Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bond
U
سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i undertake to pay that sum
U
متعهد میشوم که ان مبلغ رابپردازم
due bill
U
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
trusts
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trust
U
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
net amount payable to contractor
U
مبلغ خالص قابل پرداخت به پیمانکار
sets of bill
U
نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
precarious
U
عاریهای بسته بمیل دیگری مشروط بشرایط معینی مشکوک
gurantee
U
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
letters of administration
U
حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
clearing a bill
U
محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
supervisory staff
U
مباشرین
hovering acts
U
قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
bill of rights
U
منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
gyrodyne
U
رتورکرافتی که رتورهای ان هنگام برخاستن شناورماندن فرود و جلو رفتن تنها دردامنه معینی از سرعت توسط موتور کار میکند
do while
U
یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
future perfect tense
U
زمان ایندهای که انجام کاری پیش از وقت معینی پیش بینی میکند
spot bowler
U
بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
licenses
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences
U
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
eye baby
U
دیگری که به او نگاه میکند
delaying
U
یچ بسته به دیگری عبور میکند
globally
U
را با دیگری در متن عوض میکند
delay
U
یچ بسته به دیگری عبور میکند
delays
U
یچ بسته به دیگری عبور میکند
global
U
را با دیگری در متن عوض میکند
killjoys
U
کسی که عیش دیگری را منقص میکند
killjoy
U
کسی که عیش دیگری را منقص میکند
standardizing
U
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises
U
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising
U
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes
U
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize
U
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardised
U
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
wire matrix printer
U
یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
alarms
U
زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarmed
U
زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
alarm
U
زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
disseisor
U
کسیکه دیگری را ازتصرف ملک خودمحروم میکند
encoder
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به دیگری تبدیل میکند
languages
U
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
alarmingly
U
زنگ یا صدای دیگری که اعلام اخطار میکند
language
U
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
warehousing system
U
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
decoder
U
برنامه یا وسیلهای که داده را به حالت دیگری تبدیل میکند
optimizer
U
برنامهای که برنامه دیگری را تنظیم میکند تا کاراتر باشد
intermediate
U
router یا وسیله دیگری که شبکه یا کاربر را به اینترنت وصل میکند
loader
U
برنامهای که فایل یا برنامه دیگری را در حافظه کامپیوتر باز میکند
conversion
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
jump instruction
U
دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
chains
U
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chain
U
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
sugar daddy
<idiom>
U
پیرمردی که پولدار است به خانمهای جوان درقبال مصاحبت پول پرداخت میکند
unconditional
U
دستوری که کنترل را از یک بخش برنامه به دیگری منتقل میکند , بدون بستگی داشتن به وقوع شرایط ی .
exparte
U
قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
primary
U
وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
compiler
U
اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
sans recours
U
عبارتی که فهرنویس وقتی به نمایندگی ازجانب دیگری فهر نویسی میکند قبل ار امضا می نویسد وبنابراین شخصا" مسئوولیتی در قبال نکول نخواهد داشت
documental
U
سندی مدرکی
documentaries
U
سندی مدرکی
documentary
U
سندی مدرکی
gateway
U
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
gateways
U
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
to fabricate a document
U
سندی راجعل کردن
to forge a document
U
سندی راجعل کردن
subrogate
U
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
underwrite
U
در زیر سندی نوشتن امضاکردن
syngraph
U
