Perdic | سن بازنشستگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 33 (5 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	pensionable age U	سن بازنشستگی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	pensionable U	شایسته بازنشستگی
	pensionable U	وقت بازنشستگی رسیده
	retired U	مربوط به بازنشستگی
	pension U	مستمری بازنشستگی
	pension U	حقوق بازنشستگی پانسیون
	pension U	حقوق بازنشستگی یا تقاعد
	pensions U	مستمری بازنشستگی
	pensions U	حقوق بازنشستگی پانسیون
	pensions U	حقوق بازنشستگی یا تقاعد
	superannuation U	کهولت بازنشستگی
	superannuation U	بازنشستگی
	retirement U	بازنشستگی
	new deal U	برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
	old age insurance U	بیمه بازنشستگی
	pension insurance U	بیمه بازنشستگی
	old age pension U	مستمری بازنشستگی
	old age pension U	حقوق بازنشستگی
	pension fund U	صندوق بازنشستگی
	pension funds U	وجوه بازنشستگی
	provident fund U	وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
	retired ness U	بازنشستگی
	retired pay U	حقوق بازنشستگی
	retiring pension U	حقوق بازنشستگی
	short timer U	پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
	golden handshake U	پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
	golden handshake U	دستخوش بازنشستگی
	golden handshakes U	پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
	golden handshakes U	دستخوش بازنشستگی
	IRA U	مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
	to save for retirement U	برای بازنشستگی پس انداز کردن
	Any reform of the pension law must be left to the future. U	هر اصلاح قانون بازنشستگی باید به آینده باقی گذاشته شود.
	accrued benefit U	پولی که شرکت به یکی از کارمندان بدهکار است بخصوص بابت بازنشستگی
Partial phrase not found.

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy