Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
actionable
<adj.>
U
سزاوار مجازات
[حقوقی]
chargeable
<adj.>
U
سزاوار مجازات
[حقوقی]
culpable
<adj.>
U
سزاوار مجازات
[حقوقی]
indictable
<adj.>
U
سزاوار مجازات
[حقوقی]
penal
<adj.>
U
سزاوار مجازات
[حقوقی]
punishable
<adj.>
U
سزاوار مجازات
[حقوقی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
punitive damages
U
خسارت ناشی از مجازات خسارت حاصله از اجرای مجازات
deserved
U
سزاوار
condign
U
سزاوار
entitled to
U
سزاوار
worthful
U
سزاوار
punishable
U
سزاوار کیفر
chargeable
<adj.>
U
سزاوار تنبیه
meritoriously
U
بطور سزاوار
worthier
U
شایان سزاوار
worthiest
U
شایان سزاوار
worthy
U
شایان سزاوار
deservedly
U
بطور سزاوار
blameful
U
سزاوار سرزنش
blamable
U
سزاوار سرزنش
reprehensible
U
سزاوار سرزنش
actionable
<adj.>
U
سزاوار تنبیه
worth
U
سزاوار ثروت
punishable
<adj.>
U
سزاوار تنبیه
penal
<adj.>
U
سزاوار تنبیه
indictable
<adj.>
U
سزاوار تنبیه
culpable
<adj.>
U
سزاوار تنبیه
blameworthy
U
گناهکار سزاوار سرزنش
penal
<adj.>
U
سزاوار کیفر
[حقوقی]
punishable
<adj.>
U
سزاوار کیفر
[حقوقی]
chargeable
<adj.>
U
سزاوار کیفر
[حقوقی]
actionable
<adj.>
U
سزاوار کیفر
[حقوقی]
culpable
<adj.>
U
سزاوار کیفر
[حقوقی]
have it coming
<idiom>
U
سزاوار تنبیه بودن
to d. well of
U
خوب سزاوار بودن
to merit reward
U
سزاوار پاداش بودن
indictable
<adj.>
U
سزاوار کیفر
[حقوقی]
deserve
U
سزاوار بودن شایستگی داشتن
deserves
U
سزاوار بودن شایستگی داشتن
imputable
U
اسناد دادنی سزاوار سرزنش
it serves him right
U
سزاوار است تا چشمش هم کور
supernaculum
U
باده خوشگوارکه سزاوار تاته نوشیدن است
sanctioned
U
مجازات
wite
U
مجازات
the lash
U
مجازات
sanctioning
U
مجازات
sanctions
U
مجازات
rocket
[British E]
U
مجازات
castigation
U
مجازات
pains and penalties
U
مجازات
sanction
U
مجازات
reprimand
U
مجازات
penalties
U
مجازات
reprimands
U
مجازات
reprimanding
U
مجازات
reprimanded
U
مجازات
penalty
U
مجازات
retribution
U
مجازات
punishment
U
مجازات
to incur a punishment
U
تنبیه بر خود وارد اوردن سزاوار تنبیه شدن
punitory
U
متضمن مجازات
severe punishment
U
مجازات شاق
reprieval
U
تعلیق مجازات
reformative punishment
U
مجازات تادیبی
punishment of a minor offence
U
مجازات تکدیری
punishability
U
قابلیت مجازات
punishability
U
مجازات کردنی
principal punishment
U
مجازات اصلی
pecuniary punishment
U
مجازات نقدی
pecuniary pumishment
U
مجازات نقدی
pecuniary penalty
U
مجازات مالی
mitigation of punishment
U
تخفیف مجازات
probation
U
تعلیق مجازات
supplementary punishment
U
مجازات تکمیلی
punishable
U
مستحق مجازات
sanctioned
U
مجازات کردن
punishment
U
کیفر مجازات
absolution
U
انصراف از مجازات
sentences
U
حکم به مجازات
sentencing
U
حکم به مجازات
to death penalty
U
اعدام مجازات
theories of punishment
U
اهداف مجازات
theories of punishment
U
فلسفه مجازات
suspension of punishment
U
تعلیق مجازات
punishable
U
قابل مجازات
sentence
U
حکم به مجازات
fasces
U
قدرت مجازات
suspended sentence
U
مجازات تعلیقی
suspended sentences
U
مجازات تعلیقی
accessory punishment
U
مجازات تبعی
agravation of punishment
U
تشدید مجازات
divine legislation
U
تشدید مجازات
to get a rocket
[British E]
<idiom>
U
مجازات شدن
death penalty
U
مجازات اعدام
culpable
U
قابل مجازات
doom
U
حکم مجازات
castigator
U
مجازات کننده
capital punishment
U
مجازات اعدام
punished
U
مجازات کردن
punishes
U
مجازات کردن
to get ticked off
[British E]
<idiom>
U
مجازات شدن
punish
U
مجازات کردن
sanction
U
مجازات کردن
sanctioning
U
مجازات کردن
capital punishment
U
اعدام مجازات
communication of punishment
U
ابلاغ مجازات
sanctions
U
مجازات کردن
disciplinary punishment
U
مجازات انضباطی
deterrent punishment
U
مجازات ارعابی
deterrennt punishment
U
مجازات ترهیبی
forfeitable
U
قابل مجازات
degradatory punishment
U
مجازات ترذیلی
culpability
U
قابلیت مجازات
criminous
U
مستحق مجازات
degrading punishment
U
مجازات ترذیلی
commutation
U
تخفیف مجازات
chargeable
<adj.>
U
مستحق مجازات
[حقوقی]
censure
U
مجازات
[اصطلاح روزمره]
