Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
transport stream
U
ستون سیال خودروهای حمل و نقل خط سیال خودروهای حمل و نقل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unit mill
U
سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
vehicle summary
U
فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
fluidal
U
مانندجسم سیال یامایع وابسته به جسم سیال
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
head pessure
U
فشار اعمال شده توسط یک سیال به سبب ارتفاع ستون ان
combination vehicle
U
خودروهای مرکب
commercial type vehicle
U
خودروی تجارتی خودروهای شخصی
consolidated vehicle table
U
فهرست خودروهای محموله در کشتی
amphibious vehicle availability table
U
جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
entrucking table
U
جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
tractor group
U
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
administrative wheeled vehicle fleet
U
کاروان خودروهای اداری خودروی اداری
unthickened
U
سیال
fluids
U
سیال
fulidal
U
سیال
fluid
U
سیال
fluid resistance
U
مقاومت سیال
fluid intelligence
U
هوش سیال
effluent
U
سیال خروجی
mobiles
U
سیال تغییرپذیر
ideal fluid
U
سیال ایده ال
mobiles
U
روان سیال
fluid centre
U
مرکز سیال
mobile
U
سیال تغییرپذیر
mobile
U
روان سیال
floating reserve
U
احتیاط سیال
fluid capital
U
سرمایه سیال
perfect fluid
U
سیال کامل
fluid
U
جسم سیال
working fluid
U
سیال متحرک
working fluid
U
سیال عامل
effluents
U
سیال خروجی
real fluid
U
سیال واقعی
electric fluid
U
سیال برقی
influent
U
سیال ورودی
floating
U
سیال مواج
intransit stock
U
اماد سیال
superfluid
U
ابر سیال
intransit strenth
U
پرسنل سیال
fluids
U
جسم سیال
visualization
U
مرئی ساختن سیال
maintenance float
U
شارژ انبار سیال
working lead fluid
U
سیال متحرک یا عامل
fluor
U
قاعدگی زنان سیال
fluid bed polymerization
U
بسپارش در بستر سیال
viscous stress
U
تنش برش سیال
fluidic
U
وابسته بجسم سیال
brain storming
U
سیال سازی ذهن
fluid bed vulcanization
U
وولکانش در بستر سیال
bleeds
U
فرار کردن یک سیال
bleed
U
فرار کردن یک سیال
whirled
U
چرخش یا دوران جریان سیال
whirl
U
چرخش یا دوران جریان سیال
supercritical fluid chromatography
U
کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
vapor lock
U
قطع کامل جریان سیال
whirling
U
چرخش یا دوران جریان سیال
baffled
U
منحرف کننده جریان سیال
baffles
U
منحرف کننده جریان سیال
fluid adjustment screw
پیچگوشتی قابل تنظیم سیال
whirls
U
چرخش یا دوران جریان سیال
baffling
U
منحرف کننده جریان سیال
baffle
U
منحرف کننده جریان سیال
fluidic
U
مایع مانند جسم سیال یامایع
floatation
U
اضافی بودن سطح سیال اماد
vorticity
U
میزان برداری دوران موضعی سیال
underway
U
در جریان در راه عملیات لجستیکی سیال دریایی
circulation
U
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
prill
U
بصورت کپسول دراوردن سیال وجاری ساختن
s.f.c
U
chromatography supercriticalfluid کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
coanda effect
U
گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
vortex flow
U
جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
circulations
U
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
reynolds stress
U
تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
vortex sheet
U
لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
supercritical fluid chromatography/mass
U
spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
reynolds number
U
مهمترین ضریب بدون دیمانسیون در نمایش اشل جریان سیال
hydraulic fluid
U
سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
notch
U
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
notches
U
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
velocity gradiant
U
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
viscosity valve
U
شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
coffin
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
s.f.c/m.s
U
mass/fluidchromatography spectrometrysupercritical کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
pitot tube
U
لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
reed valve
U
شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
coffins
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
cross flow
U
دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
polar motion
U
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
venturi
U
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
real stagnation point
U
نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
vortex tube
U
وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
mobile warfare
U
جنگ سیال جنگی که در ان طرفین بامبادله اتش و کاربرد مانورو استفاده از زمین ابتکارعملیات را به دست گرفته وحفظ می نمایند
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
antiset
U
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
cold test
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold thrust
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
zahn cup
U
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
vortex separation
U
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fluidify
U
تبدیل به جسم سیال کردن مایع کردن
orifice meter
U
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant displacement pump
U
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
compensating port
U
مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
transonic
U
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
pilaster
U
هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
moving pivot
U
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
Composite Order
U
[شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
pilaster
U
شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
herma
U
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
blocked
U
[ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
eustyle
U
[دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
baluster
U
ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
rudder post
U
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
columna rostrata
U
[ستون های توسکانی با پایه ستون]
there is many a slip between the cup and the lip
<proverb>
U
از این ستون به آن ستون فرج است
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
cells
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell
U
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar
U
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
band of shaft
U
[چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
from pillar to post
U
از این ستون بان ستون
tabulate
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
angle-leaf
U
[یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulates
U
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
pace-setters
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace setter
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setter
U
نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
march outpost
U
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
cadre strength column
U
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
trail formation
U
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
pile
U
ستون ستون لنگرگاه
piled
U
ستون ستون لنگرگاه
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bubble cap plate column
U
ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
socle
U
پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
acentrous
U
فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
orphan
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned
U
خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
bubble tray column
U
ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
barbette
U
ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
staple
U
ستون
strut
U
ستون
piled
U
ستون
stapled
U
ستون
cantilever bridge
U
ستون پل
astylar
U
بی ستون
army corpa
U
ستون
column base
U
ته ستون
column by column
U
ستون به ستون
acantha
U
ستون
columnar
U
در ستون ها
stapling
U
ستون
indian file
U
ستون یک
piled
U
ستون پل
stud
U
ستون
shafts
U
ستون
pillar
U
ستون
overhead
U
سر ستون
pile
U
ستون
strutted
U
ستون
shaft
U
ستون
struts
U
ستون
fasciculus gracilis
U
ستون گل
pile
U
ستون پل
pillars
U
ستون
file
U
ستون
stanchion
U
ستون
post
U
ستون
post-
U
ستون
posted
U
ستون
single file
U
به ستون یک
posts
U
ستون
single file
U
ستون یک
bar
U
ستون
bars
U
ستون
column
U
ستون
piers
U
ستون
pier
U
ستون
columns
U
ستون ها
filed
U
ستون
hypophyge
U
پا ستون
column
U
ستون
escape
U
ستون
acroterium
U
پا ستون
acroterion
U
پا ستون
acroter
U
پا ستون
jamb
U
ستون
jambs
U
ستون
plinths
U
ته ستون
plinth
U
ته ستون
beams
U
ستون
beam
U
ستون
indian or single file
U
ستون یک
columns
U
ستون
composite column
U
ستون مرکب
entasis
U
[برآمدگی در ستون ها]
column head
U
بار ستون
column gap
U
شکاف ستون
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com