Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
embassies
U
سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
embassy
U
سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
embassy
U
سفارت کبری
embassies
U
سفارت کبری
real will
U
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
demarche
U
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
resident
U
نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
residents
U
نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
overseas agent
U
نماینده خارجی
residency
U
محل اقامت نماینده دولت استعمارگر در کشورمستعمره
letters patent
U
نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند
state's attorney
U
نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state attorney
U
نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
safe conduct
U
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe-conducts
U
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conducts
U
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
internunico
U
فرستاده پاپ قائم مقام نماینده پاپ
sheriff
U
نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
sheriffs
U
نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
note
U
نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
noting
U
نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
notes
U
نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
federal government
U
دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
capitulation
U
تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
intervention
U
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions
U
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
identic notes
U
منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion
U
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
commision agent
U
نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
surrogates
U
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogate
U
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
embassage
U
مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
open market operation
U
عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state
U
دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
positive externalities
U
صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
sumption
U
کبری
the major premise
U
کبری
cobra
U
مار کبری
cobras
U
مار کبری
tibias
U
قصبه کبری
major premise
U
مقدمه کبری
tibia
U
قصبه کبری
major occultation
U
غیبت کبری
shin bone
U
قصبه کبری
shank
U
قصبه کبری ساقه
federal state
U
دولت متحده یا دولت اتحادی
exterior angle
U
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary
U
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity
U
جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
pay as you go principle
U
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
visiting correspondent
U
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
social contract
U
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
embassy
U
سفارت
embassies
U
سفارت
ambassadorship
U
سفارت
legations
U
سفارت
legation
U
سفارت
charge d'affaires
U
نایب سفارت
ambassadorial
U
وابسته به سفارت
charge d'affaires
U
کاردار سفارت
Chancellors
U
سردبیر سفارت
secretary of embassy
U
دبیر سفارت
secretary of embassy
U
منشی سفارت
the british legation
U
سفارت انگلیس
Chancellor
U
سردبیر سفارت
nunciature
U
سفارت پاپ
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
to strike an a
U
بصورت ویژهای درامدن
internuncio
U
کفیل سفارت پاپ
to send upon an e
U
مامور سفارت کردن
to send upon an e
U
به سفارت اعزام کردن
texture
U
دارای بافت ویژهای نمودن
tea has an adour p to itself
U
چای بوی ویژهای دارد
textures
U
دارای بافت ویژهای نمودن
that point was of p interest
U
ان نکته جالبیست ویژهای داشت
embassy
U
ایلچی گری سفارت خانه
embassies
U
ایلچی گری سفارت خانه
an idiomatic experssion
U
عبارتی که دارای ساختمان ویژهای باشد
to smile a person into a mood
U
کسیرا با لبخند بحالت ویژهای در ژوردن
outwork
U
استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange
U
پول خارجی ارز خارجی
breeding grounds
U
جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
he went out in the poll
U
امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
breeding ground
U
جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
gentleman at large
U
کسیکه وابسته بدرباراست و کار ویژهای ندارد
detail
U
بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
detailing
U
بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
introductory word
U
کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
rose gall
U
برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
design points
U
ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
playback rate scale factor
U
و توسط برنامه دیگری هدایت میشود تا جلوه ویژهای ایجاد کند. 2-
radius dimpling
U
ایجاد گودی در سطح ورقههای فلز توسط ابزارمخروطی شکل ویژهای
exchange control
U
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
approved data
U
سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
action oriented management report
U
گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
wilson
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
sent
U
فرستاده
envoi
U
فرستاده
missionary
U
فرستاده
emissaries
U
فرستاده
envoy
U
فرستاده
emissary
U
فرستاده
apostle
U
فرستاده
envoys
U
فرستاده
missionaries
U
فرستاده
apostles
U
فرستاده
legate
U
فرستاده پاپ
envoys
U
فرستاده مامور
god's messenger
U
فرستاده خدا
messengers
U
فرستاده رسول
messenger
U
فرستاده رسول
envoy
U
فرستاده سیاسی
envoys
U
فرستاده سیاسی
opostolic delegate
U
فرستاده پاپ
legates
U
فرستاده پاپ
parlementaire
U
فرستاده جنگی
nunico
U
فرستاده پاپ
committed
<adj.>
<past-p.>
U
فرستاده شده
envoy
U
فرستاده مامور
forwarded
<adj.>
<past-p.>
U
فرستاده شده
delivered
<adj.>
<past-p.>
U
فرستاده شده
consigned
<adj.>
<past-p.>
U
فرستاده شده
exchanged stabilization fund
U
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
advances
U
: ازپیش فرستاده شده
advancing
ازپیش فرستاده شده
sent via e-mail
U
بوسیله ایمیل فرستاده شد
advance
ازپیش فرستاده شده
envoy extraordiinary
U
فرستاده فوق العاده
to be moved to another school
U
به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
remittee
U
گیرنده وجه فرستاده شده
invisible exports
U
فرستاده هایا صادرات نامحسوس
wirephoto
U
عکسی که بوسیله بی سیم فرستاده میشود
work drawing
U
نقشه یاتفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
shop drawing
U
نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود
spot pass
U
پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود
inviolability
U
مصون بودن فرستاده دیپلماتیک ازهر نوع تعدی و اهانت
answers
U
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answering
U
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answered
U
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answer
U
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
header
U
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
headers
U
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
delegating
U
نماینده
delegated
U
نماینده
agent
U
نماینده
delegates
U
نماینده
agents
U
نماینده
delegates
U
نماینده ها
representatives
U
نماینده ها
delegate
U
نماینده
doer
U
نماینده
doers
U
نماینده
representative
U
نماینده
representatives
U
نماینده
deputies
U
نماینده
deputy
U
نماینده
indicator
U
نماینده
depts
U
نماینده
agencies
U
نماینده
attorney
U
نماینده
attorneys
U
نماینده
indicant
U
نماینده
proctor
U
نماینده
indicatory
U
نماینده
factors
U
نماینده
commissioner
U
نماینده
commissioners
U
نماینده
nominees
U
نماینده
mercantile agent
U
نماینده
agency
U
نماینده
factor
U
نماینده
nominee
U
نماینده
dept
U
نماینده
deligate
U
نماینده
proxy
U
نماینده
jack and gill
U
دونامه نماینده ........
law agent
U
نماینده حقوقی
expessive
U
حاکی نماینده
manufacturer's agent
U
نماینده تولیدکننده
representations
U
تمثال نماینده
manufacturer's agent
U
نماینده سازنده
law agent
U
نماینده قضایی
internunico
U
نماینده پاپ
consular agent
U
نماینده کنسولی
priority indicator
U
نماینده اولویت
assignee
U
نماینده مامور
insurance agent
U
نماینده بیمه
envoi
U
مامور نماینده
parliamentarians
U
نماینده مبرز
by depty
U
بوسیله نماینده
check indicator
U
نماینده مقابله
parliamentarian
U
نماینده مبرز
manufacturers' agent
U
نماینده سازنده
manufacturers' agent
U
نماینده تولیدکننده
marker ship
U
کشتی نماینده
sole agent
U
نماینده انحصاری
stack indicator
U
نماینده پشته
walking delegate
U
نماینده سیار
represented
U
نماینده بودن
represent
U
نماینده بودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com