English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
past years U سالهای گذشته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
school age U سالهای تحصیل
the forties U سالهای چل چلی از 04 تا 05سالگی
the sixties U سالهای 06 تا96 از عمر
deferred credits U اعتبارات سالهای محاسباتی
underclassman U شاگرد سالهای اول و دوم دانشگاه
american campaign medal U نشان خدمت امریکا برای سالهای 64- 1491
russian revolution U وقایعی که در فاصله سالهای 5091 تا 7191 درروسیه اتفاق افتاد و بالاخره به تشکیل دولت سوسیالیستی در ان کشور منجر شد
the common wealth of england U جمهوری یا شبه جمهوری که در فاصله سالهای 9461 تا0661 در انگلستان برقراربود
new deal U برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
due out U از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
to say nothing of <conj.> U گذشته از
not to speak of <conj.> U گذشته از
and certainly not <conj.> U گذشته از
let [leave] alone <conj.> U گذشته از
not to mention <conj.> U گذشته از
oldest U گذشته
older U گذشته
bygone U گذشته
preceded U گذشته
spun or span U گذشته
past U گذشته
historical U گذشته
old U گذشته
agone U گذشته
What is past is past . what is gone is gone . U گذشته ها گذشته
yesternight U شب گذشته
last night U شب گذشته
last a U گذشته
foretime U گذشته
forepast U گذشته
forepassed U گذشته
foreby U گذشته
due out U گذشته
gone by U گذشته
bypast U گذشته
by gone U گذشته
beyoned the pale U از حد گذشته
aside from U گذشته از
over with U گذشته
departed U گذشته
aside U گذشته از
asides U گذشته از
bled U گذشته Bleed
beyond that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
pt U زمان گذشته
on top of that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
on to <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
outdid U گذشته outdo
upheld U گذشته uphold
moreover <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
on top of this <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
over and above <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
further on U از این گذشته
furthermore U از این گذشته
what is more <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
last week U هفته گذشته
whish U بسرعت گذشته
the past tense U زمان گذشته
sware U گذشته swear
sup.latest or last U تازه گذشته
stale cheque U چک تاریخ گذشته
self giving U از خود گذشته
self devoted U از خود گذشته
the present and the past U اکنون و گذشته
ultimo U در ماه گذشته
ultimo U ماه گذشته
in addition <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
the preterite tense U زمان گذشته
the present and the past U گذشته و حال
the present and the past U حال و گذشته
the year past U سال گذشته
what is more <adv.> U گذشته از این
aside from that <adv.> U گذشته از این
also [moreover] <adv.> U گذشته از این
additionally <adv.> U گذشته از این
also [moreover] <adv.> U از این گذشته
aside from that <adv.> U از این گذشته
forby <adv.> U از این گذشته
further [moreover] <adv.> U از این گذشته
forby <adv.> U گذشته از این
further [moreover] <adv.> U گذشته از این
beyond that <adv.> U گذشته از این
over and above <adv.> U گذشته از این
on top of that <adv.> U گذشته از این
on to <adv.> U گذشته از این
moreover <adv.> U گذشته از این
in addition <adv.> U گذشته از این
additionally <adv.> U از این گذشته
in addition <adv.> U از این گذشته
moreover <adv.> U از این گذشته
on top of this <adv.> U از این گذشته
aside from that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
besides <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
on top of this <adv.> U گذشته از این
forby <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
furthermore <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
