Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
limited liability company
U
شرکت با مسئوولیت محدود
limited liability company
U
شرکت با مسئولیت محدود
public company
U
شرکت سهامی عام
quasi public company
U
شرکت نیمه دولتی
public joint stock company
U
شرکت سهامی عام
limited
U
محدود
limited
U
منحصر
limited
U
مقید
limited
U
مشروط
pc limited
U
IBریزکامپیوتر کم قیمت وسازگار با AT
your vocabulary is limited
U
وسعت لغت
limited editions
U
فرآوردهی محدود
limited partnership
U
شرکت مختلط غیر سهامی
sex limited
U
محدود به جنس
limited editions
U
کالای محدود
limited editions
U
چاپ محدود
limited edition
U
فرآوردهی محدود
limited edition
U
کالای محدود
limited edition
U
چاپ محدود
your vocabulary is limited
U
شما محدود است
input limited
U
ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
limited access
U
محدود
limited access
U
دراری محدودیت مدارک محدود
limited divorce
U
طلاقی که مدت ان محدود بوده پس ازانقضای مهلت بخودی خودرجوع شود
limited integrator
U
انتگرال محدود
limited monarchy
U
مشروطه
limited objective
U
هدف محدود
limited objective
U
هدف نزدیک به جبهه دشمن
limited partnership
U
شرکت مختلط غیر سهامی مضاربه
limited power
U
اختیارات محدود
limited train
U
قطاریکه یک عده محدودی مسافر می پذیرد
limited train
U
قطارمحدود
limited war
U
جنگ محدود وموضعی
limited divorce
U
طلاق محدود
limited access road
U
راه با ورودی محدود
limited denied war
U
جنگ محدود
limited distance modem
U
وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
limited denied war
U
جنگ ناخواسته محدود
maximum limited stress
U
تنش حداکثر
run length limited recording
U
ثبت محدود طول اجرا
Like every child, she has only limited vocabulary at her disposal.
U
مانند هر کودک، او
[زن]
وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
run length limited encoding
U
روش سریع و کارای ذخیره سازی داده روی دیسک که تغییرات روی بیتهای داده ذخیره می شوند
space charge limited current state
U
رژیم بار پیرامونی
in company with
U
باتفاق
associated company
U
شرکتی که 05درصد سرمایه ان متعلق به دیگری است
in company with
U
همراه
in company
U
باجمع
in company
U
درجمعیت
to w up a company
U
امورشرکتی را رسیدگی وانرامنحل کردن
to keep company with
U
همراه بودن با
company
U
شرکت
to keep company
U
باهم بودن
to keep company
U
باهم امیزش کردن
associated company
U
شرکت وابسته
Come along and keep me company.
U
بامن بیا تا تنها نباشم
company
U
همراه
in company
U
دسته جمعی
company
U
گروه
company
U
دسته هیئت بازیگران
company
U
تجارتخانه
company
U
گروهان همراه کسی رفتن
Two is company , three is none .
<proverb>
U
دو نفر تعاون ,سه نفر تفرقه .
company
U
جمعیت
company
U
شریک
company
U
گروهان
company
U
کمپانی
company
U
انجمن
company
U
مصاحبت کردن با
ship's company
U
خدمه ناو
fire company
U
شرکت اتش نشانی
shipping company
U
شرکت کشتی رانی
shipping company
U
شرکت حمل و نقل
growth company
U
شرکت در حال گسترش
headquarters company
U
گروهان ارکان
finance company
U
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
subsidiary company
U
شرکت فرعی
stock company
U
شرکت سهامی
liquidation of company
U
تصفیه امور شرکتها
offshore company
U
شرکت صندوق پستی در خارج از کشور
[ برای سود در مالیات]
finance company
U
شرکت تامین مالی
dissolution of a company
U
انحلال شرکت
winding up of a company
U
انحلال شرکت
doctor to the company
U
پزشک شرکت
electric company
U
شرکت برق
software company
U
شرکت نرم افزاری
shipping company
U
شرکت کشتیرانی
mutual company
U
شرکت تعاونی
headquarters company
U
گروهان قرارگاه
holding company
U
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
holding company
U
شرکت مرکزی
invalidation of company
U
بطلان شرکت
Company town
U
شهرک کارگران
to have a holding in a company
U
در شرکتی دارائی سهام داشتن
a stand-alone company
U
یک شرکت مستقل
directorate
[of a company]
U
هیئت مدیره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
directorate
[of a company]
U
هیئت نظاره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
aircraft company
U
شرکت ساخت هواپیما
[اقتصاد]
insurance company
U
شرکت بیمه
holding company
U
شرکت سرمایه گذاری درسهام
holding company
U
شرکت مالک
holding company
U
شرکت صاحب سهم
holding company
U
کمپانی مسلط
holding company
U
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
holding company
U
شرکت در سرمایه گذاری درسهام
company network
U
شبکه شرکت
ship's company
U
پرسنل ناو
service company
U
گروهان خدمات
separate company
U
گروهان مستقل
incorporated company
U
شرکت ثبت شده
cooperative company
U
شرکت تعاونی
unlimited company
U
شرکت با مسئولیت نامحدود
we underwrite the company
U
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
to shake up
[a company]
<idiom>
U
سازمان
[شرکتی را ]
اساسا تغییر دادن
trust company
U
شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
trading company
U
شرکت تجارتی
to request the company of:
U
حضور کسی را خواستن
to overcapitalize a company
U
سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
to keep a person company
U
پیش کسی بودن وبا او وقت گذراندن
to break company
U
جدایی کردن
acting company
U
شرکت عامل
affiliated company
U
شرکت وابسته
to join company with somebody
U
به کسی ملحق شدن
[همراه کسی شدن]
What's your insurance company?
