Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
coastal convoy
U
ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
snaking columns
U
ستونهای مارپیچی
newspaper columns
U
ستونهای روزنامه
packed columns
U
ستونهای پرشده
parallel column
U
ستونهای موازی
columnar basalt
U
ستونهای بازالت
pillars of corti
U
ستونهای کورتی
doubled columns
U
ستونهای مضاعف
columnar basalt
U
ستونهای سیاه سنگی
free standing columns
U
ستونهای مستقل یا مجزا
pier mount
U
پایه نصب ستونهای ساختمانی
movement table
U
جدول حرکت ستونهای موتوری
piers
U
پایه نصب ستونهای ساختمانی
pier
U
پایه نصب ستونهای ساختمانی
peristyle
U
ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
sidelobe
U
ستونهای جانبی انرژی انتن رادار
apteral
U
ایوان ستوندار فاقد ستونهای کناری
tabs
U
کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
tab
U
کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
beach marker
U
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
mobile employment
U
استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
tabled
U
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tables
U
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabling
U
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table
U
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
shorelines
U
خط ساحل یا خط ساحلی
shoreline
U
خط ساحل یا خط ساحلی
systyle
U
دارای ستونهای تنگ تنگ
offshore
U
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
side by side columns
U
ستونهای پهلو به پهلو
coasters
U
کشتی ویژه خط ساحلی
cabotage
U
کشتی رانی ساحلی
coaster
U
کشتی ویژه خط ساحلی
piloting
U
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
coasting
U
کشتی رانی در طول ساحل
coast in point
U
نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
landing attack
U
تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
jolly boat
U
قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
barrier light
U
نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
freedom of seas
U
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
ship to shore
U
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
shore to shore movement
U
عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
shore patrol
U
انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
onshore
U
روی ساحل متوجه بطرف ساحل
inshore
U
بطرف ساحل جلو ساحل
contiguous zone
U
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
beach diagram
U
طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot
U
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
approach lane
U
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
coastal
U
ساحلی
offing
U
اب ساحلی
bridgehead line
U
خط سر پل ساحلی
beach head
U
سر پل ساحلی
bridge head
U
سر پل ساحلی
coastlines
U
خط ساحلی
coastline
U
خط ساحلی
strandline
U
خط ساحلی
seasider
U
ساحلی
inshore water
U
اب ساحلی
inshore
U
ساحلی
sea board
U
خط ساحلی
beach erosion
U
فرسایش ساحلی
inshore current
U
جریان اب ساحلی
barrier light
U
نورافکن ساحلی
tidewater
U
خط ساحلی کشند اب
littoral
U
ناحیه ساحلی
shore erosion
U
فرسایش ساحلی
beach face
U
کمربند ساحلی
intermediate type submarine cable
U
کابل ساحلی
beach exit
U
گذرگاه ساحلی
beach exit
U
معبر ساحلی
land breeze
U
باد ساحلی
coastguard
U
گارد ساحلی
martello
U
قلعه ساحلی
coastguards
U
گارد ساحلی
shore patrol
U
دژبان ساحلی
shore patrol
U
پلیس ساحلی
shore boat
U
تاکسی ساحلی
landing craft
U
کرجی ساحلی
beach matting
U
کف پوش ساحلی
territorial waters
U
ابهای ساحلی
territorial sea
U
دریای ساحلی
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
foreshores
U
کمربند ساحلی
foreshore
U
کمربند ساحلی
links
U
تپه ساحلی
shore stablishment
U
تاسیسات ساحلی
inshorepatrol
U
گشتی ساحلی
beach patrol
U
نگهبان ساحلی
beach reserves
U
ذخایر ساحلی
dune
U
توده شن ساحلی
coast station
U
ایستگاه ساحلی
coastal zone
U
منطقه ساحلی
sea dike
U
دیوار ساحلی
cabotage
U
تجارت ساحلی
boat telephone
U
تلفن ساحلی
marina
U
تفرجگاه ساحلی
costal frontier
U
مرز ساحلی
marinas
U
تفرجگاه ساحلی
quay
U
دیوار ساحلی
groyne
U
سد یا دیواره ساحلی
beach patrol
U
گشتی ساحلی
cabotage
U
کشتیرانی ساحلی
inshore water
U
ابهای ساحلی
inshore current
U
جریانات ساحلی
coastal frontier
U
حدود ساحلی
coastal artillery
U
توپخانه ساحلی
beach organization
U
یکان ساحلی
quays
U
دیوار ساحلی
coast defence
U
پدافند ساحلی
coastal patrol
U
گشتی ساحلی
beach obstacle
U
مانع ساحلی
coastal route
U
مسیر ساحلی
cabotage
U
حمل ونقل ساحلی
beach dump
U
انبار موقت ساحلی
coastal navigation, coasting
U
حمل و نقل ساحلی
coastal route
U
راه ابی ساحلی
coastal frontier
U
نوار مرزی ساحلی
continental shelf
U
حد ساحلی فلات قاره
lido
U
میعادگاه قشنگ ساحلی
beach minefield
U
میدان مین ساحلی
barrier reef
U
مرجان سنگ ساحلی
levee
U
دیواره ساحلی رودخانه
battalion landing team
U
تیم ساحلی گردان
beach matting
U
تور سیمی ساحلی
beach group
U
گروه خدمات ساحلی
beach flag
U
پرچم مشخصه ساحلی
beach support area
U
منطقه پشتیبانی ساحلی
out port
U
ساحلی مورد استفاده سر پل
sanbar
U
دیوار شنی ساحلی
costal frontier
U
نوار مرزی ساحلی
lidos
U
میعادگاه قشنگ ساحلی
beachmaster's unit
U
یکان لجستیک ساحلی
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
coastal refraction
U
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
tideland
U
زمین ساحلی دستخوش جزرومد
piloting
U
ناوبری در کنار ابهای ساحلی
coastel low
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
cay
U
تخته سنگ ساحلی درجزیره
littoral law
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
beach reserves
U
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
phalarope
U
مرغ ساحلی نوک دراز
Goa
U
ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
surfbird
U
مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
cove
U
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
coves
U
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
beach unit
U
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
shore party
U
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
sea shore
U
ساحل
beaches
U
ساحل
littoral
U
ساحل
landside
U
ساحل
rivage
U
ساحل
ashore
U
به ساحل
brae
U
ساحل
shores
U
ساحل
shore
U
ساحل
causey
U
ساحل
beach
U
ساحل
banks
U
ساحل
bank
U
ساحل
beached
U
ساحل
coast
U
ساحل
coasts
U
ساحل
intracoastal sealift
U
سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
layig up position
U
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
beach organization
U
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
riviera
U
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
sea frontiers
U
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com