indictable
<adj.>
U
مستوجب مجازات
[حقوقی]
reproof
U
مجازات
[اصطلاح روزمره]
punishable
<adj.>
U
قابل مجازات
[حقوقی]
penal
<adj.>
U
قابل مجازات
[حقوقی]
indictable
<adj.>
U
قابل مجازات
[حقوقی]
penal
<adj.>
U
مستوجب مجازات
[حقوقی]
culpable
<adj.>
U
قابل مجازات
[حقوقی]
punishable
<adj.>
U
مستوجب مجازات
[حقوقی]
on probation
U
در دوره تعلیق مجازات
finger-wagging
U
مجازات
[اصطلاح روزمره]
on probation
U
به شرط تعلیق مجازات
actionable
<adj.>
U
مستحق مجازات
[حقوقی]
penal
<adj.>
U
مستحق مجازات
[حقوقی]
punishable
<adj.>
U
مستحق مجازات
[حقوقی]
actionable
<adj.>
U
مستوجب مجازات
[حقوقی]
chargeable
<adj.>
U
مستوجب مجازات
[حقوقی]
indictable
<adj.>
U
مستحق مجازات
[حقوقی]
culpable
<adj.>
U
مستوجب مجازات
[حقوقی]
culpable
<adj.>
U
مستحق مجازات
[حقوقی]
chargeable
<adj.>
U
قابل مجازات
[حقوقی]
actionable
<adj.>
U
قابل مجازات
[حقوقی]
sanctioning
U
تصدیق مجازات اقتصادی
sanctions
U
تصدیق مجازات اقتصادی
it is death to
U
مجازات 0000مرگ است
reprieve
U
تعلیق اجرای مجازات
reprieved
U
تعلیق اجرای مجازات
suit the punishment to the crime
U
انطباق مجازات بر جرم
reprieving
U
تعلیق اجرای مجازات
commutation
U
تبدیل مجازات به اخف
to be on probation
U
در دوره تعلیق مجازات
reprieves
U
تعلیق اجرای مجازات
sanctioned
U
تصدیق مجازات اقتصادی
penal code
U
قانون مجازات عمومی
penal codes
U
قانون مجازات عمومی
sanction
U
تصدیق مجازات اقتصادی
reprieving
U
مجازات کسی را بتعویق انداختن
probation order
U
دستور یا حکم تعلیق مجازات
punish
U
مجازات کردن کیفر دادن
punishes
U
مجازات کردن کیفر دادن
punished
U
مجازات کردن کیفر دادن
to be on probation
U
در دوره تعلیق مجازات بودن
reprieve
U
مجازات کسی را بتعویق انداختن
reprieved
U
مجازات کسی را بتعویق انداختن
reprieves
U
مجازات کسی را بتعویق انداختن
lynches
U
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lictor
U
پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
lynched
U
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
lynch
U
بدون محاکمه مجازات کردن یاکشتن
to give a suspended sentence
[British E]
U
حکم دوره تعلیق مجازات دادن
capital
U
قابل مجازات مرگ دارای اهمیت حیاتی
peine for et dure
U
مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
to suspend somebody's sentence on probation
U
مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن
[قانون]
to place somebody on probation
U
مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن
[قانون]
to be broken on the wheel
U
روی چرخ گاری مردن
[نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
The culpable action may be done wilfully or by negligence.
U
عمل قابل مجازات ممکن است آگاهانه یا با سهل انگاری انجام شود.
probation officers
U
ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
probation officer
U
ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
war crimes
U
اعمالی راگویند که اگر از سربازان یااتباع دشمن صادر شود درصورت اسیر شدن بخاطرارتکاب انها مجازات خواهندشد
immunity
U
به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
persistent offender
U
مجرم مصر به تکرار جرم در CL هر گاه کسی پس ازرسیدن به 12 سال سه بارمرتکب جرایمی که مجازاتشان حبس است بشودمشمول تجدید مجازات میشود
preventive detention
U
تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
gallows
U
چوبه دار مجازات اعدام با دار
capital punishment
U
کیفر اعدام مجازات اعدام
penal statute
U
قانون جزایی قانون مجازات
impunity
U
معافیت از مجازات معافیت از زیان
corporal punishment
U
کیفر بدنی مجازات بدنی
foulest
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouler
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foul
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled
U
فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
speaking with prosecutor
U
در جرایم علیه افراد که از نوع جنحه باشددادگاه به متهم اجازه میدهد که پیش از شروع رسیدگی با شاکی صحبت کند وهر گاه او رضایت خود رااعلام کند مجازات مرتکب تخفیف کلی پیدا میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com