Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
laudator
U
ستایش کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
adorer
U
ستایش کننده عاشق
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
Other Matches
panegyrical
U
ستایش
worship
U
ستایش
worshiped
U
ستایش
worshiping
U
ستایش
praising
U
ستایش
panegyric
U
ستایش
panegyrics
U
ستایش
adoration
U
ستایش
worshipping
U
ستایش
commendation
U
ستایش
encomium
U
ستایش
praises
U
ستایش
eulogium
U
ستایش
laud
U
ستایش
lauded
U
ستایش
praise
U
ستایش
adulation
U
ستایش
lauding
U
ستایش
lauds
U
ستایش
orison
U
ستایش
praised
U
ستایش
worships
U
ستایش
veneration
U
ستایش
doxology
U
ستایش
proneur
U
ستایش گر
extolment
U
ستایش
eulogies
U
ستایش
laudation
U
ستایش
eulogy
U
ستایش
tributes
U
ستایش تکریم
admiring
U
ستایش امیز
doxological
U
ستایش امیز
doxologize
U
ستایش گفتن
to pay tribute to
U
ستایش کردن
lauds
U
ستایش کردن
kudos
U
ستایش کردن
exaltation
U
سرافرازی ستایش
praiseful
U
ستایش امیز
lauding
U
ستایش کردن
encomiastic
U
ستایش امیز
eulogistic
U
ستایش امیز
adorable
U
شایان ستایش
unsung
U
ستایش نشده
tribute
U
ستایش تکریم
praiseworthiness
U
برای ستایش
adorableness
U
شایستگی ستایش
adorability
U
شایستگی ستایش
ovations
U
ستایش و استقبال
ovation
U
ستایش و استقبال
laud
U
ستایش کردن
lauded
U
ستایش کردن
commended
U
ستایش کردن
panegyrize
U
ستایش کردن
commend
U
ستایش کردن
hierolatry
U
ستایش مقدسات
eulogised
U
ستایش کردن
eulogises
U
ستایش کردن
eulogising
U
ستایش کردن
eulogize
U
ستایش کردن
eulogized
U
ستایش کردن
eulogizes
U
ستایش کردن
eulogizing
U
ستایش کردن
laudable
U
قابل ستایش
sweet talk
<idiom>
U
ستایش کسی
glorifying
U
ستایش کردن
glorify
U
ستایش کردن
glorifies
U
ستایش کردن
commends
U
ستایش کردن
commending
U
ستایش کردن
panegyric
U
ستایش امیز مدیحه
more praise than pudding
U
ستایش خشک و خالی
eloge
U
ستایش شخص مرده
praiseworthy
U
قابل ستایش ستودنی
he won a high praise
U
مورد ستایش بسیارواقع شد
panegyrical
U
ستایش امیز مدیحه
panegyrics
U
ستایش امیز مدیحه
venerating
U
ستایش و احترام کردن
sensibility to praise
U
حساسیت نسبت به ستایش
to preach up
U
ستودن یا ستایش کردن
venerate
U
ستایش و احترام کردن
apotheoses
U
ستایش اغراق امیز
apotheosis
U
ستایش اغراق امیز
venerated
U
ستایش و احترام کردن
laudably
U
بطور قابل ستایش
venerates
U
ستایش و احترام کردن
praiseworthily
U
بطور قابل ستایش
palmary
U
شایسته ستایش و تقدیر برجسته
commendably
U
چنانکه شایان ستایش باشد
magnifcation
U
درشت سازی ستایش زیاد
claptrap
U
سخنی که برای ستایش دیگران بگویند
henotheism
U
ستایش چند خدا یکی پس ازدیگری
hero-worshipper
U
ستایش گر ساده لوح
[جامعه شناسی]
adorably
U
چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
worthy of praise
U
شایان تمجید سزاوارتمجید شایان ستایش
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com