English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ragman U سنددارای اسامی و مهر وامضاهای زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rug names U اسامی فرش [بدلیل پراکندگی زیاد بافت ها و اختلاف سلیقه بافندگان، طراحان و کارشناسان یک سیستم نامگذاری تعریف شده برای فرش وجود ندارد.بدین جهت از مکان، قبیله، قوم، اندازه، طرح و انگیزه استفاده می شود.]
descriptive name U شرح اسامی
jim U از اسامی اقایان
nominal list U صورت اسامی
nomenelature U صورت اسامی
panel U صورت اسامی اشخاص
beadroll U فهرست اسامی تسبیح
nomenclator U فهرست لغات و اسامی
attributes of god U صفات یا اسامی خدا
panels U صورت اسامی اشخاص
musters U لیست اسامی فراخواندن
mustering U لیست اسامی فراخواندن
mustered U لیست اسامی فراخواندن
muster U لیست اسامی فراخواندن
the underwritten names U اسامی ای که درزیرنوشته شده است
sourcing of suppliers U یافتن اسامی و مشخصات فروشندگان
rotas U فهرست اسامی شاگردان یاسربازان
rota U فهرست اسامی شاگردان یاسربازان
toponymy U ذکر اسامی نواحی مکان نامی
Their names are as follows . U اسامی آنها بقرار زیر است
stop list U اسامی شرکتهایی که خرید از انهامنع شده
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
plotters U اسامی که مختصات داده شده را رسم میکند
plotter U اسامی که مختصات داده شده را رسم میکند
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
secret ballot U ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
muster roll U دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
rolls of honour U صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
roll of honour U صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
plotter U اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
plotters U اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
attestation clause U عبارتی که در ذیل اسنادبلافاصله قبل از اسامی گواهی کنندگان امضا
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
sanitize U حفظ کردن اسناد و مدارک بااهمیت با تغییر اسامی یامحلها یا علایم مشخصه ان
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
black list U فهرست اسامی موسساتی که در پرداخت دیون خود تعلل ویا در اجرای کار خدعه کرده اند
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
blacklists U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklist U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisted U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisting U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
rotas U صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
rota U صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
onomasticon U فرهنگ نامهای خاص فرهنگ اسامی مردم
onomastics U علم اللغات علم اشتقاق اسامی
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
supererogatory U زیاد
rife U زیاد
highly U زیاد
heartbreak U غم زیاد
for all the world U بی کم و زیاد
squeamishness U زیاد
copious U زیاد
many U زیاد
squeamishly U زیاد
quite a few <idiom> U زیاد
ranksack U زیاد
overmuch U زیاد
extortionate U زیاد
extortionary U زیاد
plethoric U زیاد
plaguily U زیاد
large adv U زیاد
late U زیاد
greatest U زیاد
effusively U زیاد
great- U زیاد
great U زیاد
overly U زیاد
much U زیاد
extensive U زیاد
profusely U زیاد
very U زیاد
too much U زیاد
populous U زیاد
mickle U زیاد
mickle or muckle U زیاد
muckle U زیاد
not a lettle U زیاد
numerous U زیاد
excessive U زیاد
intense U زیاد
greatly U زیاد
no end of U زیاد
fulsome U زیاد
too U زیاد
outrageously U زیاد
heavily U زیاد
vastly U زیاد
superabundant U زیاد
widest U زیاد
over and above U زیاد
to a large extent U زیاد
wider U زیاد
wide U زیاد
profoundly U زیاد
thickest U زیاد
swingeing U زیاد
egregiously U زیاد
mortally U زیاد
immane U زیاد
highs U زیاد
thick U زیاد
widely U زیاد
thicker U زیاد
glaring U زیاد
intensively U زیاد
immoderate U زیاد
tremendously U زیاد
hugely U زیاد
heart break U غم زیاد
generous U زیاد
in quantities U زیاد
in excess U زیاد
highest U زیاد
high U زیاد
intensely U زیاد
overloads U زیاد پر کردن
heavy poll U رایهای زیاد
eclat U سروصدا زیاد
oodles U خیلی زیاد
over ripe U زیاد رسیده
overblown steel U فولاد با دم زیاد
deprecation U افهاربیمیلی زیاد
dense ignorance U نادانی زیاد
overloaded U زیاد پر کردن
grnish U زیاد کردن
desudation U عرق زیاد
obstipation U یبوست زیاد
onding U بارندگی زیاد
lots U خیلی زیاد
diuresis U ادرار زیاد
profuse of gilfts U زیاد بخشنده
diaphoresis U عرق زیاد
over anxious U زیاد دل واپس
desudation U خوی زیاد
over blow U زیاد دمیدن
over confident U زیاد مطمئن
h.f. U بسامد زیاد
over anxiety U دل واپسی زیاد
torrid U زیاد گرم
over estimate U زیاد براوردکردن
over issue U زیاد انتشاردادن
heavy U زیاد سخت
overworks U زیاد کارکردن
pretentiousness U ادعایی زیاد
pretentiously U با ادعای زیاد
abound زیاد بودن
polyuria U ادرار زیاد
polyphagia U اشتهای زیاد
fervidity U گرمی زیاد
polymathy U دانش زیاد
exuberantly U بفراوانی زیاد
profound interest U دلبستگی زیاد
prosternation U سستی زیاد
fixation U دلبستگی زیاد
fixation U عشق زیاد
fixations U دلبستگی زیاد
fixations U عشق زیاد
punctiliousness U دقت زیاد
prosternation U ضعف زیاد
finicality U خودارایی زیاد
fervidness U گرمی زیاد
particularity U دقت زیاد
floridly U با ارایش زیاد
overwrite U زیاد نوشتن
overmoke U زیاد سیگارکشیدن
excessive eating U خوردن زیاد
overlabour U زیاد کارکردن
overdrssed U زیاد اراسته
overload U زیاد پر کردن
heightens U زیاد کردن
overbusy U زیاد مشغول
overburdensome U زیاد سنگین
overrider U حق دلالی زیاد
overstock U زیاد پر کردن
overvoltage U فشار زیاد
heighten U زیاد کردن
heightened U زیاد کردن
exquisite taste U سلیقه زیاد
heightening U زیاد کردن
frequent visiting U دیدنی زیاد
full tilt U باسرعت زیاد
excessive love U دوستی زیاد
furor U خشم زیاد
interminableness U درازی زیاد
increased U زیاد کردن
increase U زیاد کردن
an abrupt place U با سراشیبی زیاد
an abundance of U مقدار زیاد
hyperidrosis U تعرق زیاد
hyperemployment U اشتغال زیاد
hypercathexis U نیروگذاری زیاد
long precision U دقت زیاد
high yielding farms U با بازده زیاد
high yield U با بازده زیاد
at a great penny worth U به بهای زیاد
at a great rat U بسرعت زیاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com