English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
accident U سانحه واقعه ناگوار
accidents U سانحه واقعه ناگوار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
post mortem dump U رونوشت پس از واقعه روگرفت پس از واقعه
accidents U سانحه
accident U سانحه
force majeure U سانحه
disasters U سانحه
disaster U سانحه
accident-prone U سانحه پذیر
accident prone U سانحه پذیر
crushes U سانحه هوایی
crushed U سانحه هوایی
crush U سانحه هوایی
occupational hazard U سانحه شغلی
accident prevention U جلوگیری از سانحه
occupational hazards U سانحه شغلی
accident proneness U سانحه پذیری
aircraft accident U سانحه هوایی
burdensome U ناگوار
insalubrious U ناگوار
horrific U ناگوار
horrible U ناگوار
unpleasantly U ناگوار
unpleasant U ناگوار
indelectable U ناگوار
lenten U ناگوار
cerebral vascular accident U سانحه عروقی مغزی
cva U سانحه عروقی- مغزی
railroad accident سانحه راه آهن
aircraft accident report U گزارش سانحه هوایی
contretemps U رویداد ناگوار
misadventures U حادثه ناگوار
disagreeable U ناگوار مغایر
miscarriages U حادثه ناگوار
mishaps U رویداد ناگوار
mishap U رویداد ناگوار
harshest U ناگوار زننده
harsher U ناگوار زننده
harsh U ناگوار زننده
embitter U ناگوار کردن
misadventure U رویداد ناگوار
embittered U ناگوار کردن
embittering U ناگوار کردن
embitters U ناگوار کردن
miscarriage U حادثه ناگوار
misadventures U رویداد ناگوار
misadventure U حادثه ناگوار
mischance U رویداد بد حادثه ناگوار
unsavory U ناگوار ناخوش ایند
misadventures U حادثه ناگوار بدبختی
mischances U رویداد بد حادثه ناگوار
contretemps U روی داد ناگوار
misadventure U حادثه ناگوار بدبختی
post mortem U پس از واقعه
rede U واقعه
incidents U واقعه
event U واقعه
events U واقعه
occurrence U واقعه
incident U واقعه
occurrences U واقعه
logger U واقعه نگار
setting U صحنه واقعه
loggers U واقعه نگار
settings U صحنه واقعه
logging U واقعه نگاری
circumstantial event U واقعه ضمنی
postmortem dump U روگرفت پس از واقعه
post mortem dump U روگرفت پس از واقعه
occurence U رویداد واقعه
miracle U واقعه شگفت انگیز
landmarks U واقعه برجسته راهنما
anecdotal method U روش واقعه نگاری
landmark U واقعه برجسته راهنما
miracles U واقعه شگفت انگیز
log drum U طبله واقعه نگاره
latest event time U دیرترین زمان وقوع یک واقعه
early event time U زودترین زمان وقوع یک واقعه
shannon U انتخابی بین دو واقعه بااحتمال یکسان
a stitch in time saves nine <proverb> U علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
latest event time U دیرترین زمانیکه تا ان زمان یک واقعه میتواند اتفاق بیافتد بدون انکه مدت اجرای پروژه طولانی تر گردد
ems dispatch U تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com