Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
safari
U
سفر برای شکار بزرگ
safaris
U
سفر برای شکار بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
big game
U
شکار حیوانات بزرگ
raptatory
U
لازم برای شکار
raptatorial
U
لازم برای شکار
hunting bow
U
کمان بلند و سنگین برای شکار
small game
U
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
fowling piece
U
تفنگ سبک برای شکار پرنده وحیوان کوچک
floo floo
U
تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
flu flu
U
تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
share
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares
U
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
jacklight
U
ماهیگیری غیرمجاز در شب بکمک نورافکن نورافکن برای شکار غیر مجاز در شب
embedded code
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
deer refle
U
تفنگ کالیبر بزرگ برای شکاربزرگ
porte cochere
U
در بزرگ برای دخول گردونه هابحیاط خانه
sportfisherman
U
قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
pillow
U
صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
case sensitive search
U
جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
pillows
U
صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
gun
U
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
guns
U
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
vm/sp
U
VirtualIB سیستم عاملی برای کامپیوترهای بزرگ Product System achine
big blue
U
ابی بزرگ لقبی برای شرکت بین المللی ماشینهای تجاری
beach ball
U
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
deflation port
U
سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
beach balls
U
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
critical path analysis
U
استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
ratioing
U
کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
common
U
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
commoners
U
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
keeper
U
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keepers
U
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
commonest
U
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
bottoming reamer
U
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
central
U
که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
Novell
U
شرکت بزرگ که نرم افزار شبکه تولید می :ند. و برای سیستم عامل Netware معروف است که روی سرور PC اجرا میشود
unix
U
سیستم عامل چند کاربره عمومی سافت AT Tbell Laboraforien برای اجرا روی بیشتر کامپیوترها از PC تامین کامپیوتر و meninframe بزرگ
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
He has grown into a man .
U
برای خودش مردی شده ( بزرگ شده )
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
NetBEUI
U
گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
quarrying
U
شکار
chevy
U
شکار
ravin
U
شکار
chace
U
شکار
chasing
U
شکار
chase
U
شکار
chased
U
شکار
chases
U
شکار
gameless
U
بی شکار
gamey
U
پر از شکار
hunting
U
شکار
hanks
U
شکار
game
U
شکار
hank
U
شکار
venery
U
شکار
quarry
U
شکار
hunt
U
شکار
predatin
U
شکار
prey
U
شکار
hunts
U
شکار
hunted
U
شکار
quarries
U
شکار
fair game
U
شکار قانونی
game
U
سرگرمی شکار
quarrying
U
لاشه شکار
predatory habit
U
خوی شکار
quarrying
U
شکار موردنظر
hunting ground
U
شکار گاه
hunting district
U
شکار گاه
falconry
U
شکار با شاهین
ducking
U
شکار مرغابی
quarries
U
لاشه شکار
hunter
U
اسب شکار
hunters
U
اسب شکار
shotgunner
U
شکار با تفنگ
shanking
U
شکار کوسه
hunt
U
شکار کردن
quarries
U
شکار موردنظر
king hunt
U
شاه شکار
area drive
U
شکار دواندن
whaling
U
شکار نهنگ
victims
U
دستخوش شکار
victim
U
دستخوش شکار
quarry
U
لاشه شکار
quarry
U
شکار موردنظر
game law
U
