English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
indent U سفارش خرید از کشور بیگانه
indenting U سفارش خرید از کشور بیگانه
indents U سفارش خرید از کشور بیگانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
extradited U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
purchase order U سفارش خرید
open indent U سفارش خرید باز
order U خرید سفارش خرید
enclave U ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
enclaves U ناحیهای که کشور بیگانه دورانرا گرفته باشد
short haul U کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
short-haul U کاروان دریایی که بین سواحل دو کشور بیگانه و ناشناس حرکت میکند
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
computerised ordering systems U سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
foreignism U رسم بیگانه بیگانه پرستی
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
close price U دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request U درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
economic order quantity U کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
field buying U خرید کردن در صحرا خرید محلی
Burundi U کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession U تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
provincialism U اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
purchase price variance U سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
ordering costs U هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
nonaligned U کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
central purchase U خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
abroad U بیگانه
exotic U بیگانه
foreign U بیگانه
peregrine U بیگانه
peregrin or rine U بیگانه
oversea U بیگانه
only U بس بیگانه
strangest U بیگانه
barbarous U بیگانه
outsiders U بیگانه
barbarians U بیگانه
stranger U بیگانه
foreigner U بیگانه
barbarian U بیگانه
strange U بیگانه
outsider U بیگانه
foreigners U بیگانه
xenophobe U بیگانه
alien U بیگانه
aliens U بیگانه
xenophilous U بیگانه پرست
abroad U ممالک بیگانه
loanword U واژه بیگانه
xenocentrism U بیگانه محوری
overseas U کشورهای بیگانه
foreign subjects U اتباع بیگانه
xenophobe U دشمن بیگانه
holozoic U بیگانه خوار
foreignlegion U هنگ بیگانه
xenophile U بیگانه دوست
foreignism U اصطلاح بیگانه
foreing currency U پول بیگانه
xenophile U بیگانه پرست
xenophilism U بیگانه پرستی
stranger U بیگانه کردن
xenophobe U بیگانه ترس
estrangements U بیگانه کردن
estrangement U بیگانه کردن
phagocytosis U بیگانه خواری
xenophobia U بیگانه هراسی
outlandish U بیگانه وار
xenoplastic U همزیست با بیگانه
xenophobia U بیگانه ترسی
reference U سفارش
indenting U سفارش
indent U سفارش
indents U سفارش
order U سفارش
enjoinment U سفارش
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
overseas agent U نماینده درکشور بیگانه
macrophage U یاخته بیگانه خواردرشت
barbarize U بیگانه یا وحشی شدن
currencies U ارز پول بیگانه
he is no linguist U زبان بیگانه نمیداند
non-resident alien [NRA] U بیگانه غیر مقیم
phagocyte U سلول بیگانه خوار
strangers U بطور غریب یا بیگانه
currency U ارز پول بیگانه
strangely U بطور غریب یا بیگانه
publicans U بیگانه صاحب میخانه
publican U بیگانه صاحب میخانه
foreignize U بیگانه کردن یاشدن
xenoglossophilia U عشق به زبانهای بیگانه
foreign value system U نظام ارزشی بیگانه
xenoglossophobia U هراس از زبانهای بیگانه
estrange U بیگانه کردن دورکردن
call the shots <idiom> U سفارش دادن
indent U سفارش دادن
asking and ordering U درخواست و سفارش
blanket order U سفارش کلی
processing of the order U انجام سفارش
enjoin U سفارش کردن به
send away for U سفارش دادن
economic order quantity U حد مطلوب سفارش
place an order U سفارش دادن
indenting U سفارش دادن
trial order U سفارش ازمایشی
order format U قالب سفارش
indents U سفارش دادن
conditional order U سفارش مشروط
order for goods U سفارش کالا
enjoining U سفارش کردن به
outwork U سفارش به بیرون
Put in a good word for me. U سفارش من رابکن
back order U سفارش معوق
acknowledgement of order تایید سفارش
order U دستور سفارش
commendation U سفارش تقدیر
modification order U سفارش اصلاحی
engaged U سفارش شده
ordering U سفارش دهی
letter of recommendation U سفارش نامه
I asked for ... من سفارش ... را دادم.
enjoined U سفارش کردن به
order U سفارش دادن
acknowledgement of order U تصدیق سفارش
factory order U سفارش ساخت
enjoins U سفارش کردن به
invasive species U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
alien species U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
invasive exotic U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
exotic U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
foreignize U حالت بیگانه دادن یایافتن
gringo U بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
gringos U بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
phagotroph U ریزه پرواره بیگانه خوار
the a.of boreign words U اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
neophyte U گونه بیگانه [گیاه شناسی]
dispatch order U سفارش حمل سریع
ordered U سفارش داده شده
bespeak U ازپیش سفارش دادن
lead time U زمان انجام سفارش
outwork U سفارش به خارج از شرکت
order U دستور دادن سفارش
to book something U چیزی را سفارش دادن
custom-made U سفارش داده شده
custom made U سفارش داده شده
to countermand goods U سفارش کالا را پس گرفتن
indent U سفارش رسیده از خارج
indenting U سفارش درخواست کردن
indenting U سفارش رسیده از خارج
indents U سفارش رسیده از خارج
order [placed with somebody] U سفارش [ازطرف کسی]
indent U سفارش درخواست کردن
re order U سفارش دوم باره
To place an order for some goods. U کالائی را سفارش دادن
order processing time U زمان انجام سفارش
order processing time U مدت انجام سفارش
engages U از پیش سفارش دادن
indents U سفارش درخواست کردن
order time U زمان سفارش کالا
engage U از پیش سفارش دادن
reorder U دوباره سفارش دادن
reorder cost U هزینه سفارش مجدد
reorder interval U زمان بین دو سفارش
reorder level U سطح سفارش مجدد
reorder point U نقطه سفارش مجدد
tramontane U واقع در ماوراء جبال الپ بیگانه
barbarize U با تعبیر بیگانه و غیر مصطلح امیختن
phagocytize U در اثر بیگانه خواری تحلیل رفتن
disuniting U باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disunites U باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disunited U باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disunite U باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
mail order U سفارش کالا بوسیله پست
order form U نمونه سفارش نامه پر نکرده
a la carte U جداجدا سفارش داده شده.
I asked for the child. من یک برای بچه سفارش دادم.
order U سفارش دادن تنظیم کردن
batch costing U تعیین قیمت سفارش کالا
ordering costs U هزینههای مربوط به سفارش کالا
That's not what I ordered. آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
the goods are on order U کالا را سفارش داده ایم
order U سفارش دادن کالا یا جنس
testimonials U سفارش وتوصیه رضایت نامه
I asked for a small portion. من یک پرس کوچک سفارش دادم.
testimonial U سفارش وتوصیه رضایت نامه
alienability U قابلیت نقل وانتقال مالکیت بیگانه سازی
reorder level U مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
mail order U سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
To order a meal. U سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody. U سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
indent upon a person for goods U درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
open indent U سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
adoption اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
exclave U ناحیهای که ازکشوری جداشده وخاک بیگانه انرافراگرفته باشد
to purify the person language U زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com