English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cruising speed U سرعت دائمی اتومبیل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sustained speed U سرعت دائمی
dragster U نوعی اتومبیل مخصوص مسابقه سرعت
standing orders U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing order U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
retainers U حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
retainer U حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
slingshot U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
stock-cars U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod U اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
windscreens U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobiles U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobile U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreen U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
combined speed indicator U عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring U طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio U نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed U سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate U سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
machine number U عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer U اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
true air speed U سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
rate of flame propagation U سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity U سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring U سرعت سیلان سرعت جاری شدن
input U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
inputted U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle U خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerates U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating U سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic U با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerate U سرعت دادن سرعت گرفتن
constant U دائمی
permanent U دائمی
constants U دائمی
sequential U دائمی
continous U دائمی
standing U دائمی
perennial U دائمی
perennials U دائمی
ceaseless U دائمی
first string U دائمی
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
premanent way U خط ثابت خط دائمی
permanent structures U ساختمانهای دائمی
permanent tooth U دندان دائمی
permanent way U مسیر دائمی
permanent income U درامد دائمی
permanent hardness U سختی دائمی
permanent U دائمی ماندنی
permanent fault U عیب دائمی
permanent error U خطای دائمی
permanent color U رنگ دائمی
permanent insane U مجنون دائمی
permanent load U بار دائمی
continual U دائمی همیشگی
permanent storage U حافظه دائمی
permanent storage U انبارش دائمی
permanent storage U انباره دائمی
permanent saving U پس انداز دائمی
permanent store U انباره دائمی
permanent magnet U اهنربای دائمی
regular army U ارتش دائمی
permanent consumption U مصرف دائمی
steady state U حالت دائمی
steady flow U جریان دائمی
continous operation U کار دائمی
continous rolling U نورد دائمی
continous running U گردش دائمی
creep limit U حد انبساط دائمی
constant power U توان دائمی
standing committee U کمیته دائمی
standing army U ارتش دائمی
everlasting U همیشگی دائمی
continous earth U زمین دائمی
persistent inflation U تورم دائمی
consistent flow U جریان دائمی
regular salary U حقوق دائمی
eternal U بی پایان دائمی
costant load U بار دائمی
continous cycle U گردش دائمی
permanent U سیر دائمی
zero wait state U که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
sustained short circuit U اتصال کوتاه دائمی
permanent residence permit U جواز اقامت دائمی
indefinite leave to remain [British E] U جواز اقامت دائمی
fereter U [معابد دائمی در کلیساها]
keelboat U قایق با تیر دائمی کف
perpetual motion machine U ماشین خودکار دائمی
continous milling machine U دستگاه فرز دائمی
continous mixer U مخلوط کننده دائمی
continous traction U نیروی کشش دائمی
fatigue bending machine U دستگاه خمش دائمی
continous heating furnace U کوره حرارتی دائمی
permanent magnet steel U فولاد اهنربای دائمی
continuous rain بارش باران دائمی
continous anealing furnace U کوره ملتهب دائمی
continous strand furnace U کوره رشتهای دائمی
continous conveyor U بالابر دائمی و ثابت
fatigue bending test U ازمایش خمش دائمی
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic U سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity U سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
engramme U تحولات دائمی هسته سلول
perennially U بطور ماندگاریا دائمی همیشه
continous rod mill U دستگاه نورد سیم دائمی
continous tinning line U تاسیسات قلع کاری دائمی
engram U تحولات دائمی هسته سلول
continous casting method U روش ریخته گری دائمی
perpetual stock record U سابقه دائمی موجودی انبار
continous casting plant U تاسیسات ریخته گری دائمی
perpetuated U دائمی کردن جاودانی ساختن
alternating stress U تنش نوسان دار دائمی
perpetuates U دائمی کردن جاودانی ساختن
perpetuating U دائمی کردن جاودانی ساختن
perpetuate U دائمی کردن جاودانی ساختن
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
permafrost U لایه منجمد دائمی اعماق زمین
permanent emplacement U موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
mandate U حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی
mandate U قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
permanent income hypothesis U فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
hallucinosis U حالت هذیانی و وهمی ابتلاء به توهم دائمی
alnico U الیاژی از اهن جهت ساخت اهنربای دائمی
airspeed U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed U سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
engramme U اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
cross to bear/carry <idiom> U رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
engram U اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
supersonic U هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
flag station U جایی که قطاربادیدن پرچم ویژه نگاه میدارندوایستگاه دائمی نیست
theft U بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
thefts U بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate U سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
tenant in fee simple U متصرف مطلق و دائمی ومادام العمر مال غیر منقول که تصرفاتش به اخلاف وی نیز منتقل میشود
permanent income hypothesis U این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
presidium U هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
decelerate U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerating U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
jack U جک اتومبیل
jacks U جک اتومبیل
hobby car U اتومبیل دو در
pony car U اتومبیل دو در
horseless carriage U اتومبیل
autocar U اتومبیل
car U اتومبیل
automobile U اتومبیل
speedway U اتومبیل رو
motor coach jack U جک اتومبیل
automobiles U اتومبیل
cars U اتومبیل
sqark plug U در اتومبیل
car jack U جک اتومبیل
continous immersion test U ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
patrol car U اتومبیل گشتی
motor- U اتومبیل راندن
bonnet U کاپوت اتومبیل
motored U اتومبیل راندن
motors U اتومبیل راندن
car ports U سایبان اتومبیل
estate cars U اتومبیل استیشن
license plate U نمرهی اتومبیل
license plates U نمرهی اتومبیل
car breakdown U خرابی اتومبیل
cattle-grid U قفسفلزیمخصوصحملاحشام با اتومبیل
motoring U اتومبیل رانی
a small car U یک اتومبیل کوچک
runabout U اتومبیل سبک
a medium sized car U یک اتومبیل متوسط
motoring U تکنیک اتومبیل
patrol cars U اتومبیل گشتی
car port U سایبان اتومبیل
a large car U یک اتومبیل بزرگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com