English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
loading speed U سرعت بار گذاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
correct U روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correcting U روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
corrects U روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
Other Matches
combined speed indicator U عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring U طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio U نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
indicated airspeed U سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate U سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
true air speed U سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
rate of flame propagation U سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
machine number U عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer U اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
residential investments U سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring U سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity U سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
inputted U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
overcapitalization U سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
chocked nozzle U خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerates U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate U سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic U با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerating U سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zero wait state U که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
transonic U سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity U سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
declared speed U سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeeds U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
public U روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
supersonic U هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
fuze U ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing U چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate U سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
decelerating U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerate U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
decelerated U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
decelerates U از سرعت چیزی کاستن کاستن سرعت
coding U کد گذاری
lineation U خط گذاری
indention U تو گذاری
valuation U ارزش گذاری
coding U کد گذاری چیزی
nomenclauture U نام گذاری
piping U لوله گذاری
structuralization U بنیان گذاری
nomographer U قانون گذاری
juxtaposition U پهلوی هم گذاری
nomography U فن قانون گذاری
casings U لوله گذاری
impression U نشان گذاری
wicking U فتیله گذاری
valuations U ارزش گذاری
lettering U حروف گذاری
impressions U نشان گذاری
puncuation U نقطه گذاری
aggradation U ابرفت گذاری
coding U علامت گذاری
indentation U دندانه گذاری
spacing U فاصله گذاری
punctuation U نقطه گذاری
synthesizing U هم گذاری کردن
synthesizes U هم گذاری کردن
synthesized U هم گذاری کردن
synthesize U هم گذاری کردن
synthesising U هم گذاری کردن
masking U نقاب گذاری
synthesises U هم گذاری کردن
synthesised U هم گذاری کردن
undervaluation U کم ارزش گذاری
indentations U دندانه گذاری
casing U لوله گذاری
exposure U درمعرض گذاری
mark U علامت گذاری
minelaying U مین گذاری
numbering U شماره گذاری
mining U مین گذاری
tubing U لوله گذاری
mark sensing U نشان گذاری
edgings U لبه گذاری
discrimination U فرق گذاری
insulation U عایق گذاری
preterition U فرو گذاری
prefixture U سرواژه گذاری
prefixture U جلو گذاری
prefixture U پیش گذاری
prefixion U سرواژه گذاری
prefixion U جلو گذاری
prefixion U پیش گذاری
financing U سرمایه گذاری
finances U سرمایه گذاری
financed U سرمایه گذاری
prochronism U جلوترتاریخ گذاری
investment U سرمایه گذاری
earmarking U علامت گذاری
finance U سرمایه گذاری
collocation U باهم گذاری
enterprise U سرمایه گذاری
scaling U مقیاس گذاری
petarder U مامورخرج گذاری پل
pricing U قیمت گذاری
legislation U قانون گذاری
coronation U تاج گذاری
coronations U تاج گذاری
policy making U سیاست گذاری
scoring U نمره گذاری
pagination U صفحه گذاری
grading U نمره گذاری
enterprises U سرمایه گذاری
costing U هزینه گذاری
costing U قیمت گذاری
sanding U ماسه گذاری
frustration U عقیم گذاری
frustrations U عقیم گذاری
ovulation U تخمک گذاری
policy-making U سیاست گذاری
edging U لبه گذاری
scale factor U مقیاس گذاری
devise U ارث گذاری
devised U ارث گذاری
devises U ارث گذاری
devising U ارث گذاری
marking U علامت گذاری
demarcation U علامت گذاری
denominations U نام گذاری
denomination U نام گذاری
trapping U تله گذاری
loading U بار گذاری
insertion U جوف گذاری
signallzation U علامت گذاری
sequencing U ترتیب گذاری
sedimentation U رسوب گذاری
encoding U رمز گذاری
sedimentation U لایه گذاری
markings U علامت گذاری
marks U علامت گذاری
invest U سرمایه گذاری
invested U سرمایه گذاری
investing U سرمایه گذاری
invests U سرمایه گذاری
pointing U نقطه گذاری
filling U لایی گذاری
investments U سرمایه گذاری
load U فشنگ گذاری
loads U فشنگ گذاری
exposures U درمعرض گذاری
fillings U لایی گذاری
idegraphy U نشان گذاری
notation U نشان گذاری
notations U نشان گذاری
ingravescence U رو بشدت گذاری
cupellation U قال گذاری
ovulations U تخمک گذاری ها
lable U جهت گذاری
capitalization U سرمایه گذاری
indenting U دندانه گذاری
indent U دندانه گذاری
inunction U مرهم گذاری
codes and codification U علامت گذاری
padding U لایی گذاری
iatraliptics U مرهم گذاری
hyphenation U خط تیره گذاری
hypothecation U رهن گذاری
heading U عنوان گذاری
indents U دندانه گذاری
indexing U شاخص گذاری
settings U کار گذاری
setting U کار گذاری
lodgment U ودیعه گذاری
lodgement U ودیعه گذاری
dimensioning U اندازه گذاری
nomination U نام گذاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com