Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unit system
U
سلسله احاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
system of units
U
سلسه احاد
derived units
U
احاد فرعی
absolute system of units
U
دستگاه احاد مطلق
international system of units
U
دستگاه بین المللی احاد
chains
U
سلسله سلسله مراتب
ghaut
U
سلسله سلسله کوه
chain
U
سلسله سلسله مراتب
collectivism
U
اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
command channels
U
سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
trained
U
سلسله
chain
U
سلسله
chains
U
سلسله
nexus
U
سلسله
trains
U
سلسله
runs
U
سلسله
run
U
سلسله
strips
U
سر سلسله
ranges
U
سلسله
ranged
U
سلسله
gradation
U
سلسله
range
U
سلسله
systems
U
سلسله
gradations
U
سلسله
system
U
سلسله
dynasties
U
سلسله
dynasty
U
سلسله
train
U
سلسله
kingdom
U
سلسله
catena
U
سلسله
genealogies
U
سلسله
genealogy
U
سلسله
coneatenation
U
تسلسل سلسله
chain of command
U
سلسله مراتب
hierachy
U
سلسله مراتب
phylon
U
اجداد سلسله
ghat
U
سلسله کوه
ghat
U
رشته سلسله
channel
U
سلسله مراتب
ommiades
U
سلسله امیه
nervous system
U
سلسله عصب
ranks
U
سلسله مقام
nervous systems
U
سلسله عصب
ranked
U
سلسله مقام
ommiad
U
سلسله امیه
rank
U
سلسله مقام
chains
U
سلسله کوه
pecking order
U
سلسله مراتب
chain
U
سلسله کوه
phylum
U
اجداد سلسله
string
U
ردیف سلسله
train
U
رشته سلسله
series
U
سلسله ردیف
mountain ranges
U
سلسله جبال
sequence
U
سلسله مراتب
hierarchies
U
سلسله مراتب
hierarchy
U
سلسله مراتب
trained
U
رشته سلسله
systems
U
سلسله رشته
system
U
سلسله رشته
channels
U
سلسله مراتب
channelled
U
سلسله مراتب
range
U
سلسله ردیف
channeling
U
سلسله مراتب
channeled
U
سلسله مراتب
sequences
U
سلسله مراتب
ranged
U
سلسله ردیف
ranges
U
سلسله ردیف
pulse train
U
سلسله تپش ها
protomartyr
U
سر سلسله شهدا
the vascular system
U
سلسله اوندهاومجراها
trains
U
رشته سلسله
hierachical structure
U
ساختار سلسله مراتبی
heavenly hierarchy
U
سلسله مراتب فرشتگان
hierarchical model
U
مدل سلسله مراتبی
thearchy
U
سلسله مراتب خدایان
hierarchical network
U
شبکه سلسله مراتبی
hierarchy of needs
U
سلسله مراتب نیازها
occupational hierarchy
U
سلسله مراتب شغلی
memory hierarchy
U
سلسله مراتب حافظه
military channel
U
سلسله مراتب نظامی
request mast
U
از طریق سلسله مراتب
response hierarchy
U
سلسله مراتب پاسخ
the nervous system
U
سلسله پیهای نباتی
hierarchism
U
اصول سلسله مراتب
cryptochannel
U
سلسله مراتب رمز
control hierarchy
U
سلسله مراتب کنترل
achamenidae
U
سلسله هخامنشی هخامنشیان
chain of command
U
سلسله مراتب فرماندهی
neural
U
وابسته به سلسله اعصاب
data hierarchy
U
سلسله مراتب داده ها
flight
U
یک رشته پلکان سلسله
hierarchies
U
ساختار دادهای سلسله مراتبی
hierarchy
U
ساختار دادهای سلسله مراتبی
echelons
U
ستون طبقه سلسله مراتب
ohms
U
واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
sympathetics
U
سلسله پیهای نباتی باشد
campaign
U
سلسله عملیات کوره بلند
ohm
U
واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
request mast
U
گزارش از طریق سلسله مراتب
campaigned
U
سلسله عملیات کوره بلند
campaigning
U
سلسله عملیات کوره بلند
campaigns
U
سلسله عملیات کوره بلند
dynastical
U
وابسته بیک سلسله پادشاهان
hierarchic
U
وابسته به سلسله مراتب وریاست
hierachical file system
U
سیستم فایل سلسله مراتبی
habit family hierarchy
U
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
echelon
U
ستون طبقه سلسله مراتب
argumentum
U
یک سلسله دلایل قابل قبول
algebraic hierarchy parenthese
U
پرانتزهای سلسله مراتبی جبری
pecking order
U
سلسله مراتب دانه چینی
novus actus intervenieus
U
قطع سلسله علیت در خسارات
dynast
U
عضو سلسله پادشاهان سرسلسله
trains
U
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
train
U
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trained
U
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
exempted station
U
یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
aborts
U
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborting
U
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborted
U
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
underplot
U
یک سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش توط ئه
semiosis
U
یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
hierarchical data base management system
U
سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
abort
U
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
hierarchies
U
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy
U
گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
fiscal station
U
قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
hdbms
U
DataBase Hierarchicalسیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی Systems anagement
onion skin language
U
زبان عملیات پایگاه داده ها که میتواند ساختار داده سلسله مراتبی را پردازش کند
rank and file
U
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
Tahmasb
U
شاه تهماسب
[پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com