English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
praelect U سخنرانی کردن خطا به خواندن
prelect U سخنرانی کردن خطا به خواندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lilts U اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
lilt U اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
speaks U سخنرانی کردن
lobbies U سخنرانی کردن
lobby U سخنرانی کردن
lobbied U سخنرانی کردن
make a speech U سخنرانی کردن
speak U سخنرانی کردن
orate U سخنرانی کردن
lobbied U سخنرانی وتبلیغات کردن
lobby U سخنرانی وتبلیغات کردن
lobbies U سخنرانی وتبلیغات کردن
preaches U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preached U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preach U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
lectures U سخنرانی کردن خطابه گفتن
lectured U سخنرانی کردن خطابه گفتن
lecture U سخنرانی کردن خطابه گفتن
lecturing U سخنرانی کردن خطابه گفتن
philippize U بارشوه سخنرانی کردن درسخنرانی تحت نفوذقرارگرفتن
to lobby against [for] somebody U سخنرانی وتبلیغات کردن مخالف [طرفداری از] کسی
homily U سخنرانی کردن موعظه کردن
discourse U سخنرانی کردن ادا کردن
discourses U سخنرانی کردن ادا کردن
speechify U نطاقی کردن سخنرانی کردن
homilies U سخنرانی کردن موعظه کردن
hold forth U مطرح کردن سخنرانی کردن
orate U نطق کردن خواندن
to spell out U بزحمت خواندن یا هجی کردن
sight-reads U فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
sight read U فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
sight-read U فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
to pipe up U زدن یا خواندن اغاز کردن
sight-reading U فی البداهه خواندن یا اجرا کردن
recall U فرا خواندن احضار لغو کردن
recalled U فرا خواندن احضار لغو کردن
recalls U فرا خواندن احضار لغو کردن
descants U اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
popped U خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
descant U اواز زیر خواندن ازادانه انتقاد کردن
pop U خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
pops U خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
prays U نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
praying U نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
pray U نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
prayed U نماز خواندن بدرگاه خدا استغاثه کردن خواستارشدن
read head U هد خواندن راس خواندن
open U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
opened U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
to call the roll U حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
opens U آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
prelection U سخنرانی
lecture U سخنرانی
conference U سخنرانی
oration U سخنرانی
lectured U سخنرانی
lectures U سخنرانی
speaking U سخنرانی
lecturing U سخنرانی
to hear any ones speech U سخنرانی
orations U سخنرانی
conferences U سخنرانی
study for bar U دوره تعلیماتی و کاراموزی کانون وکلا را طی کردن درس حقوق خواندن
record U یادداشت سخنرانی
oratory U شیوه سخنرانی
notes U یادداشت سخنرانی
lecture method U روش سخنرانی
theater U تالار سخنرانی
conference call U دعوت به سخنرانی
pep talks U سخنرانی انگیزگر
theatres U تالار سخنرانی
auditoria U تالار سخنرانی
theaters U تالار سخنرانی
theatre U تالار سخنرانی
auditorium U تالار سخنرانی
pep talk U سخنرانی انگیزگر
oratorical U وابسته به سخنرانی
auditoriums U تالار سخنرانی
inaugural U سخنرانی افتتاحی
crash U خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashingly U خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashing U خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashes U خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashed U خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
proem U مقدمه سخنرانی شروع
philippic U سخنرانی تند وانتقادی
speeches U قوه ناطقه سخنرانی
travelogues U سخنرانی درباره مسافرت
travelogue U سخنرانی درباره مسافرت
travelogs U سخنرانی درباره مسافرت
tirade U سخنرانی دراز وشدیداللحن
tirades U سخنرانی دراز وشدیداللحن
speech U قوه ناطقه سخنرانی
voice U صدای سخنرانی انسان
traversabel U سخنرانی درباره مسافرت
lyceum U سالن سخنرانی عمومی
voices U صدای سخنرانی انسان
voicing U صدای سخنرانی انسان
forensic U قانونی مربوط به سخنرانی
oratorically U ادیبانه از روی ایین سخنرانی
stenotypisht U متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
head crash U برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
character guidance U راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
teach-in U جلسهی بحث و سخنرانی غیر رسمی
teach-ins U جلسهی بحث و سخنرانی غیر رسمی
tribune U سکوب سخنرانی کرسی یامیز خطابه
stenotype U دستگاه ضبط مکالمات سخنرانی وغیره
His speech was in the nature of an apology. U ماهیت سخنرانی او [مرد] عذرخواهی بود.
His speech gripped the television viewers ( audience ). U سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
extend U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends U فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
soliloquies U گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
soliloquy U گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
head switching U فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
head U دیسک مخصوص برای تمیز کردن نوک خواندن / نوشتن دیسک
preparation U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparations U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
degauss U پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
wand U دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
wands U دستگاه ورودی خواندن برچسبهای رمزی شمش نوری به وسیله حس کردن الگوهای نوری فضاهای تیره و روشن
intones U خواندن
misreading U بد خواندن
misreads U بد خواندن
reading age U سن خواندن
intoning U خواندن
intone U خواندن
intoned U خواندن
lip read U لب خواندن
lip-read U لب خواندن
reading U خواندن
lip-reads U لب خواندن
misread U بد خواندن
readings U خواندن
read U خواندن
reads U خواندن
recitations U از بر خواندن
recitation U از بر خواندن
to take lessons U یا خواندن
rhapsodiz U خواندن
lulled U لالایی خواندن
rehearsals U تمرین از بر خواندن
read head U نوک خواندن
rehearsal U تمرین از بر خواندن
criminiate U مرجم خواندن
read pulse U تپش خواندن
criminate U مجرم خواندن
to call to witness U بگواهی خواندن
to bid d. to U بمبارزه خواندن
lulls U لالایی خواندن
psalmodize U زبور خواندن
cantillate U با اواز خواندن
lulling U لالایی خواندن
rhapsodiz U از بر خواندن سرودن
boasted U رجز خواندن
readout U خواندن بازخواندن
reading rate U سرعت خواندن
reading speed U سرعت خواندن
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
quirister U باجمع خواندن
parallel reading U خواندن موازی
reading readiness U امادگی خواندن
reading span U فراخنای خواندن
reading station U ایستگاه خواندن
reading quotient U بهر خواندن
read strobe U بارقه خواندن
destructive read U خواندن مخرب
read/write U خواندن- نوشتن
readability U قابلیت خواندن
boasts U رجز خواندن
reading disability U ناتوانی در خواندن
reading habit U عادت خواندن
chitter U اواز خواندن
raw head U نوک خواندن
r/w U خواندن- نوشتن
lull U لالایی خواندن
perused U بدقت خواندن
bragging U رجز خواندن
to song a song U سرود خواندن
beatified U مبارک خواندن
trills U با تحریر خواندن
trilled U با تحریر خواندن
trill U با تحریر خواندن
To misread the facts . To infer wrongly . U کور خواندن
beatify U مبارک خواندن
beatifying U مبارک خواندن
chortle U سرودوتسبیح خواندن
misread U غلط خواندن
to read out U بلند خواندن
cite U به دادگاه خواندن
bragged U رجز خواندن
to throw down the glove U بمبارزه خواندن
brag U رجز خواندن
peruse U بدقت خواندن
peruses U بدقت خواندن
spells U پی بردن به خواندن
spelled U پی بردن به خواندن
spell U پی بردن به خواندن
perusing U بدقت خواندن
chortling U سرودوتسبیح خواندن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com