قانون شکار
poniter
U
نوعی سگ شکار ی
gamy
U
پراز شکار
gunning
U
شکار با تفنگ
shootings
U
شکار باتفنگ
shooting
U
شکار باتفنگ
hank
U
طعمه شکار
to go a hunting
U
شکار رفتن
hanks
U
طعمه شکار
blood sports
U
کشتن شکار
blood sport
U
کشتن شکار
game keep
U
پاسبان شکار
fowling
U
شکار پرنده
hunts
U
شکار کردن
fair game
U
شکار مجاز
huntsmen
U
شکار باز
hunted
U
شکار کردن
huntsman
U
شکار باز
predation
U
شکار کردن
foxhunt
U
شکار روباه باتازی
stool
U
گروه فریبنده شکار
outfitters
U
فروشنده لوازم شکار
outfitter
U
فروشنده لوازم شکار
predatory
U
تغذیه کننده از شکار
game
U
شکار گرفته شده
rabbit
U
شکار خرگوش کردن
snipes
U
پاشله شکار کردن
pointers
U
سگ شکاری یابنده شکار
shoots
U
هدف گرفتن شکار
sniped
U
پاشله شکار کردن
shining
U
پیداکردن شکار در شب بانورافکن
pointer
U
سگ شکاری یابنده شکار
snipe
U
پاشله شکار کردن
rabbits
U
شکار خرگوش کردن
sniping
U
پاشله شکار کردن
hog dress
U
بریدن گلوی شکار
shoot
U
هدف گرفتن شکار
predator
U
تغذیه کننده از شکار
prowls
U
درپی شکار گشتن
deer stalking
U
شکار اهو و گوزن
checks
U
و شدن بوی شکار
prowling
U
درپی شکار گشتن
raven
U
شکار طعمه شکاری
prowled
U
درپی شکار گشتن
prowl
U
درپی شکار گشتن
poached
U
دزدکی شکار کردن
ravens
U
شکار طعمه شکاری
hunting
U
شکار دشمن یا زیردریایی
cub hunting
U
شکار بچه روباه
chevy
U
فریاد هنگام شکار
poach
U
دزدکی شکار کردن
bow hunting
U
شکار با تیر و کمان
bags
U
شکار کردن با تیر
predators
U
تغذیه کننده از شکار
bag
U
شکار کردن با تیر
poaches
U
دزدکی شکار کردن
predatorial
U
تغذیه کننده از شکار
finds
U
یافتن بوی شکار
find
U
یافتن بوی شکار
checked
U
و شدن بوی شکار
check
U
و شدن بوی شکار
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
room-sized rug
U
فرش های ایرانی
[فرش های درباری]
[بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
closed season
U
فصل منع ماهیگیری یا شکار
open season
U
فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
wood craft
U
جنگل شناسی از لحاظ شکار
to ride to hounds
U
با تازی شکار روباه کردن
coursed
U
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
course
U
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
foxhound
U
تازی مخصوص شکار روباه
foxhounds
U
تازی مخصوص شکار روباه
to p on any one's preserves
U
در جای قورق شکار کردن
retriever
U
سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
hunt
U
اداره کردن تازیها در شکار
to rid to hounds
U
با تازی شکار روباه کردن
falconer
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
falconers
U
کسیکه با شاهین شکار میکند
privilegium
U
حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
retrievers
U
سگ مخصوص یافتن شکار ومجروحین
predacious
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
predaceous
U
شکاری تغذیه کننده از شکار
tufter
U
کسی که شکار را رم میدهد شکارچی
cover
U
بوته زار پناهگاه شکار
coverings
U
بوته زار پناهگاه شکار
covers
U
بوته زار پناهگاه شکار
hunted
U
اداره کردن تازیها در شکار
hunts
U
اداره کردن تازیها در شکار
courses
U
تعقیب کردن شکار از طرف سگ
master of
U
سرپرست گروه شکار روباه
jaeger
U
علاقمند به شکار مرد شکارچی
foxhunt
U
باتازی شکار روباه کردن
turtles
U
لاک پشت شکار کردن
decoy shooting
U
شکار به کمک مرغ دام
close season
U
فصلصید ماهیو شکار در بریتانیا
turtle
U
لاک پشت شکار کردن
still hunting
U
شکار باروش در کمین نشستن
cases
U
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
to give the tone
U
هنگام یافتن رد شکار پارس کشیدن
challenge
[of a dog]
U
پارس سگی
[پس از دریافت بوی شکار]
case
U
محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
covert
U
بوته زار انبوه مخفیگاه شکار
poach
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
weigh in
U
وزن کردن رسمی شکار باتیروکمان
wildfowl
U
مرغ شکار بخصوص مرغهای ابی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com