English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
surface U سطحی جلادادن
surfaced U سطحی جلادادن
surfaces U سطحی جلادادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
surficial swellings U بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
varnished U جلادادن
varnish U جلادادن
on the surface U جلادادن
furbishing U جلادادن
furbishes U جلادادن
furbished U جلادادن
furbish U جلادادن
of the surface U جلادادن
polishes U جلادادن
polish U جلادادن
varnishes U جلادادن
hot press U جلادادن
varnishing U جلادادن
distain U لکه دارکردن جلادادن
topsoil U خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
aluminum wool U رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
skin deep U سطحی
decahedral U ده سطحی
surface U سطحی
surface water U اب سطحی
shallow foundation U پی سطحی
surfaced U سطحی
acrotic U سطحی
surfaces U سطحی
superficiality U سطحی
shallows U کم اب سطحی
low level U سطحی
shallowest U کم اب سطحی
shallower U کم اب سطحی
planar U سطحی
superficial U سطحی
sketchy U سطحی
skin-deep <idiom> U سطحی
sketchily U سطحی
sketchiest U سطحی
shallow U کم اب سطحی
sketchier U سطحی
hexahedral U مکعب شش سطحی
hexahedron U جسم شش سطحی
surface erosion U فرسایش سطحی
sheet washing U فرسایش سطحی
surface evaporation U تبخیر سطحی
heptahedral U هفت سطحی
surface inflow U اب سطحی ورودی
surface irrigation U ابیاری سطحی
surface leakage U نشت سطحی
ground swell U موج سطحی
extensive agriculture U کشاورزی سطحی
extensive cultivation U زراعت سطحی
flesh wound U زخم سطحی
floating mine U مین سطحی
formal logic U قضاوت سطحی
free moisture U رطوبت سطحی
surface reverbration U برگشتهای سطحی
surface outflow U اب سطحی خروجی
surface ornament U تزیینات سطحی
surface moisture U رطوبت سطحی
skin effect U اثر سطحی
horizontal curve U پیچ سطحی
surface dressing U پوشش سطحی
multi level U چند سطحی
polyhedral U چند سطحی
suface wind U باد سطحی
pentahedral U پنج سطحی
surface contact rectifier U یکسوکننده سطحی
multilevel U چند سطحی
surface burning U احتراق سطحی
one level memory U حافظه یک سطحی
surface burst U ترکش سطحی
n level logic U منطق N سطحی
surface corrosion U خوردگی سطحی
statical moment U لنگر سطحی
surface drains U زهکشهای سطحی
impact burst U ترکش سطحی
surface detection U راداراکتشافی سطحی
interfacial force U کشش سطحی
sorption U جذب سطحی
interfacial tension U کشش سطحی
surface tensity U کشش سطحی
surface detection U اکتشاف سطحی
low level winds U بادهای سطحی
surface creep U خزیدن سطحی
surface charge U بار سطحی
piers U پایه و سطحی
superficially U بطور سطحی
two level store U انباره دو سطحی
trihedral U سه روی سه سطحی
topdress U سطحی ریختن
top soil U خاک سطحی
epilimnion U اب لایه سطحی
surface width U عرض سطحی
adsorbent U جاذب سطحی
adsorption U جذب سطحی
smattering U دانش سطحی
evaporation U تبخیر سطحی
adhesion U جاذبه سطحی
pier U پایه و سطحی
singe U سوختگی سطحی
singed U سوختگی سطحی
split-level U چند سطحی
singeing U سوختگی سطحی
singes U سوختگی سطحی
adsorption U کشش سطحی
surface treatment U اسفالت سطحی
surface treatment U اندود سطحی
surface tension U کشش سطحی
surface targets U هدفهای سطحی
dodecahedral U دوازده سطحی
dodecahedron U دوازده سطحی
surface soil U خاک سطحی
bounding mine U مین سطحی
surface treatment U روکش سطحی
area load U بار سطحی
surface treatment U عملیات سطحی
blanket grouting U تزریق سطحی
subsurface navigation U ناوبری زیر سطحی
singeing U بطور سطحی سوختن
surface integral U انتگرال سطحی [ریاضی]
to skim ones the news U به اخبارنگاهی سطحی کردن
topdress U بطور سطحی پاشیدن
