English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
termination of obligations U سقوط تعهدات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
paradrag drop U سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
committment U تعهدات
engagement U تعهدات
engagements U تعهدات
obligation U تعهدات
obligations U تعهدات
carry out the obligations U اجرای تعهدات
several covenants U تعهدات جداگانه
net obligations U تعهدات کلی
several covenants U تعهدات انفرادی
secondary obligation U تعهدات ثانویه
net obligations U جمع کل تعهدات
employer's liability U تعهدات کارفرما
law of obligations U حقوق تعهدات
primery obligation U تعهدات اولیه
unlimited liability U تعهدات نامحدود
capital commitment U تعهدات مالی
liabilities and responsibilities U تعهدات و مسئوولیتها
bank liabilities U تعهدات بانکی
admission of liability U پذیرش تعهدات
nonfulfilment U عدم انجام تعهدات
obligations incurred U تعهدات پرداخت شده
professional liability insurance U بیمه تعهدات شغلی
unliquidated obligation U تعهدات پرداخت نشده
interstate engagments U تعهدات بین الدول
public liability insurance U بیمه تعهدات عمومی
specialty debt U تعهدات مستند به اسناد رسمی
res inter alios U debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
collapse U سقوط
elapse U سقوط
fall U سقوط
downfall U سقوط
drop U سقوط
crack up U سقوط
elapses U سقوط
dropped U سقوط
elapsing U سقوط
dropping U سقوط
collapsing U سقوط
drops U سقوط
collapses U سقوط
downcome U سقوط
come down U سقوط
collapsed U سقوط
crashes U سقوط
tailspin U سقوط
crashed U سقوط
nosedived U سقوط
nosedive U سقوط
crash U سقوط
nosedives U سقوط
nosediving U سقوط
crack-up U سقوط
crashing U سقوط
crashingly U سقوط
prolapse U سقوط
chutes U سقوط
falling U سقوط
chute U سقوط
low dwon U سقوط
prolapsus U سقوط
unobligated U اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
lapse inconduct U سقوط در رفتاروکردار
nosediving U سقوط کردن
lapse vi U سقوط کردن
wipe out U سقوط کردن
nosedived U سقوط کردن
nosedives U سقوط کردن
discharge of an obligation U سقوط تعهد
tailspin U سقوط کردن
break down U سقوط ناگهانی
fall velocity U سرعت سقوط
velocity of fall U سرعت سقوط
gastroptosis U سقوط معده
prolapse of the uterus U سقوط رحم
nosedive U سقوط کردن
fall U افت سقوط
fall U سقوط کردن
dropped U چکه سقوط
drops U چکه سقوط
drops U افت سقوط
crashes U سقوط کردن
crashed U سقوط کردن
arrest U جلوگیری از سقوط
arrested U جلوگیری از سقوط
arrests U جلوگیری از سقوط
crash U سقوط کردن
crashing U سقوط کردن
dropping U افت سقوط
chute U ریزش با سقوط
chutes U ریزش با سقوط
chutes U سقوط انحطاط
dropped U افت سقوط
chute U سقوط انحطاط
crashingly U سقوط کردن
drop U افت سقوط
dropping U چکه سقوط
loss U گریز سقوط
stumbling block U سبب سقوط
falling U سقوط کننده
abort U سقوط کردن
drop U چکه سقوط
free fall U سقوط ازاد
aborted U سقوط کردن
aborting U سقوط کردن
stumbling blocks U سبب سقوط
aborts U سقوط کردن
defacto recognition U شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
crash-land U سقوط کردن هواپیما
crash-landed U سقوط کردن هواپیما
plumper U دروغ صرف سقوط
crash U سقوط کردن هواپیما
proctoptosis U سقوط روده راست
pash U سقوط برف سنگین
free type parachute U چتر سقوط ازاد
crash-landing U سقوط کردن هواپیما
crash-lands U سقوط کردن هواپیما
crashes U سقوط کردن هواپیما
crashed U سقوط کردن هواپیما
crashing U سقوط کردن هواپیما
crashingly U سقوط کردن هواپیما
crash land U سقوط کردن هواپیما
drop hammer U چکش سقوط ازاد
aborted U سقوط کردن موشک یا هواپیما
falling of the womb U سقوط کردن پائین افتادگی
meteor shower U سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
dropping U قطره سقوط کردن کم کنید
plunged U سقوط سنگین فرو بردن
dropping ball viscosimeter U گرانروی سنج با سقوط گلوله
drops U قطره سقوط کردن کم کنید
abort U سقوط کردن موشک یا هواپیما
debacle U سقوط ناگهانی حکومت و غیره
debacles U سقوط ناگهانی حکومت و غیره
dTbGcles U سقوط ناگهانی حکومت و غیره
skid U راه شکست مسیر سقوط
aborts U سقوط کردن موشک یا هواپیما
plunges U سقوط سنگین فرو بردن
aborting U سقوط کردن موشک یا هواپیما
prolapse of the uterus U درامدگی سیبک سقوط زهدان
plunge U سقوط سنگین فرو بردن
drop U قطره سقوط کردن کم کنید
lysis U سقوط وزوال تدریجی مرض
skidded U راه شکست مسیر سقوط
dropped U قطره سقوط کردن کم کنید
meteoric shower U سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
skidding U راه شکست مسیر سقوط
skids U راه شکست مسیر سقوط
high velocity drop U بارریزی با سرعت سقوط زیاد
slumps U یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slumping U یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slump U یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slumped U یکباره فرو ریختن سقوط کردن
precipitates U سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitated U سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitate U سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
crash U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashed U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashingly U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashes U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
precipitating U سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
crashing U سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
late time U زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
gravity drop U پرتاب بار یا بارریزی ازهواپیما با استفاده از نیروی سقوط ازاد
gravity extraction U بیرون ریختن یا پرتاب بار ازهواپیما با استفاده از سقوط ازاد
red out U از بین رفتن قدرت بینایی هنگام سقوط با شتاب منفی
stump U بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumped U بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumping U بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumps U بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
raker U تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند
final act سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
Marxists U طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
Marxist U طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
collapsing U متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapse U متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapsed U متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapses U متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapse capitalism U فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com