English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bazer U سوارکاری که درکنار گاومیراند و او را در مسیری قرار میدهد تا گاوباز بهتربتواند روی ان بپرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
assemble U قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assembled U قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assembles U قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
time U ثیر قرار میدهد
factor U ثیر قرار میدهد
switches U ثیر قرار میدهد
switched U ثیر قرار میدهد
switch U ثیر قرار میدهد
times U ثیر قرار میدهد
transaction U ثیر قرار میدهد.
timed U ثیر قرار میدهد
factors U ثیر قرار میدهد
coordinate U مقادیری که یک نقط ه را روی گراف یا نقشه قرار میدهد
balance U مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
packing U برنامهای که داده را در فضاهای ذخیره سازی کوچک قرار میدهد
balances U مدار الکتریکی که یک بار صحیح را روی خط ارتباطی قرار میدهد.
cut U روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
cuts U روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد
equitation U سوارکاری
hacking jackets U کت سوارکاری
hacking jacket U کت سوارکاری
horsemanship U سوارکاری
agendas U نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد که قرار ملاقاتهای یک روز را ضبط کند
staging light U چراغی که به راننده علامت میدهد که چرخهای اتومبیل درست روی خط قرار دارند
agenda U نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد که قرار ملاقاتهای یک روز را ضبط کند
card U وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
calendar program U ابزار نرم افزاری که به کاربر اجازه ورود و بررسی به قرار ملاقات ها میدهد
cards U وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
gambado U زنگار یا پا پیچ سوارکاری
flatbed U ماشین چاپ یا اسکن که کاغذ یا تصویر را در یک سطح صاف در حین پردازش قرار میدهد
assignments U دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
DD/D U نرم افزاری که لیستی از نوع و حالت دادههای پایگاه داده در اختیار قرار میدهد
assignment U دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
bullfighter U گاوباز
bullfighters U گاوباز
calendar program U ابزار نرم افزاری که به چندین کاربر اجازه بررسی قرار ملاقات ها وزمان بندیهای سایرین را میدهد
matadors U گاوباز اصلی
torero U گاوباز پیاده
matadors U گاوباز اسپانیولی
matador U گاوباز اصلی
matador U گاوباز اسپانیولی
game theory U این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
tabulator U بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد
cuadrilla U تیم مددکار گاوباز
encapsulated U دستور Post Script که یک تصویر یا صفحه را در یک فایل شرح میدهد که میتواند در یک برنامه گرافیکی یا DTP قرار داشته باشد
torero U گاوباز یا عضو تیم گاوبازی
port U وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
sheet U سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
sheets U سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
dashes U مسیری را ادامه دادن
dash U مسیری را ادامه دادن
dashed U مسیری را ادامه دادن
along by U درکنار
by U درکنار
beside U درکنار
ashore U درکنار
sidelong U درکنار
besides U درکنار
scheduler U امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
sprocket holes U مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
bioecology U رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
picador U عضو گروه گاوباز سوار نیزه دار
bridgeheads U پایگاه درکنار دریا
bridgehead U پایگاه درکنار دریا
get it all together <idiom> U همه چیز درکنار هم
prints U بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
printed U بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
access mechanism U دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
print U بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
mathematical school U مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
auto U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
autos U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
graveyard U مسیری که کسب امتیاز خوب روی ان مشکل است
cheesecake U مسیری در بولینگ که امتیازبه دست اوردن در ان اسان است
cheesecakes U مسیری در بولینگ که امتیازبه دست اوردن در ان اسان است
drag hunt U شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
graveyards U مسیری که کسب امتیاز خوب روی ان مشکل است
burladero U دیوار چوبی محافظ هنگام تعقیب شدن گاوباز بوسیله گاو
kilian position U وضع ایستادن دواسکیت بازرقصنده درکنار هم
bowling alleys U مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
bowling alley U مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
flank U از جناح حمله کردن درکنار واقع شدن
flanking U از جناح حمله کردن درکنار واقع شدن
flanked U از جناح حمله کردن درکنار واقع شدن
adjacent U دو گرهای که توسط مسیری به هم وصل اند که هیچ گره دیگری به آن وصل نیست
track U در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
tracks U در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
tracked U در رهگیری هوایی یعنی " به نظر من هواپیمای دشمن روی مسیری است که داده شده است . "
logical U حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
zone bits U بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
dma U UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
graphics U پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
surface mount technology U روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error U قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
classifies U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
fibre over Etherenet U میدهد
worlds U میدهد
world U میدهد
the garden provides food U میدهد
readout U را میدهد
creditor's bill U به ورثه میدهد
periodic U که مرتب رخ میدهد
the ship leaks U کشتی اب تو میدهد
point U نشان میدهد
belly dancer U زنیکهرقصشکمانجام میدهد
periodical U که مرتب رخ میدهد
equanimity U قرار
concord U قرار
moonish U بی قرار
accords U قرار
accorded U قرار
writs U قرار
accord U قرار
dictums U قرار
dictum U قرار
rate U قرار
rates U قرار
accommodations U قرار
accommodation U قرار
at U از قرار
swage U قرار
arrangment U قرار
restless U بی قرار
writ U قرار
black smiths, top swage U قرار
arrangement U قرار
arrangements U قرار
decision U قرار
decisions U قرار
stipulation U قرار
variable U بی قرار
variables U بی قرار
at the rate of U از قرار
gunner U بازیگری که کمترپاس میدهد
fast U کیلو baud میدهد
you are advised that U به شما اگاهی میدهد
he pays his own money U پولش را خودش میدهد
What does this mean? U این چه معنی میدهد؟
fasts U کیلو baud میدهد
fastest U کیلو baud میدهد
fasted U کیلو baud میدهد
gunners U بازیگری که کمترپاس میدهد
sea mark U خطی که حدجزرومدرانشان میدهد
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
it smells sour U بوی ترشیده میدهد
voter U کسی که رای میدهد
voters U کسی که رای میدهد
we are informed by him that U محترما` اگاهی میدهد که
what is the thir everning U امشب چه نشان میدهد
it gives off a bad odour U بوی بدی میدهد
decreeing U قرار دادگاه
tryst U قرار ملاقات
baffing wind U بادبی قرار
stand U قرار گرفتن
seemingly U از قرار معلوم
interlocutory decree U قرار اعدادی
encampment U قرار گاه
reportedly U به قرار مسموع
setting up U قرار دادن
lodges U قرار دادن
lodge U قرار دادن
it fell to my lot to go U قرار شد من بروم
agreed U قرار شده
encampments U قرار گاه
stipulation U قرار داد
lodged U قرار دادن
inquiet U بی قرار دل واپس
permanent mold U قرار می گیرند
bit mapped screen U RA قرار گیرد
stymied U قرار گرفتن
posit U قرار دادن
stymieing U قرار گرفتن
stymies U قرار گرفتن
make U قرار دادن
makes U قرار دادن
lay U قرار دادن
lays U قرار دادن
subcontract U قرار دادفرعی
to this effect U ازاین قرار
subcontracted U قرار دادفرعی
subcontracting U قرار دادفرعی
stymie U قرار گرفتن
evidently U از قرار معلوم
writ of attachment U قرار توقیف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com