surface decarburization U کربن گیری سطحی
surface fusion welding U جوشکاری ذوبی سطحی
puppy love U عشق سطحی و زودرس
Band-Aids U چارهی سطحی و موقتی
Band-Aid U چارهی سطحی و موقتی
sciolistic U دارای اطلاعات سطحی
capital widening U افزایش سطحی سرمایه
antisurface U ضد عناصر سطحی شناوردشمن
density of surface charge U چگالی بار سطحی
hokum U نمایش سطحی وبد
heptahedron U جسم هفت سطحی
hard surface U سخت کردن سطحی
hard face U سخت کردن سطحی
scorch U بطور سطحی سوختن
adhesion force U نیروی کشش سطحی
skim U بطور سطحی خواندن
skimmed U بطور سطحی خواندن
skims U بطور سطحی خواندن
superficiality U دانش سطحی بیمایگی
adsorb U جذب سطحی کردن
crazing U ترک برداری سطحی
hard surfacing U سخت گردانی سطحی
case harden U سخت گردانی سطحی
carburize U سخت گرداندن سطحی
in a perfunctory manner U بطور سرسری یا سطحی
singe U بطور سطحی سوختن
runoff coefficient U ضریب جریان سطحی
adhesion U کشش سطحی پیوستگی
case hardening U سخت گردانی سطحی
adhesion U کشش سطحی دوسیدگی
singed U بطور سطحی سوختن
scorches U بطور سطحی سوختن
octahedron U جسم هشت سطحی
multilevel sort U ترتیب چند سطحی
hydrology U بررسی ابهای سطحی
magnetic surface charge U بار سطحی مغناطیسی
singes U بطور سطحی سوختن
carboard architecture U [مدل طراحی با سطحی صاف]
maximum surface temperature U درجه حرارت سطحی حداکثر
skim sweeping U پاک کردن سطحی مینها
surface reverbration U امواج برگشتی سطحی رادار
street inlet U دریچه ورود فاضلاب سطحی
subaerial U واقع در قسمت سطحی خاک
once-over <idiom> U یک نگاه سطحی به کسی انداختن
hard facing alloy U الیاژ سخت گردانی سطحی
multi level planning U برنامه ریزی چند سطحی
base surge U ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
kitsch U پر نمایش و پر لاف و گزاف ولی سطحی
skimmer U الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
sciolist U دانشمندنما دارای اطلاعات سطحی شارلاتان
chireugi U ضربه زدن با دست تماسی-سطحی
sciolism U اطلاعات ومعلومات سطحی شارلاتان بازی
kopfring U حلقه مخصوص ترکش سطحی بمب
salt bath case hardening U سخت گردانی سطحی حمام نمک
weisenheimer U کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
ground waves U امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
wisenheimer U کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
generatrix U نقطه یا خط یا سطحی که سبب احداث خط یا سطح یاجسمی میشود
ground glass U نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
bedrock U سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
paraboloid U سطحی که در اثر گردش جسم شلجمی بدور خود تشکیل میگردد
greenwash U نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
geodetical U کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
geodeticline U کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
skim U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
break even point U نقطه سربسر سطحی از تولیدکه در ان سطح کل درامدبنگاه با کل هزینه ان برابربوده و سود بنگاه صفر است
skimmed U سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
rood U مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
storm water U فاضلاب ناشی از بارندگی فاضلاب سطحی
tetrahedron U جسم چهار سطحی چهار ضلعی
physical inspection U بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
edp U پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی
polyhedric U چند وجهی چند سطحی
tack coat U چسب اندود اندود سطحی
gulls U هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gull U هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
iron law of wage U قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com