Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
testimonial
U
سفارش وتوصیه رضایت نامه
testimonials
U
سفارش وتوصیه رضایت نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
letter of recommendation
U
سفارش نامه
testimonialize
U
گواهی نامه یا رضایت دادن
order form
U
نمونه سفارش نامه پر نکرده
I bought it on your recommendation.
U
بسفارش وتوصیه شما آنرا خریدم
consented
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
economic order quantity
U
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
ordering costs
U
هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
consentience
U
رضایت
acquiescently
U
با رضایت
consents
U
رضایت
contentment
U
رضایت
consent
U
رضایت
adhesion
U
رضایت
suffrage
U
رضایت
willingness
U
رضایت
consented
U
رضایت
satisfaction
U
رضایت
acquiescence
U
رضایت
consenting
U
رضایت
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
order
U
سفارش
enjoinment
U
سفارش
indent
U
سفارش
reference
U
سفارش
indenting
U
سفارش
indents
U
سفارش
willingnesso
U
رضایت میل
sufference
U
رضایت ضمنی
self approbation
U
رضایت ازخویشتن
discontentedness
U
عدم رضایت
to give a ready consent
U
رضایت دادن
job satisfaction
U
رضایت شغلی
euphoria
U
خوشحالی رضایت
sufferance
U
رضایت ضمنی
accedes
U
رضایت دادن
hunky dory
U
رضایت مندانه
compliantly
U
با قبول و رضایت
give up one's claim
U
رضایت دادن
implied
U
رضایت ضمنی
satisfactoriness
U
رضایت بخشی
acceded
U
رضایت دادن
acceding
U
رضایت دادن
well and good
<idiom>
U
رضایت بخش
accede
U
رضایت دادن
disapproval
U
عدم رضایت
self content
U
رضایت از خود
express one's consent
U
رضایت دادن
dissatisfaction
U
عدم رضایت
admit
U
رضایت دادن
admits
U
رضایت دادن
admitting
U
رضایت دادن
concurrence
U
دمسازی رضایت
acquiesce
رضایت دادن
assentation
U
رضایت فاهری
to give ones a to
U
رضایت دادن به
to w one's consent
U
رضایت ندادن
blanket order
U
سفارش کلی
call the shots
<idiom>
U
سفارش دادن
acknowledgement of order
U
تصدیق سفارش
I asked for ...
من سفارش ... را دادم.
order format
U
قالب سفارش
order for goods
U
سفارش کالا
asking and ordering
U
درخواست و سفارش
order
U
سفارش دادن
order
U
دستور سفارش
outwork
U
سفارش به بیرون
Put in a good word for me.
U
سفارش من رابکن
enjoins
U
سفارش کردن به
back order
U
سفارش معوق
enjoining
U
سفارش کردن به
trial order
U
سفارش ازمایشی
enjoined
U
سفارش کردن به
enjoin
U
سفارش کردن به
purchase order
U
سفارش خرید
indents
U
سفارش دادن
processing of the order
U
انجام سفارش
place an order
U
سفارش دادن
modification order
U
سفارش اصلاحی
commendation
U
سفارش تقدیر
indenting
U
سفارش دادن
factory order
U
سفارش ساخت
ordering
U
سفارش دهی
engaged
U
سفارش شده
conditional order
U
سفارش مشروط
indent
U
سفارش دادن
economic order quantity
U
حد مطلوب سفارش
acknowledgement of order
تایید سفارش
send away for
U
سفارش دادن
atoning
U
جلب رضایت کردن
atone
U
جلب رضایت کردن
assent
U
رضایت دادن موافقت
atones
U
جلب رضایت کردن
satisfactorily
U
بطور رضایت بخش
assenting
U
رضایت دادن موافقت
consensus
U
رضایت وموافقت عمومی
assents
U
رضایت دادن موافقت
on approval
U
مشروط به رضایت خریدار
atoned
U
جلب رضایت کردن
her willing to sing
U
رضایت یامیل اوبخواندن
consented
U
موافقت رضایت دادن
to find satisfactionin any one
U
از کسی رضایت داشتن
it is unsatisfactory
U
رضایت بخش نیست
assented
U
رضایت دادن موافقت
