English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gym U سالن ژیمناستیک
gyms U سالن ژیمناستیک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gymnastic U ژیمناستیک
gymnasts U قهرمان ژیمناستیک
parallel bars U پارالل ژیمناستیک
gymnastics U ورزش ژیمناستیک
gymnast U قهرمان ژیمناستیک
routinely U یک سری حرکت ژیمناستیک
stoop vault U پرش از خرک ژیمناستیک
still rings U حلقههای بی حرکت ژیمناستیک
break one's fall U افتادن از وسیله ژیمناستیک
belly grind U چرخ فلک ژیمناستیک
routines U یک سری حرکت ژیمناستیک
floor exercise U حرکات زمینی ژیمناستیک
decline board U پیش تخته ژیمناستیک
apparatus U اسباب و وسایل ژیمناستیک
routine U یک سری حرکت ژیمناستیک
mill circle U چرخ اسیاب ژیمناستیک
vaulting horse U خرک حلقه [دستگاه ژیمناستیک]
horse [gymnastics apparatus] U خرک حلقه [دستگاه ژیمناستیک]
side horse U خرک حلقه [دستگاه ژیمناستیک]
springboards U پیش تخته پرش در ژیمناستیک
springboard U پیش تخته پرش در ژیمناستیک
pommel horse U خرک حلقه [دستگاه ژیمناستیک]
vaulting U پرش از روی اسباب ژیمناستیک
beat board U ضربع زدن به پیش تخته ژیمناستیک
mount U شروع حرکت روی وسیله ژیمناستیک
mounts U شروع حرکت روی وسیله ژیمناستیک
underswing U تاب دادن بدن در زیر میله ژیمناستیک
scale U حرکت تعادلی ژیمناستیک کندن فلسهای ماهی
to jackknife U با بدن سیخ از روی خرک حلقه پریدن [ژیمناستیک]
amphitheater U سالن
coliseum U سالن
showrooms U سالن نمایشگاه
showroom U سالن نمایشگاه
arrival hall U سالن ورود
colosseum U سالن بزرگ
concourse U سالن اصلی
lyceum U سالن بحث
mass hall U سالن نهارخوری
mass hall U سالن غذاخوری
beauty salon U سالن زیبایی
arrival hall U سالن ورود
music halls U سالن موسیقی
lobby U سالن انتظار
gallery U سرسرا سالن
living room U سالن نشیمن
galleries U سرسرا سالن
living rooms U سالن نشیمن
basilicas U سالن درازومستطیل
lobbies U سالن انتظار
ballroom U سالن رقص
ballrooms U سالن رقص
lobbied U سالن انتظار
mess U سالن غذاخوری
salons U سالن زیبایی
drawing room U سالن پذیرایی
drawing rooms U سالن پذیرایی
salon U سالن زیبایی
music hall U سالن موسیقی
basilica U سالن درازومستطیل
messes U سالن غذاخوری
saloon car U واگن سالن دار
lobby U سالن هتل و مهمانخانه
refectory U سالن ناهار خوری
wardroom U سالن بیماران بیمارستان
court tennis U تنیس داخل سالن
departure hall U سالن ترک کردن
amusement arcade U سالن بازیهای الکترونیکی
refectories U سالن ناهار خوری
lobbies U سالن هتل و مهمانخانه
saloons U سالن زیبایی رستوران
saloon U سالن زیبایی رستوران
beauty shop U سالن ارایش وزیبایی
dojang U سالن تمرین تکواندو
dramshop U سالن مشروب فروشی
indoor soccer U فوتبال داخل سالن
astrodome U سالن رسد خانه
lyceum U سالن سخنرانی عمومی
parlor car U سالن استراحت قطار
lobbied U سالن هتل و مهمانخانه
officer's mess U سالن غذاخوری افسران
The hall has three exits. U سالن دارای سه خروجی است.
valhalla U سالن پذیرایی خدای اودین
parlormaid U کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
basilicas U کلیساهایی که سالن دراز دارند
basilica U کلیساهایی که سالن دراز دارند
lounge car U قطار دارای سالن استراحت وتفریح
mess hall U سالن غذا خوری سرباز خانه
Is there a beauty salon in the hotel? U آیا سالن زیبایی در هتل هست؟
nave U سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
naves U سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
lounger U کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
plateform U بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
pullman car U واگن سالن دار که جای خواب نیز دارد
gatecrasher U کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrashers U کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
cartwheel [gymnastics exercise] U چرخ فلک [ورزش ژیمناستیک] [ورزش]
lounges U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounge U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
dining facility U ساختمان ناهارخوری قسمت ناهارخوری سالن نهارخوری
lounged U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
Open-plan <adj.> U سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
room-sized rug U فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com