن
puncture U سوراخ کردن پنچر شدن
drilled U سوراخ کردن چاه کندن
notches U شکاف چوبخط سوراخ کردن
back drilling attachment U تجهیزات سوراخ کردن از پشت
jab U خنجر زدن سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن چاه کندن
jabbing U خنجر زدن سوراخ کردن
slots U سوراخ کردن شکاف کوچک
puncturing U سوراخ کردن پنچر شدن
drills U سوراخ کردن چاه کندن
punctures U سوراخ کردن پنچر شدن
jabs U خنجر زدن سوراخ کردن
unkennel U از سوراخ یا لانه بیرون کردن
slotting U سوراخ کردن شکاف کوچک
pinhole U سوراخ کردن برای گوشی یاز
rupture U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
fraise U گشادتر کردن سوراخ اره مدور
loophole U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
ruptures U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
loopholes U سوراخ دیده بانی ایجاد کردن
bores U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
stave U شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
borer U هرچیزیکه وسیله سوراخ کردن باشد
karatonyxis U عمبل اب مرواریدبوسیله سوراخ کردن قرنیه
rupturing U شکافتن و سوراخ کردن به طور دایرهای
bore U وسیله سوراخ کردن کالیبر تفنگ
concrete coring drill U مته برای سوراخ کردن هسته بتن
jackhammer U مته دستی مخصوص سوراخ کردن سنگ
lanciation U سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
thrust U سوراخ کردن رخنه کردن در
penetrated U رخنه کردن سوراخ کردن
perforate U سوراخ کردن نفوذ کردن
perforating U سوراخ کردن نفوذ کردن
punched U منگنه کردن سوراخ کردن
impaled U سوراخ کردن احاطه کردن
stick U سوراخ کردن نصب کردن
penetract U رخنه کردن سوراخ کردن
gimlet U سوراخ کردن مته کردن
impaling U سوراخ کردن احاطه کردن
punch U منگنه کردن سوراخ کردن
perforates U سوراخ کردن نفوذ کردن
penetrates U رخنه کردن سوراخ کردن
gimlets U سوراخ کردن مته کردن
punches U منگنه کردن سوراخ کردن
thrusts U سوراخ کردن رخنه کردن در
penetrate U رخنه کردن سوراخ کردن
impales U سوراخ کردن احاطه کردن
impale U سوراخ کردن احاطه کردن
thrusting U سوراخ کردن رخنه کردن در
trepanation U مته حفاری معدن وجراحی بامته سوراخ کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com