English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reading rate U سرعت خواندن
reading speed U سرعت خواندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
thin U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinnest U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thins U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
rapid U محلهای ذخیره سازی که به سرعت قابل خواندن و نوشتن هستند
Other Matches
lilts U اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
lilt U اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
speed ring U طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator U عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio U نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed U سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate U سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
tachometer U اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
rate of flame propagation U سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
true air speed U سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
machine number U عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring U سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity U سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
inputted U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
read head U هد خواندن راس خواندن
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle U خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerates U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated U سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic U با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerating U سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state U که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
head crash U برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
extends U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extend U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
air plot wind velocity U سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic U سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
airspeed U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
declared speed U سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic U هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate U سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerated U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerates U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerating U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
to take lessons U یا خواندن
lip-read U لب خواندن
reading age U سن خواندن
lip-reads U لب خواندن
lip read U لب خواندن
rhapsodiz U خواندن
reading U خواندن
read U خواندن
reads U خواندن
readings U خواندن
intones U خواندن
intoning U خواندن
recitations U از بر خواندن
recitation U از بر خواندن
misreads U بد خواندن
misread U بد خواندن
intoned U خواندن
intone U خواندن
misreading U بد خواندن
unreadable U غیرقابل خواندن
beatified U مبارک خواندن
boast U رجز خواندن
trills U با تحریر خواندن
cites U به دادگاه خواندن
citing U به دادگاه خواندن
beatifying U مبارک خواندن
beatify U مبارک خواندن
lullabies U لالایی خواندن
beatifies U مبارک خواندن
parallel reading U خواندن موازی
readable U قابل خواندن
boasts U رجز خواندن
boasted U رجز خواندن
nondestructive read U خواندن غیرمخرب
spell U پی بردن به خواندن
brag U رجز خواندن
To misread the facts . To infer wrongly . U کور خواندن
bragged U رجز خواندن
spells U پی بردن به خواندن
brags U رجز خواندن
perusing U بدقت خواندن
peruses U بدقت خواندن
spelled U پی بردن به خواندن
bragging U رجز خواندن
rehearsals U تمرین از بر خواندن
rehearsal U تمرین از بر خواندن
chortled U سرودوتسبیح خواندن
peruse U بدقت خواندن
perused U بدقت خواندن
unreadable U نامستحق خواندن
to throw down the glove U بمبارزه خواندن
cited U به دادگاه خواندن
lullaby U لالایی خواندن
reading span U فراخنای خواندن
reading station U ایستگاه خواندن
readout U خواندن بازخواندن
lulled U لالایی خواندن
lulling U لالایی خواندن
lulls U لالایی خواندن
chortling U سرودوتسبیح خواندن
reading readiness U امادگی خواندن
chortles U سرودوتسبیح خواندن
misreads U غلط خواندن
read strobe U بارقه خواندن
read/write U خواندن- نوشتن
readability U قابلیت خواندن
read pulse U تپش خواندن
reading disability U ناتوانی در خواندن
chortle U سرودوتسبیح خواندن
reading habit U عادت خواندن
reading quotient U بهر خواندن
rhapsodiz U از بر خواندن سرودن
read head U نوک خواندن
raw head U نوک خواندن
to glance U بشتاب خواندن
to go to school U درس خواندن
to read out U بلند خواندن
to song a song U سرود خواندن
scans U با وزن خواندن
cite U به دادگاه خواندن
scanned U با وزن خواندن
trill U با تحریر خواندن
to fling down the gauntlet U بمبارزه خواندن
to call to witness U بگواهی خواندن
to bid d. to U بمبارزه خواندن
lull U لالایی خواندن
r/w U خواندن- نوشتن
numerate U خواندن یاشمردن
quirister U باجمع خواندن
psalmodize U زبور خواندن
scan U با وزن خواندن
misreading U غلط خواندن
misread U غلط خواندن
trilled U با تحریر خواندن
chitter U اواز خواندن
destructive read U خواندن مخرب
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
bastardize U حرامزاده خواندن
criminate U مجرم خواندن
criminiate U مرجم خواندن
cantillate U با اواز خواندن
sing U سرود خواندن سراییدن
sings U تصنیف اواز خواندن
photodigital memory U خواندن چند بار
sings U سرود خواندن سراییدن
literacy U سواد خواندن ونوشتن
to strike up U خواندن یازدن اغازکردن
to study for the bar U درس حقوق خواندن
to get wise to someone <idiom> U دست کسی را خواندن
chanted U سرود یا اهنگ خواندن
to tune up U خواندن ونواختن اغازکردن
literacy U قادر به خواندن بودن
sing U تصنیف اواز خواندن
chants U سرود یا اهنگ خواندن
chanting U سرود یا اهنگ خواندن
to read through something U چیزی را کاملا خواندن
recite U با صدایی موزون خواندن
he took to books U پرداخت به کتاب خواندن
chant U سرود یا اهنگ خواندن
recited U با صدایی موزون خواندن
recites U با صدایی موزون خواندن
reciting U با صدایی موزون خواندن
psalm U سرود مذهبی خواندن
bidden U خواندن پیشنهاد دادن
psalms U سرود مذهبی خواندن
when reading a book U در حال خواندن کتابی
to read over something U چیزی را کاملا خواندن
nonoverlap processing U روشی که به وسیله ان خواندن
invite U خواندن وعده گرفتن
studies U درس خواندن خوانش
the three r's U خواندن ونوشتن وحساب
read/write head U نوک خواندن / نوشتن
vocals U اوازی ویژه خواندن
vocal U اوازی ویژه خواندن
reemploy U دوباره بخدمت خواندن
orate U نطق کردن خواندن
nondestructive U خواندن غیر مخرب
speak one's piece <idiom> U فکر کسی را خواندن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com