Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
veteran
U
سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
veterans
U
سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crusader
U
شرکت کننده درجنگهای صلیبی
crusaders
U
شرکت کننده درجنگهای صلیبی
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
by gone
U
قدیمی گذشته ها
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
neoclassic
U
احیا کننده سبکهای قدیمی
face card
U
بی بی یاسرباز
lutine bell
U
زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
ground badge
U
علامت بهترین درجه دار یاسرباز
sapper
U
سرباز کلنگ دار سرباز حفار یا نقب زن متخصص خرابکاری
sappers
U
سرباز کلنگ دار سرباز حفار یا نقب زن متخصص خرابکاری
contributor
U
شرکت کننده
participative
U
شرکت کننده
entry
U
شرکت کننده
participating
U
شرکت کننده
participant
U
شرکت کننده
participants
U
شرکت کننده
contributors
U
شرکت کننده
napped
U
بهترین شرکت کننده
naps
U
بهترین شرکت کننده
supply company
U
شرکت تامین کننده
napping
U
بهترین شرکت کننده
nap
U
بهترین شرکت کننده
marathoner
U
شرکت کننده ماراتون
suppliers
U
شرکت تولید کننده
symposiast
U
شرکت کننده درسمپوزیم
supplier
U
شرکت تولید کننده
participant observer
U
مشاهده گر شرکت کننده
khamseh
U
خمسه
[در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
bidder
U
شرکت کننده در مناقصه یامزایده
sortie reference
U
تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
merrymaker
U
شرکت کننده درجشن وسرور
bidders
U
شرکت کننده در مناقصه یامزایده
tenderer
U
شرکت کننده در مناقصه یامزایده
tenderer
U
شرکت کننده در مزایده یامناقصه
olympian
U
شرکت کننده بازیهای المپیک
walker
U
شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walkers
U
شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
semi-finalist
U
شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
semi-finalists
U
شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
deathlete
U
شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
service component
U
نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
producers
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
sortie number
U
تعداد هواپیماهای شرکت کننده در پرواز
air force component
U
نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
producer
U
شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
fleet
U
گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
pentathlete
U
شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
hurdler
U
شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
fleets
U
گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
pacer
U
شریک نوبتی بازیگروقتی که شرکت کننده کم باشد
component change order
U
دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
attack transport
U
ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
campers
U
شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
camper
U
شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
forty niner
U
شرکت کننده در مهاجرت سال 9481 بکالیفرنیا درجستجوی طلا
air force component
U
نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
navy component
U
نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
off roader
U
شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
entrymate
U
اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
off roader
U
شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
pcm
U
شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
COMPAQ
U
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
underwriter
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriters
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
commitment board
U
هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
third party lease
U
توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
parallelling
U
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled
U
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling
U
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled
U
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel
U
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels
U
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
shot putter
U
شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putters
U
شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
letterhead
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
U
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
freightliner
U
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
due out
U
از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
old red sandstone
U
سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
combat resolution
U
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group
U
شرکت سهامی
[شرکت]
body corporate
U
شرکت شرکت سهامی
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
miliaman
U
سرباز
comrades in arms
U
سرباز
comrade in arms
U
سرباز
militiamen
U
سرباز
troopers
U
سرباز بر
trooper
U
سرباز بر
gl
U
سرباز
lines man
U
سرباز صف
militiaman
U
سرباز
he is a private
U
او سرباز
linesmen
U
سرباز صف
linesman
U
سرباز صف
sepoy
U
سرباز
campers
U
سرباز
soldiers
U
سرباز
conscripting
U
سرباز
man of war
U
سرباز
court card
U
سرباز
jack
U
سرباز
conscripted
U
سرباز
enlistedman
U
سرباز
man at arms
U
سرباز
soldier
U
سرباز
jacks
U
سرباز
conscripts
U
سرباز
conscript
U
سرباز
ranker
U
سرباز
camper
U
سرباز
withdraws
U
سرباز زدن
veteran
U
کهنه سرباز
furlough
U
مرخصی سرباز
recruit
U
تازه سرباز
recruited
U
تازه سرباز
veterans
U
کهنه سرباز
applicants
U
سرباز داوطلب
applicant
U
سرباز داوطلب
mercenary
U
سرباز مزدور
soldiery
U
یک دسته سرباز
conscripted
U
سرباز وفیفه
refused
U
سرباز زدن
conscripting
U
سرباز وفیفه
refuse
U
سرباز زدن
refusing
U
سرباز زدن
refuses
U
سرباز زدن
recruitment
U
سرباز گیری
foot slugger
U
سرباز پیاده
mercenaries
U
سرباز مزدور
tommy atkins
U
سرباز انگلیسی
cavalier
U
سرباز سوار
conscription
U
سرباز گیری
stratocracy
U
سرباز سالاری
troopship
U
کشتی سرباز بر
recruiting
U
تازه سرباز
recruits
U
تازه سرباز
conscript
U
سرباز وفیفه
footsoldier
U
سرباز پیاده
withdraw
U
سرباز زدن
earl
U
سرباز دلیر
earls
U
سرباز دلیر
drafts
U
سرباز وفیفه
drafted
U
سرباز وفیفه
ranko
U
سرباز معمولی
ranksman
U
سرباز صفی
private
U
مستور سرباز
privates
U
مستور سرباز
draft
U
سرباز وفیفه
private first class
U
سرباز یکم
infantry man
U
سرباز پیاده
defaulters
U
سرباز مقصر
defaulter
U
سرباز مقصر
open hearth furnace
U
کوره سرباز
sellsword
U
[سرباز]
مزدور
foreign volunteer
U
[سرباز]
مزدور
paratroopers
U
سرباز چترباز
paratrooper
U
سرباز چترباز
legionary
U
سرباز سپاهی
conscripts
U
سرباز وفیفه
liners
U
سرباز خط جبهه
liner
U
سرباز خط جبهه
levies
U
سرباز گیری
levy
U
سرباز گیری
legionnaire
U
سرباز هنگ
levied
U
سرباز گیری
levying
U
سرباز گیری
rifle man
U
سرباز پیاده
legionary
U
سرباز هنگ
enlistee
U
سرباز داوطلب
grabby
U
سرباز پیاده
infantry
U
سرباز پیاده
redcoat
U
سرباز انگلیسی
caserne
U
سرباز خانه
reservists
U
سرباز یا افسر ذخیره
fugitive
U
سرباز فراری گریخته
limey
U
سرباز یا ملوان انگلیسی
A posse of police officers and soldiers
U
یک دسته از پاسبان و سرباز
doughboy
U
سرباز پیاده نظام
fugitives
U
سرباز فراری گریخته
yankee doodle
U
سرباز شمالی امریکا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com