Perdic | سفارش ساخت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	factory order U	سفارش ساخت

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	economic order quantity U	کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
	work in progress U	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
	work in process U	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
	Visual Basic U	ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
	ordering costs U	هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
	os/ U	سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
	indents U	سفارش
	indenting U	سفارش
	order U	سفارش
	indent U	سفارش
	enjoinment U	سفارش
	reference U	سفارش
	engaged U	سفارش شده
	order U	سفارش دادن
	order U	دستور سفارش
	enjoin U	سفارش کردن به
	enjoined U	سفارش کردن به
	conditional order U	سفارش مشروط
	outwork U	سفارش به بیرون
	letter of recommendation U	سفارش نامه
	economic order quantity U	حد مطلوب سفارش
	purchase order U	سفارش خرید
	send away for U	سفارش دادن
	place an order U	سفارش دادن
	modification order U	سفارش اصلاحی
	order for goods U	سفارش کالا
	blanket order U	سفارش کلی
	back order U	سفارش معوق
	enjoining U	سفارش کردن به
	enjoins U	سفارش کردن به
	commendation U	سفارش تقدیر
	ordering U	سفارش دهی
	acknowledgement of order U	تصدیق سفارش
	acknowledgement of order	تایید سفارش
	trial order U	سفارش ازمایشی
	order format U	قالب سفارش
	I asked for ...	من سفارش ... را دادم.
	asking and ordering U	درخواست و سفارش
	call the shots <idiom> U	سفارش دادن
	indenting U	سفارش دادن
	processing of the order U	انجام سفارش
	indents U	سفارش دادن
	indent U	سفارش دادن
	Put in a good word for me. U	سفارش من رابکن
	outwork U	سفارش به خارج از شرکت
	reorder U	دوباره سفارش دادن
	reorder cost U	هزینه سفارش مجدد
	reorder level U	سطح سفارش مجدد
	open indent U	سفارش خرید باز
	custom made U	سفارش داده شده
	to countermand goods U	سفارش کالا را پس گرفتن
	reorder point U	نقطه سفارش مجدد
	order [placed with somebody] U	سفارش [ازطرف کسی]
	re order U	سفارش دوم باره
	ordered U	سفارش داده شده
	indenting U	سفارش رسیده از خارج
	indents U	سفارش درخواست کردن
	order U	دستور دادن سفارش
	reorder interval U	زمان بین دو سفارش
	To place an order for some goods. U	کالائی را سفارش دادن
	order time U	زمان سفارش کالا
	indents U	سفارش رسیده از خارج
	indent U	سفارش درخواست کردن
	lead time U	زمان انجام سفارش
	indent U	سفارش رسیده از خارج
	dispatch order U	سفارش حمل سریع
	engages U	از پیش سفارش دادن
	order processing time U	مدت انجام سفارش
	bespeak U	ازپیش سفارش دادن
	custom-made U	سفارش داده شده
	order processing time U	زمان انجام سفارش
	engage U	از پیش سفارش دادن
	indenting U	سفارش درخواست کردن
	to book something U	چیزی را سفارش دادن
	mail order U	سفارش کالا بوسیله پست
	I asked for the child.	من یک برای بچه سفارش دادم.
	I asked for a small portion.	من یک پرس کوچک سفارش دادم.
	That's not what I ordered.	آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
	indents U	سفارش خرید از کشور بیگانه
	indent U	سفارش خرید از کشور بیگانه
	a la carte U	جداجدا سفارش داده شده.
	ordering costs U	هزینههای مربوط به سفارش کالا
	order form U	نمونه سفارش نامه پر نکرده
	indenting U	سفارش خرید از کشور بیگانه
	the goods are on order U	کالا را سفارش داده ایم
	order U	سفارش دادن تنظیم کردن
	testimonial U	سفارش وتوصیه رضایت نامه
	testimonials U	سفارش وتوصیه رضایت نامه
	order U	سفارش دادن کالا یا جنس
	batch costing U	تعیین قیمت سفارش کالا
	To speake in recommendation of someone . To recommend somebody. U	سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
	To order a meal. U	سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
	open indent U	سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
	indent upon a person for goods U	درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
	mail order U	سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
	reorder level U	مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
	canvassing U	مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
	procurement lead time U	زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
	canvass U	مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
	canvassed U	مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
	canvasses U	مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
	cash with order U	پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
	lead time U	مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
	May I use your name as a reference? U	اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
	formation U	ساخت
	performances U	ساخت
	performance U	ساخت
	substandard U	بد ساخت
	manufactures U	ساخت
	forms U	ساخت
	formed U	ساخت
	form U	ساخت
	fecit U	ساخت
	compositions U	ساخت
	making U	ساخت
	make-up U	ساخت
	construction U	ساخت
	habitus U	ساخت
	designs U	ساخت
	manufacture U	ساخت
	textures U	ساخت
	manufactured U	ساخت
	workmanship U	ساخت
	texture U	ساخت
	composition U	ساخت
	design U	ساخت
	invenit U	ساخت
	manufacturing U	ساخت
	structure U	ساخت
	generation U	ساخت
	conformation U	ساخت
	make up U	ساخت
	manufactory U	ساخت
	structures U	ساخت
	fabrication U	ساخت
	unstructured U	بی ساخت
	synthesis U	ساخت
	syntheses U	ساخت
	built U	ساخت
	structuring U	ساخت
	constructions U	ساخت
	generations U	ساخت
	home made U	ساخت داخلی
	deep structure U	ژرف ساخت
	simple structure U	ساخت ساده
	static structure U	ساخت ایستا
	field strcture U	ساخت میدانی
	file structure U	ساخت پرونده
	family structure U	ساخت خانواده
	formatio reticularis U	ساخت شبکهای
	social strcture U	ساخت اجتماعی
	dynamic structure U	ساخت پویا
	reticular formation U	ساخت شبکهای
	group structure U	ساخت گروهی
	newmade U	تازه ساخت
	new buit U	تازه ساخت
	confection U	ترکیب ساخت
	market structure U	ساخت بازار
	manufacturing process U	پویش ساخت
	manufacturing process U	فرایند ساخت
	latent structure U	ساخت نهفته
	machine made U	ساخت ماشین
	population structure U	ساخت جمعیت
	confections U	ترکیب ساخت
	manufacture cost U	ارزش ساخت
	manufacture process U	فرایند ساخت
	manufacture process U	فراگرد ساخت
	manufacturing cost U	هزینه ساخت
	production process U	روند ساخت
	production cost U	ارزش ساخت
	new built U	تازه ساخت
	mental structure U	ساخت ذهنی
	home made U	ساخت بومی
	homemade U	ساخت میهن
	perceptual structure U	ساخت ادراکی
	personality structure U	ساخت شخصیت
	power structure U	ساخت قدرت
	infra structure U	زیر ساخت
	phrase structure U	با ساخت عبارتی
	prototyping U	ساخت یک نمونه
	program structure U	ساخت برنامه
	production time U	زمان ساخت
	data structure U	ساخت داده ها
	structured U	دارای ساخت
	structuralist U	ساخت گرای
	production U	ارائه ساخت
	structuralists U	ساخت گرای
	makes U	ساخت ترکیب
	makes U	رسیدن به ساخت
	makes U	ساختمان ساخت
	make U	ساخت ترکیب
	structure U	ساختار ساخت
	productions U	ارائه ساخت
	well made U	خوش ساخت
	assembly U	نصب ساخت
	rebuilds U	تجدید ساخت
	rebuild U	تجدید ساخت
	man-made U	ساخت بشر
	manufacturing U	صنعت ساخت
	make U	رسیدن به ساخت