Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lightening hole
U
سوراخهای کاهش وزن ناو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
broaching
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
U
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
tax friction
U
کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning
U
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
compression
U
روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
decreases
U
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreased
U
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease
U
کاهش یافتن کم شدن کاهش
code holes
U
سوراخهای رمز
edge perforated
U
با سوراخهای لبهای
feed holes
U
سوراخهای پیشبر
ice fishing
U
ماهیگیری از سوراخهای یخ
sprocket holes
U
سوراخهای چرخ دندهای
infltrate
U
از سوراخهای صافی گذراندن
pitch
U
زاویه سوراخهای گوی بولینگ
pitches
U
زاویه سوراخهای گوی بولینگ
earth stopper
U
مامور بستن سوراخهای روباه
rivet pitch
U
فاصله بین مراکز سوراخهای پرچ
decrease
U
کاهش دادن کاهش
decreases
U
کاهش دادن کاهش
decreased
U
کاهش دادن کاهش
bye hole
U
سوراخهای باقیمانده پس ازمعلوم شدن نتیجه مسابقه گلف
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
economic of scale
U
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
overpunching
U
تغییر داده روی نوار کاغذ با ایجاد سوراخهای اضافی
feed
U
سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
card
U
کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
speculum
U
اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
cards
U
کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
feeds
U
سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
accelerationists
U
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
perforations
U
خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها
acid reduction
U
کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
Chad
U
محصولات زیادی ایجاد شده از سوراخهای پانچ شده در نوار یا کارت
card
U
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
cards
U
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
punched
U
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punch
U
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punches
U
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
seeping
U
از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
seeps
U
از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
seep
U
از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
seeped
U
از میان سوراخهای ریز نفوذ کردن چکه کردن
SMT
U
روش تولید تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح آن و نه روی سوراخهای آن نصب شده اند
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
sprocket feed
U
محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
DOR
U
سیگنال ذخیره شده به صورت دودویی روی سوراخهای کوچک روی سطح دیسک فشرده یا نوری که توسط لیزر قابل خواندن باشد
bridge
U
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged
U
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges
U
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
reader
U
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
readers
U
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
tractor feed
U
روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
acceptances
U
کاهش
devaluation
U
کاهش
acceptance
U
کاهش
falling off
U
کاهش
falling-off
U
کاهش
reduction
U
کاهش
reductions
U
کاهش
declining
U
کاهش
diminution
U
کاهش
rebate
U
کاهش
depreciatory
U
کاهش
rebates
U
کاهش
attenuation
U
کاهش
degression
U
کاهش
shrinkage
U
کاهش
abatement
U
کاهش
declines
U
کاهش
declined
U
کاهش
spoil
U
کاهش
spoiled
U
کاهش
spoiling
U
کاهش
spoils
U
کاهش
imminution
U
کاهش
damp
U
کاهش
dampers
U
کاهش
dampest
U
کاهش
downturn
U
کاهش
downturns
U
کاهش
decline
U
کاهش
decrement
U
کاهش
subtraction
U
کاهش
decreases
U
کاهش
decrease
U
کاهش
mitigation
U
کاهش
deduction
U
کاهش
concession
U
کاهش
decreased
U
کاهش
reduce/enlarge
U
کاهش
slowdowns
U
کاهش
slowdown
U
کاهش
scale down
U
کاهش
relief
U
کاهش
subraction
U
کاهش
wastage
U
کاهش
subrtraction
U
کاهش
slow down
U
کاهش
feeds
U
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
feed
U
روش وارد کردن کاغذ به چاپگر. دندانه چرخ چاپگر به دندانه سوراخهای لبه کاغذ متصل میشود
palliation
U
کاهش درد
clemmensen reduction
U
کاهش کلمنسنی
disinflation
U
کاهش ورم
relief
[from pain]
U
کاهش درد
easing
U
کاهش درد
dishoarding
U
کاهش اندوخته
taper off
U
کاهش یافتن
detraction
U
کاهش کسرشان
decrement
U
میزان کاهش
detraction
U
کاهش توجه
alleviation
U
کاهش درد
reductional
U
تبدیل کاهش
dishoarding
U
کاهش ذخیره
easement
U
کاهش درد
disinflation
U
کاهش تورم
decrease in value
U
کاهش ارزش
decrementation
U
کاهش پلهای
reduction ratio
U
نسبت کاهش
palliator
U
کاهش دهنده
waney
U
کاهش یافته
wany
U
کاهش یافته
palliation
U
کاهش دادن
wage cuts
U
کاهش دستمزد
tax deduction
U
کاهش مالیات
tax cuts
U
کاهش مالیات
reductionism
U
کاهش گری
scale down
U
کاهش تدریجی
reduction of armamentes
U
کاهش تسلیحات
reduction factor
U
ضریب کاهش
price reduction
U
کاهش قیمت
prereduction
U
کاهش اولیه
scale down
U
کاهش مقیاس
speed reduction
U
کاهش سرعت
intensity decrease
U
کاهش شدت
indiminishable
U
کاهش ناپذیر
lapse time
U
زمان کاهش
abatement
[of pain]
U
کاهش درد
fall in temperature
U
کاهش دما
drop in temperature
U
کاهش دما
drive reduction
U
کاهش سائق
lapse rate
U
اهنگ کاهش
monetary contraction
U
کاهش پول
mitigative
U
مایه کاهش
minuend
U
کاهش یاب
mark down
U
کاهش قیمتها
mark down
U
کاهش قیمت
logarithmic decrement
U
کاهش لگاریتمی
disinvestment
U
کاهش سرمایه
anaphrodisia
U
کاهش شهوت
decrease
U
کاهش یافتن
shrinking
U
کاهش یافتن
shrinks
U
کاهش یافتن
lessen
U
کاهش دادن
deceleration
U
کاهش سرعت
waned
U
کاهش یافتن
reductions
U
کاهش احیاء
decreases
U
کاهش یافتن
reduction
U
کاهش احیاء
wane
U
کاهش یافتن
wanes
U
کاهش یافتن
waning
U
کاهش یافتن
lessens
U
کاهش دادن
lessening
U
کاهش دادن
lessened
U
کاهش دادن
decreased
U
کاهش یافتن
deduction
U
کاهش تفریق
depopulation
U
کاهش نفوس
rebate
U
تخفیف کاهش
rebates
U
تخفیف کاهش
devaluation
U
کاهش نرخ
shrink
U
کاهش یافتن
slaked
U
کاهش فرونشستن
slake
U
کاهش فرونشستن
reduces
U
کاهش یافتن
slakes
U
کاهش فرونشستن
abatable
U
کاهش پذیر
depreciation
U
کاهش بها
extinction
U
کاهش نور
reducing
U
کاهش یافتن
abatement
U
کاهش الودگی
reduce
U
کاهش یافتن
rom
U
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
contractura
U
[کاهش میله ستون در کف]
irreducible representation
U
نمایش کاهش ناپذیر
to peter out
U
تدریجا کاهش یافتن
hypoxemia
U
کاهش اکسیژن بافت
hypoxia
U
کاهش اکسیژن بافت
hypoglycemia
U
کاهش قند خون
decrease
U
کاهش یافتن یا کم شدن
depreciation
U
کاهش بها استهلاک
work decrement
U
کاهش بازده کار
reductions
U
تحویل استحاله کاهش
oxidation reduction potential
U
پتانسیل اکسایش- کاهش
redox potential
U
پتانسیل اکسایش- کاهش
oxidation reduction reaction
U
واکنش اکسایش- کاهش
reduced mass
U
جرم کاهش یافته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com