Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spiracle
U
سوراخ تنفس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pressure breathing
U
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
centre
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie
U
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag
U
کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
to pink out leather
U
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
float stone
U
سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
fenestration
U
چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
perforation
U
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
sight
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
sights
U
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
cancellate
U
سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
pink
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
gruyere cheese
U
پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
pinker
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinkest
U
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl
U
سوراخ سوراخ کردن دریدن
foraminate
U
ثقبه دار سوراخ سوراخ
coffee break
U
تنفس
admission
U
تنفس
suction
U
تنفس
respiration
U
تنفس
breathing
U
تنفس
aspiration
U
تنفس
aspirations
U
تنفس
coffee breaks
U
تنفس
admissions
U
تنفس
intermissions
U
تنفس
intermission
U
تنفس
entracte
U
تنفس
intake stroke
U
مرحله تنفس
induction stroke
U
مرحله تنفس
snorkels
U
لوله تنفس
spirometry
U
تنفس سنجی
hypernoea
U
تنفس سریع
spirometer
U
تنفس سنج
inbreathe
U
تنفس کردن
gas absorption
U
تنفس گاز
eupnoea
U
تنفس عادی
tambour
U
تنفس نگار
inhaled
U
تنفس کردن
inhaling
U
تنفس کردن
respire
U
تنفس کردن
respired
U
تنفس کردن
inspirable
U
قابل تنفس
intakes
U
مکیدن تنفس
intake
U
مکیدن تنفس
respires
U
تنفس کردن
respiring
U
تنفس کردن
snorkel
U
لوله تنفس
polypnea
U
تنفس سریع
recesses
U
تنفس کردن
eupnoea
U
تنفس طبیعی
recess
U
تنفس کردن
inhales
U
تنفس کردن
inhale
U
تنفس کردن
artificial respiration
U
تنفس مصنوعی
breating apparatus
U
دستگاه تنفس
halitosis
U
تنفس بدبو
respirable
U
قابل تنفس
grids
U
دریچه سوراخ سوراخ
millepore
U
مرجان سوراخ سوراخ
swage block
U
قالب سوراخ سوراخ
cancellate
U
سوراخ سوراخ اسفنجی
grid
U
دریچه سوراخ سوراخ
cancellated
U
سوراخ سوراخ اسفنجی
riddles
U
سوراخ سوراخ کردن
cancellous
U
سوراخ سوراخ اسفنجی
riddle
U
سوراخ سوراخ کردن
intermissions
U
نوبهای تنفس دار
naturally aspirated engine
U
موتور خود تنفس
scuba
U
وسیله تنفس در زیر اب
recessional
U
وابسته بموقع تنفس
intermission
U
نوبهای تنفس دار
irrespirable
U
غیر قابل تنفس
spirometer
U
دستگاه تنفس سنج
spirograph
U
دستگاه تنفس نگار
puerile breathing
U
تنفس خرخری کودکان
winds
U
قدرت تنفس کامل
aqualungs
U
دستگاه تنفس اکسیژن
gill
U
دستگاه تنفس ماهی
wind
U
قدرت تنفس کامل
intakes
U
مجرای مکش یا تنفس
recess
U
تعطیل موقتی تنفس
intake
U
مجرای مکش یا تنفس
aqualung
U
دستگاه تنفس اکسیژن
recesses
U
تعطیل موقتی تنفس
schnorkel
U
لوله مخصوص تنفس در زیر اب
snorkel
U
لوله مخصوص تنفس در زیر اب
pneusis
U
دم زنی
[تنفس]
[همچنین پزشکی]
abranchiate
U
فاقد برانشی یادستگاه تنفس
artificial respiration
U
تنفس مصنوعی resuscitation : syn
second wind
U
بازیابی وضع عادی تنفس
snorkels
U
لوله مخصوص تنفس در زیر اب
the breathing operation
U
کاردم زدن عمل تنفس
hyperpnea
U
تنفس خیلی سریع یاعمیق
breach
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
snorkels
U
با لوله تنفس زیر ابی رفتن
schnorkel
U
با لوله تنفس زیر ابی رفتن
solvent abuse
تمرین تنفس درمحیط های خفه
pneumatoneter
U
الت سنجش گنجایش تنفس ریه
snorkel
U
با لوله تنفس زیر ابی رفتن
fricative
U
تلفظ شده با اصطکاک نفس ووقفه تنفس
truce
U
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
truces
U
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
respirator
U
دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
breaks
U
ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
respirators
U
دستگاه تنفس مصونوعی دهان بند طبی
to take a recess
U
موقتا دست از کار کشیدن تنفس کردن
break
U
ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
pnemograph
U
الت نگارش حرکات سینه هنگام تنفس
hypoventilation
U
تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
demand oxygen system
U
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
hyperventilation
U
تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
continuance
U
تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
gill slit
U
شکاف دستگاه تنفس ماهی شکاف برانشی
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
kiss of life
U
تنفس مصنوعی دهان به دهان
broaching
U
سوراخ کن
holes
U
سوراخ
edge perforated
U
لب سوراخ
holing
U
سوراخ
drill hole
U
سوراخ
orifice
U
سوراخ
cribriform
U
سوراخ سوراخ
foramen
U
سوراخ
finger hole
U
سوراخ
boreholes
U
سوراخ
borehole
U
سوراخ
fenestra
U
سوراخ
punctured
U
سوراخ
hole
U
سوراخ
holed
U
سوراخ
waterhole
U
سوراخ
waterholes
U
سوراخ
orifices
U
سوراخ
eyelets
U
سوراخ
leaks
U
سوراخ
puncturing
U
سوراخ
broacher
U
سوراخ کن
leaked
U
سوراخ
pecker
U
سوراخ کن
leak
U
سوراخ
awl
U
سوراخ کن
punctures
U
سوراخ
alveolar
U
سوراخ سوراخ
abroach
U
سوراخ
eyelet
U
سوراخ
opening
U
سوراخ
openings
U
سوراخ
tap
U
سوراخ
boring
U
سوراخ
tapped
U
سوراخ
tapping
U
سوراخ
columbarium
U
سوراخ
loop
U
سوراخ
looped
U
سوراخ
loops
U
سوراخ
puncture
U
سوراخ
pinking
U
سوراخ
punctulate
U
سوراخ سوراخ
outages
U
سوراخ
outage
U
سوراخ
mesh
U
سوراخ
meshes
U
سوراخ
meshing
U
سوراخ
lace
U
پر از سوراخ
slot
U
سوراخ
laces
U
پر از سوراخ
pumiceous
U
سوراخ سوراخ
punches
U
سوراخ کن
imperforate
U
بی سوراخ
pigenhole
U
سوراخ
piercer
U
سوراخ کن
punch
U
سوراخ کن
perforator
U
سوراخ کن
spy hole
U
سوراخ
peep hole
U
سوراخ
punched
U
سوراخ کن
pitting
U
سوراخ سوراخ
mure
U
سوراخ
taphole
U
سوراخ
broached
U
سوراخ کن
slotting
U
سوراخ
pertusion
U
سوراخ
thirl
U
سوراخ
broaches
U
سوراخ کن
foraminiferous
U
سوراخ سوراخ
foraminated
U
سوراخ سوراخ
perforation
U
سوراخ
overture
U
سوراخ
slots
U
سوراخ
overtures
U
سوراخ
broach
U
سوراخ کن
bore
U
سوراخ کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com