U
شرکت بیمه شما کدام است؟
parent company
U
شرکت مادر
parent company
U
شرکت اصلی
He has no influence in this company .
U
دراین شرکت کاره ای نیست
He is a new face in the company .
U
چهره تازه ای درشرکت است
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
to part company with any one
U
رفاقت را با کسی بهم زدن
That evening we had company .
U
آن روز بعد از ظهر مهمان داشتیم
private company
U
شرکت خصوصی
controlling company
U
موسسهای که یک یا چندموسسه دیگر را تحت کنترل یاتملک داشته باشد paterncompany
article of a company
U
اساسنامه شرکت
branch of a company
U
شعبه شرکت
controlling company
U
holdingcompany
company secretary
U
مسئول مالی و حقوقی شرکت
company secretary
U
منشی شرکت
company team
U
تیم گروهانی
company team
U
تیم مرکب
company union
U
اتحادیه شرکت
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
controlled company
U
شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
supply company
U
شرکت تامین کننده
company seal
U
مهر شرکت
company network
U
شبکه همکار
company law
U
قوانین مربوط به شرکتها
company commander
U
فرمانده گروهان
commercial company
U
شرکت تجاری
proprietary company
U
شرکت خصوصی
company funds
U
اعتبارات گروهانی
proprietary company
U
شرکتی که سهام ی ن دردسترس عموم گذارده نشده است
carrier company
U
تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
company grade
U
در رده گروهان
company grade
U
پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
company law
U
قوانین شرکت
Our company is oprerating in several countries .
U
شرکت ما درچندین کشور عمل می کند
producers cooperative company
U
شرکت تعاونی تولید
part company with a person
U
رفاقت را با کسی بهم زدن
non-resident company
[British E]
U
شرکت غیر ساکن
letter-box company
U
شرکتی
[درپناهگاه مالیاتی]
که تنها صندوق پستی دارد
Iran Carpet Company
U
شرکت سهامی فرش ایران
The hell with the company (office).
U
گور بابای شرکت ( اداره )
joint-stock company
U
شرکت سهامی
unlimited liability company
U
شرکت تضامنی
a company of good standing
U
شرکتی با اعتبار
Our company has some pecuniary difficulties .
U
شرکت ما گرفتاریهای مالی پیدا کرده است
To lay the foundation of a company.
U
پایه واساس شرکتی راریختن
computer leasing company
U
شرکت اجاره دهنده کامپیوتر
computer serrices company
U
شرکت خدمات کامپیوتری
terminal service company
U
گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
standard oil company
U
شرکت نفت استاندارد
joint stock company
U
شرکت سهامی
consumers cooperative company
U
شرکت تعاونی مصرف
head office of company
U
مرکز اصلی شرکت
extend the life of the company
U
امتداد مدت شرکت
standard oil company
U
استاندارد اویل کمپانی
We dont have qualified personnel in this company.
U
دراین شرکت آدم حسابی نداریم
employer's liability insurance company
U
شرکت بیمه
private joint stock company
U
شرکت سهامی خاص
He has a poor service record in this company.
U
دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
We have no vacant position ( opening ) in this company .
U
دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
This company guarantees prompt delivery of goods.
U
این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
I have a position ( post ) of great responsibility in this company .
U
دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
Saving your presence . present company excepted .
U
بلانسبت شما !
the public
U
عموم مردم
public a
U
وکیل عمومی
public
U
همگان
public d.
U
زمین خالصه
the public
U
عامه
public
U
عمومی
public
U
ملی
public
U
ملت
public
U
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
in public
U
علنا"
in public
U
علنی
public
U
متن یا برنامهای که حق کپی ندارد و توسط هر کسی قابل کپی کردن است
public
U
سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
public
U
آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
public
U
عامه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com