English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
service U سرویس کردن
serviced U سرویس کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
service U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
serviced U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
servicing U سرویس کردن خودروها
hand out U خراب کردن سرویس اسکواش
side out U خراب کردن سرویس
to make a complaint [about] U شکایت کردن [درباره] [مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
Other Matches
broadband ISDN U سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
letting U سرویس خطا سرویس بد
lets U سرویس خطا سرویس بد
let U سرویس خطا سرویس بد
lob serve U سرویس قوسدار بلند سرویس هوایی قوسدار
faults U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faulted U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
fault U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
in U خط سرویس
service line U خط سرویس
service U سرویس
in- U خط سرویس
service dog U سگ سرویس
after sales service U سرویس
medical response dog U سگ سرویس
serviced U سرویس
assistance dog U سگ سرویس
centermark U خط سرویس
service U بنگاه سرویس
half court U زمین سرویس
hand out U خطای سرویس
telephone service U سرویس تلفن
cooking set سرویس پخت و پز
windmill service U سرویس چکشی
backcourt U پشت خط سرویس
serviced U بنگاه سرویس
service area U منطقه سرویس
let U سرویس خطا
cannon ball U سرویس چکشی
cannon balls U سرویس چکشی
lubritorium U چاله سرویس
aditional service U سرویس اضافی
short service line U خط سرویس کوتاه
service over U خطای سرویس
service stairs U پلکان سرویس
kick serve U سرویس پیچشی
after sales service U سرویس خدماتی
air line U سرویس هوایی
truckline U سرویس باربری
underhand service U سرویس ساده
sevice kick U ضربه سرویس
american twist U سرویس چرخشی
aces U امتیاز سرویس
ace U امتیاز سرویس
service echelon U ردههای سرویس
lets U سرویس خطا
information service U سرویس اطلاعاتی
letting U سرویس خطا
side out U خطای سرویس
outed U نوبت سرویس اسکواش
field service U پشتیبانی سرویس رزمی
dow jones/retrieval service U سرویس خبری دو جونز
service charge U سرویس مهمانخانه وغیره
infrastructure U ساختار یا سرویس ابتدایی
railroad service U سرویس راه اهن
tea service U سرویس چای خوری
tea sets U سرویس چای خوری
tea set U سرویس چای خوری
hand in U سمت زمین سرویس
hook service U سرویس برگردان والیبال
in side U سمت سرویس زمین
back boundary line U محوطه پشت خط سرویس
left court U زمین سرویس سمت چپ
bibliographic retrieval service U سرویس بازیابی کتابشناسی
interrupt serrice routine U روال سرویس وقفه
out U دریافت کننده سرویس
on line information service U سرویس اطلاعاتی مستقیم
wide area telephone service U سرویس تلفنی گسترده
customer service technician U تکنسین سرویس مشتری
cumpuserve U سرویس اطلاعاتی کامپیوتر
service ace U امتیاز سرویس تنیس
out of hand serve U سرویس پایین دست
intelligent building U [ساختمانی با سرویس هوشمند]
service court U محل فرود سرویس
odd court U زمین سرویس سمت چپ
communications server U سرویس دهنده مخابراتی
outed U دریافت کننده سرویس
out- U نوبت سرویس اسکواش
tea services U سرویس چای خوری
duplicate service U سرویس خدماتی دوبله
out- U دریافت کننده سرویس
change of service U تعویض سرویس والیبال
out U نوبت سرویس اسکواش
ad court U زمین سرویس سمت چپ تنیس
Service Included U سرویس حساب شده است.
replenishes U سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenishing U سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenished U سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenish U سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
supply U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supplied U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
front court U محوطه جلو خط سرویس اسکواش
supplying U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
hand in U سمت زمین سرویس اسکواش
service court U محل فرود سرویس اسکواش
half court U قسمت سرویس زمین تنیس
army service area U منطقه سرویس نیروی زمینی
right court U زمین سرویس سمت راست
in side U سمت سرویس زمین اسکواش
hand out U حریف دریافت کننده سرویس
no-man's land U منطقه بین خط سرویس و خط پایانی
down U خطای سرویس توپ خارج از بازی
prestel U سرویس متن تجاری تصویری در انگلستان
self service U بدون مسئول توزیع سلف سرویس
self-service U بدون مسئول توزیع سلف سرویس
Is service included? U آیا سرویس حساب شده است؟
deuce court U زمین سرویس سمت راست تنیس
replacement bus service U سرویس جایگزین رفت و آمد [حمل و نقل]
America Online U بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
replacement service U سرویس جایگزین رفت و آمد [حمل و نقل]
service line U حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
travel agents U بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
travel agent U بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
ten year device وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
third U شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
principals U قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
toss a coin for choice of service of cou U شیریاخط اول بازی جهت تعیین سرویس والیبال
thirds U شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
principal U قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
bundling U دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
service U توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
serviced U توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
bundle U دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
bundles U دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
throw U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throws U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
telesoftware U نرم افزاری که سرویس را از داده تصویری یا متن راه دور می گیرد
throwing U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
name U کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
teleinformatic services U هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
bay U یک بخش برای کار ویژه [مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
names U کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
dial up service U سرویس اطلاعات onlineکه باشماره گیری کامپیوترمرکزی قابل دستیابی است
dialup U سرویس اطلاعات onlineکه باشماره گیری کامپیوترمرکزی قابل دستیابی است
voicing U سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
public U سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
voices U سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voice U سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
floater U هواپیمای بدون موتور سرویس ارام والیبال توپ باحرکت کند در هوا
heaping U مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
heaps U مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
host computers U کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
host computer U کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
heap U مدت زمان که نور نوار یا ویدیو پیش از سرویس شدن تا تعمیر میتواند کار کند
multidrop line U پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
controlled airspace U قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
priorities U ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها.
priority U ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها.
subscribed U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
dow jones information service U سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
subscribers U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribe U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribing U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribes U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscriber U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
alerting service U قسمت اعلام اماده باش سرویس اعلام خطر
squash tennis U بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
point of presence U شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
inning U گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
cross compiling assembling U روشی که توسط ان یک فرد ازمینی کامپیوتر و کامپیوتربزرگ یا سرویس اشتراک زمانی استفاده میکند تابرنامه هایی را نوشته واصلاح کند و بعدا" درریزکامپیوتر بکار ببرد
cellar U محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
cellars U محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
ethernet U شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
telephony U مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود
service road U جاده کناری جاده سرویس
POSIX U استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
constant U سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
constants U سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
transparent U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently U مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
alleyways U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
bra U سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
bras U سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com