English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rail loading U سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
staging U سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
stages U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
transit area U منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
embarks U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking U سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
operating strenght U پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
staffing guide U کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
to ride and tie U اسپیرا بشراکت سوار شدن بدین سان که یکی سوار ان شده جلورود
quarantined U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantine U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantining U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantines U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
cavalry U سوار نظامی سوار اسبی
overhauling U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul U برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled U سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
fabricate U سوار کردن
fabricated U سوار کردن
assembles U سوار کردن
mounts U سوار کردن
rigged U سوار کردن
fabricating U سوار کردن
fabricates U سوار کردن
assemble U سوار کردن
modulating U سوار کردن
assembled U سوار کردن
take up U سوار کردن
modulate U سوار کردن
enchase U سوار کردن
rigs U سوار کردن
modulates U سوار کردن
rig U سوار کردن
mount U سوار کردن
horse guards U گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
jig U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jigs U ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
embark U درکشتی سوار کردن
assembles U سوار کردن قطعات
embarks U درکشتی سوار کردن
to give somebody a ride U کسی را سوار کردن
take on U مسافر سوار کردن
entrain U سوار کردن کشیدن
setting up apparatus U دستگاه سوار کردن
to give somebody a lift U کسی را سوار کردن
staging U سوار کردن جا دادن
setting up U سوار کردن جاانداختن
sets U سوار کردن جاانداختن
assemble U سوار کردن قطعات
embarked U درکشتی سوار کردن
set U سوار کردن جاانداختن
imbark U در کشتی سوار کردن
install U سوار کردن جادادن
rodeos U سوار کاری کردن
embarking U درکشتی سوار کردن
rodeo U سوار کاری کردن
pick up U سوار کردن مسافر
assembled U سوار کردن قطعات
to take ship U در کشتی سوار کردن
mounting U سوار کردن وسایل
modulates U سوار کردن موج
modulate U سوار کردن موج
modulating U سوار کردن موج
installing U سوار کردن جادادن
installs U سوار کردن جادادن
remounting U برگشتن دوباره سوار کردن
erects U بناکردن سوار یا نصب کردن
assemblages U انجمن عمل سوار کردن
juryrig U سوار کردن موقت وسایل
mounting U اسباب سوار شدن یا کردن
erect U بناکردن سوار یا نصب کردن
remount U برگشتن دوباره سوار کردن
erecting U بناکردن سوار یا نصب کردن
remounted U برگشتن دوباره سوار کردن
assemblage U انجمن عمل سوار کردن
removable U قابل سوار و پیاده کردن
remounts U برگشتن دوباره سوار کردن
erected U بناکردن سوار یا نصب کردن
To pick up a passenger. U مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
the setting of a gem U سوار کردن یا کار گذاشتن یانشاندن گوهری
port of embarkation U بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
piggyback U پرپشت یاشانه سوار شدن کول کردن
ramps U محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
piggybacks U پرپشت یاشانه سوار شدن کول کردن
ramp U محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
cavalry man U سوار در سوار نظام
piggyback <idiom> U روی کتف نشاندن ،پشت خود سوار کردن
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
mounts U قنداق سوار کردن بر پا کردن
mount U قنداق سوار کردن بر پا کردن
assembled U سوار کردن گردهمایی کردن
assembles U سوار کردن گردهمایی کردن
assemble U سوار کردن گردهمایی کردن
to give one a lift U کسیرا پیش خود سوار کردن وقسمتی از راه بردن
roll on roll off U روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
roll on roll off U سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
transfer loader U دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
floppy U دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy disks U دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppies U دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy discs U دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy disk U دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
staff U پرسنل
staffs U پرسنل
staffed U پرسنل
personnel U پرسنل
complementing U پرسنل سازمانی
operating personnel U پرسنل فعال
cadre U پرسنل پیمانی
operations personal U پرسنل عملیات
cadres U پرسنل پیمانی
ship's company U پرسنل ناو
adjutant general U دایره پرسنل
complement U پرسنل سازمانی
complemented U پرسنل سازمانی
all hands U کلیه پرسنل
shipmate U پرسنل هم ناو
trooped U پرسنل دار
troop U پرسنل دار
permanent party U پرسنل دایمی
crews U پرسنل ناو
crewing U پرسنل ناو
crewed U پرسنل ناو
intransit strenth U پرسنل سیال
personnel officer U افسر پرسنل
trooping U پرسنل دار
turout U تجمع پرسنل
complements U پرسنل سازمانی
crew U پرسنل ناو
modulation U سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
administrative acceptees U پرسنل پذیرفته شده
regular U پرسنل کادر منظم
military pay order U لیست حقوقی پرسنل
turout U جمع شدن پرسنل
station complement U پرسنل ثابت یک پایگاه
nonoperating strength U پرسنل غیر فعال
regulars U پرسنل کادر منظم
proceed time U زمان انتقال پرسنل
ration method U روش تغذیه پرسنل
staffs U پرسنل ستاد ستادی
quarters U محل اسایشگاه پرسنل
evacuees U پرسنل تخلیه شده
evacuee U پرسنل تخلیه شده
lag rate U میزان کسری پرسنل
station complement U پرسنل خدماتی پایگاه
carreer personnel U پرسنل کادر ثابت
manpower cieling U سطح استعداد پرسنل
service number U شماره خدمتی پرسنل
staff U پرسنل ستاد ستادی
staffed U پرسنل ستاد ستادی
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
blinds U بدون دید مستقیم پرسنل
military pay order U جدول تغییرات حقوقی پرسنل
blind U بدون دید مستقیم پرسنل
overhead personnel U پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
battlefield evacuation U تخلیه پرسنل اسیب دیده
airman U پرسنل نیروی هوایی هوانورد
blinded U بدون دید مستقیم پرسنل
sending state U کشور اعزام کننده پرسنل
replacement factor U ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
enlisted personnel U پرسنل سرباز و درجه دار
safeguard U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarded U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguards U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarding U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
airmen U پرسنل نیروی هوایی هوانورد
release denial U جلوگیری از ترخیص پرسنل یاکالا
debarkation net U پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
debarkation net U تور پیاده شدن پرسنل
reimbursable personnel U پرسنل حقوق بگیر نظامی
transport area U منطقه حمل و نقل پرسنل
registrant U پرسنل ثبت نام کننده
retrofit action U بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
horse U اسب دار کردن سوار اسب کردن
station bill U لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
conus residents U پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
army deposit fund U سپرده پولی پرسنل نیروی زمینی
administrative acceptees U پرسنل قبول شده از نظر اداری
air tropping U ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
reassemble U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembling U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles U بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled U بستن قطعات سوار کردن قطعات
constructive school credit U بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
triage U سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
rest and recuperation U عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
regulating station U پست تنظیم حرکات و عبور ومرور پرسنل و خودروها
escape line U مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
staged crews U پرسنل هوایی یا دریایی مستقر درپایگاههای مسیر ناو یاهواپیما
blockhouse U ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
manning the rail U گماردن پرسنل به دور ناو یاوسیله برای انجام تشریفات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com