سندی که به مهر و امضا کلیه
underwrites
U
در زیر سندی نوشتن امضاکردن
underwriting
U
در زیر سندی نوشتن امضاکردن
underwritten
U
در زیر سندی نوشتن امضاکردن
underwrote
U
در زیر سندی نوشتن امضاکردن
recode
U
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
letters
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to pass one's word for another
U
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
cascade control
U
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
piracy
U
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
mail server
U
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
progress payment
U
پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte
U
فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing
U
پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
holocausts
U
هرنوع سندی که تماما" به خط خود ذینفع باشد
holocaust
U
هرنوع سندی که تماما" به خط خود ذینفع باشد
presents
U
کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
presented
U
کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
present
U
کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
baseline document
U
سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد
presenting
U
کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
authority
U
مدرک یا ماخذی از کتاب معتبریا سندی نویسندهء معتبر
search and replace
U
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
usance
U
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
proof of debt
U
سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fate
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage
U
کسری پرداخت کسر پرداخت
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
adjutantship
U
معینی
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
adjutancy
U
معینی معاونت
dump
U
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
ransoms
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom
U
وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
propagandist
U
مبلغ
propagandists
U
مبلغ
lump sum
U
مبلغ کل
promoter
U
مبلغ
promoters
U
مبلغ
tots
U
مبلغ
tot
U
مبلغ
sums
U
مبلغ
sum
U
مبلغ
lump sums
U
مبلغ کل
amounting
U
مبلغ
quantities
U
مبلغ
quantity
U
مبلغ
amounted
U
: مبلغ
amount
U
: مبلغ
amount
U
مبلغ
amounts
U
مبلغ
amounted
U
مبلغ
amounting
U
: مبلغ
amounts
U
: مبلغ
quantum
U
مبلغ
summa
U
مبلغ
retour sans protet
U
اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
he is at a loose end
U
کار معینی ندارد
stations
U
درپست معینی گذاردن
cost plus
U
بعلاوه سود معینی
stationed
U
درپست معینی گذاردن
inbound
U
محصور در حدود معینی
ageless
U
بدون عمر معینی
station
U
درپست معینی گذاردن
missionary
U
مبلغ مذهبی
gross amount
U
مبلغ ناخالص
round
U
مبلغ زیاد
dribblet
U
مبلغ کوچک
missioner
U
مبلغ مذهبی
roundest
U
مبلغ زیاد
premium
U
مبلغ بیمه
price
U
مبلغ شرطبندی
pittance
U
مبلغ جزئی
evengelist
U
مبلغ مسیحی
missionaries
U
مبلغ مذهبی
balance of the amount
U
باقیمانده مبلغ
prices
U
مبلغ شرطبندی
the entire sum
U
تمامی مبلغ
convertor
U
مبلغ مذهبی
pin money
U
مبلغ ناچیز
turnover
U
مبلغ فروش
converter
U
مبلغ مذهبی
to figure up
مبلغ یا میزان
chicken feed
U
مبلغ ناچیز
twopence
U
مبلغ دو پنس
entirenss
U
جمع کل مبلغ کل
carry forward
U
مبلغ منقول
backing
U
مبلغ شرطبندی
premiums
U
مبلغ بیمه
head for
U
به سمت معینی در حرکت بودن
standardize
U
مطابق درجه معینی دراوردن
models
U
مطابق مدل معینی در اوردن
modelled
U
مطابق مدل معینی در اوردن
modeled
U
مطابق مدل معینی در اوردن
model
U
مطابق مدل معینی در اوردن
orbs
U
بدور مدار معینی گشتن
orb
U
بدور مدار معینی گشتن
tonner
U
کامیون دارای فرفیت معینی
emplace
U
در محل معینی قرار دادن
standardizes
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardises
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardising
U
مطابق درجه معینی دراوردن
local option
U
اختیار تعیین محل معینی
predecease
U
پیش ازواقعه معینی مردن
standardised
U
مطابق درجه معینی دراوردن
standardizing
U
مطابق درجه معینی دراوردن
endorser
U
پشت نویس فردی که پشت سندی راامضاء می نماید
promisee
U
متعهد له
committed
[to]
<adj.>
U
متعهد
[به]
warrantor
U
متعهد
obligee
U
متعهد له
obligator
U
متعهد
warranter
U
متعهد
subscriber
U
متعهد
promisor
U
متعهد
promiser
U
متعهد
underwriters
U
متعهد
warrantee
U
متعهد له
subscribers
U
متعهد
underwriter
U
متعهد
obligor
U
متعهد
surety
U
متعهد
sureties
U
متعهد
guarantor
U
متعهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com