dissatisfactory
U
مایه عدم رضایت
consenting
U
موافقت رضایت دادن
consent
U
موافقت رضایت دادن
fill one's shoes
<idiom>
U
جابهجایی رضایت بخش
to give a ready consent
U
بی درنگ رضایت دادن
consents
U
موافقت رضایت دادن
to book something
U
چیزی را سفارش دادن
order processing time
U
زمان انجام سفارش
reorder interval
U
زمان بین دو سفارش
ordered
U
سفارش داده شده
reorder point
U
نقطه سفارش مجدد
indents
U
سفارش رسیده از خارج
indents
U
سفارش درخواست کردن
custom-made
U
سفارش داده شده
reorder level
U
سطح سفارش مجدد
custom made
U
سفارش داده شده
indenting
U
سفارش رسیده از خارج
open indent
U
سفارش خرید باز
indenting
U
سفارش درخواست کردن
to countermand goods
U
سفارش کالا را پس گرفتن
indent
U
سفارش رسیده از خارج
indent
U
سفارش درخواست کردن
reorder cost
U
هزینه سفارش مجدد
engage
U
از پیش سفارش دادن
order
[placed with somebody]
U
سفارش
[ازطرف کسی]
order time
U
زمان سفارش کالا
re order
U
سفارش دوم باره
lead time
U
زمان انجام سفارش
outwork
U
سفارش به خارج از شرکت
bespeak
U
ازپیش سفارش دادن
To place an order for some goods.
U
کالائی را سفارش دادن
reorder
U
دوباره سفارش دادن
order
U
دستور دادن سفارش
order processing time
U
مدت انجام سفارش
dispatch order
U
سفارش حمل سریع
engages
U
از پیش سفارش دادن
consent
U
راضی شدن رضایت دادن
assenting
U
رضایت دادن تصدیق کردن
assent
U
رضایت دادن تصدیق کردن
acquiesced
U
رضایت دادن موافقت کردن
assents
U
رضایت دادن تصدیق کردن
acquiescing
U
رضایت دادن موافقت کردن
acquiesces
U
رضایت دادن موافقت کردن
consents
U
راضی شدن رضایت دادن
voluntary partition
U
افراز با رضایت یا سازش طرفین
consensual
U
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
assentient
U
قبول کننده رضایت دهنده
pursuit of happiness
U
به دنبال رضایت خاطر
[خرسندی]
tenant by sufference
U
متصرف با رضایت ضمنی مالک
consenting
U
راضی شدن رضایت دادن
assented
U
رضایت دادن تصدیق کردن
consented
U
راضی شدن رضایت دادن
batch costing
U
تعیین قیمت سفارش کالا
indent
U
سفارش خرید از کشور بیگانه
indenting
U
سفارش خرید از کشور بیگانه
ordering costs
U
هزینههای مربوط به سفارش کالا
I asked for the child.
من یک برای بچه سفارش دادم.
That's not what I ordered.
آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
a la carte
U
جداجدا سفارش داده شده.
mail order
U
سفارش کالا بوسیله پست
I asked for a small portion.
من یک پرس کوچک سفارش دادم.
indents
U
سفارش خرید از کشور بیگانه
order
U
سفارش دادن تنظیم کردن
the goods are on order
U
کالا را سفارش داده ایم
order
U
سفارش دادن کالا یا جنس
[results were]
satisfactory
U
رضایت بخش
[در یادداشت گزارش کنترل]
consenting
U
موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
That won't work with me!
U
این رضایت بخش نیست برای من!
consented
U
موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
It doesn't fly with me
[American E]
[colloquial]
U
این رضایت بخش نیست برای من!
consent
U
موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
consents
U
موافقت ورثه با مندرجات وصیتنامه رضایت
to grope women
U
عشقبازی کردن با زنها
[بدون رضایت زن]
to make amends for something
U
جلب رضایت کردن برای چیزی
to atone for something
U
جلب رضایت کردن برای چیزی
to make a grab at women
U
عشقبازی کردن با زنها
[بدون رضایت زن]
to feel women up
U
عشقبازی کردن با زنها
[بدون رضایت زن]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com