further [moreover] <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
retrospective view [on] U نگاه به گذشته
over and above <adv.> U از این گذشته
what is more <adv.> U از این گذشته
beyond that <adv.> U از این گذشته
on top of that <adv.> U از این گذشته
on to <adv.> U از این گذشته
additionally <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
also [moreover] <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
swore U گذشته sweatr
regression U بازگشت به گذشته
past U گذشته از ماورای
yesteryear U سال گذشته
besides <adv.> U گذشته از این
backs U عقبی گذشته
last sunday U یکشنبه گذشته
back U عقبی گذشته
exposed U سر راه گذشته
next week U هفته گذشته
bygone U چیزهای گذشته
also U گذشته از این
besides <adv.> U از این گذشته
out of date U از تاریخ گذشته
nostalgia U حسرت گذشته
belated U ازموقع گذشته
belatedly U ازموقع گذشته
past tense U زمان گذشته
in a. to this U گذشته ازاین
rode U گذشته ride
yesterday U زمان گذشته
desperate U از جان گذشته
in the p U درزمان گذشته
last year U سال گذشته
furthermore <adv.> U از این گذشته
desperado U از جان گذشته
by gone U چیزهای گذشته
over- U گذشته اضافی
redolence U خاطرات گذشته
by gone U قدیمی گذشته ها
over U گذشته اضافی
furthermore <adv.> U گذشته از این
retrospective falsification U تحریف گذشته
retroactive U معطوف به گذشته
late U تازه گذشته
over and above U گذشته ازاین
retrospect U شامل گذشته
lastmonth U ماه گذشته
sprang U گذشته gnirps
retrospect U نگاه به گذشته
ex post U به اعتبار گذشته
expired U گذشته از موعد
latest U تازه گذشته اینده
took U زمان گذشته فعل take
one cannot put back the time <proverb> U زمان گذشته نیاید به بر
gladiator U پهلوان از جان گذشته
ex post facto U شامل اصول گذشته
overdue U از موعد گذشته منقضی
gladiators U پهلوان از جان گذشته
The water has risen over his head . <proverb> U آب از سرش گذشته است .
(a) while back <idiom> U هفتها یا ماهای گذشته
got U زمان گذشته فعل get
long- U دیر گذشته ازوقت
ultimo U مربوط به ماه گذشته
not to mention U گذشته از قطع نظر از
longs U دیر گذشته ازوقت
longest U دیر گذشته ازوقت
longer U دیر گذشته ازوقت
longed U دیر گذشته ازوقت
overdue draft U برات سررسید گذشته
the last two years U دوسال اخیر یا گذشته
passe U کهنه مسلک گذشته
long U دیر گذشته ازوقت
retroact U شامل گذشته شدن
see in the past makes saw U فعل see در گذشته sawمیشود
During the past few days. U طی چند روز گذشته
In the course of the past centuries. U درطی قرنهای گذشته
Joking apart. U از شوخی گذشته ( جدی )
To review the past in ones minds eye . U گذشته را از نظر گذراندن
came U گذشته فعل امدن
secondary U حاکی از زمان گذشته
knelt U گذشته و قسمت سوم kneel
sped U گذشته و قسمت سوم speed
kamikaze U خلبان ازجان گذشته ژاپنی
strove U گذشته وقسمت سوم strive
slotted U قسمت سوم و گذشته slot
lit U زمان گذشته فعل light
slept U گذشته و قسمت سوم sleep
sought U گذشته و قسمت سوم seek
rapped U گذشته و قسمت سوم rap
past U پیشینه وابسته بزمان گذشته
letter of d ult U مامه سوم ماه گذشته
spoiled or spoilt U گذشته و قسمت سوم spoil
let bygones be bygones <idiom> U فراموش کردن اتفاقات گذشته
He is past work. U دیگر از سن کار کردنش گذشته
Act according to the previous procedure. U بترتیب گذشته عمل کنید
in the last fortnight U دراین پانزده روز گذشته
shone U گذشته و اسم مفعول shine
retroactively U چنانکه شامل گذشته شود
wist U دانستن گذشته فعل wit
we cannot undo the past U چیز گذشته را نمیتوان برگرداند
over a U گذشته ازسن بلوغ یا12سال
her prime of life is past U عنفوان جوانی وی گذشته است
chickens come home to roost <idiom> U چوب کارهای گذشته را خوردن
adside from U صرفنظر از اینکه گذشته از این
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com