Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
officer's mess
U
سالن غذاخوری افسران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
messes
U
سالن غذاخوری
mess
U
سالن غذاخوری
mass hall
U
سالن غذاخوری
consolidated dining facility
U
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
eating
U
غذاخوری
monophagy
U
یک نوع غذاخوری
mess kit
U
وسایل غذاخوری
mess gear
U
وسایل غذاخوری
meal time
U
هنگام غذاخوری
place settings
U
وسایل میز غذاخوری
messes
U
غذاخوری باشگاه ناو
mess
U
غذاخوری باشگاه ناو
mess kit
U
فرف عایق غذاخوری
place setting
U
وسایل میز غذاخوری
repasts
U
غذا خوردن وقت غذاخوری
repast
U
غذا خوردن وقت غذاخوری
mess steward
U
رئیس رسد غذاخوری سراشپز
baton
U
عصای افسران
senior officer
U
ارشدترین افسران
officer's mess
U
نهارخوری افسران
opposite numbers
U
افسران شاغل
wardroom
U
اطاق افسران
batons
U
عصای افسران
staffs
U
افسران صاحب منصبان
opposite numbers
U
افسران مشغول به کار
senior officers
U
افسران ارشدیا بالارتبه
shoulder mark
U
درجه سردوشی افسران
staff
U
افسران صاحب منصبان
staffed
U
افسران صاحب منصبان
wardroom
U
اطاق افسران ناو
wardroom
U
باشگاه افسران ناو
statem room
U
خوابگاه افسران ناو
ward room
U
اطاق افسران در کشتی جنگی
they were badly officered
U
افسران انها خوب نبودند
officers call
U
نشریه اطلاعاتی مخصوص افسران
reserved list
U
صورت افسران دریایی ذخیره یا احتیاط
top-secret
U
مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
top secret
U
مخصوص افسران وخواص خیلی محرمانه
archon
U
یکی از افسران عالیرتبهء اتن قدیم
The officers were brifed on (about) the detailes.
U
افسران درباره جزییات مطلع ( توجیه شدند )
gun room
U
اطاق افسران جزء درکشتیهای جنگی بزرگ
muster roll
U
دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی
stalag
U
بازداشتگاه افسران و درجه داران زمان جنگ درالمان
bat allowance
U
فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
bat money
U
فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
table money
U
فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
amphitheater
U
سالن
coliseum
U
سالن
showroom
U
سالن نمایشگاه
lyceum
U
سالن بحث
mass hall
U
سالن نهارخوری
beauty salon
U
سالن زیبایی
arrival hall
U
سالن ورود
arrival hall
U
سالن ورود
concourse
U
سالن اصلی
drawing room
U
سالن پذیرایی
salons
U
سالن زیبایی
salon
U
سالن زیبایی
lobbied
U
سالن انتظار
basilica
U
سالن درازومستطیل
basilicas
U
سالن درازومستطیل
ballroom
U
سالن رقص
ballrooms
U
سالن رقص
gym
U
سالن ژیمناستیک
gallery
U
سرسرا سالن
gyms
U
سالن ژیمناستیک
galleries
U
سرسرا سالن
living rooms
U
سالن نشیمن
drawing rooms
U
سالن پذیرایی
music hall
U
سالن موسیقی
living room
U
سالن نشیمن
music halls
U
سالن موسیقی
showrooms
U
سالن نمایشگاه
lobbies
U
سالن انتظار
colosseum
U
سالن بزرگ
lobby
U
سالن انتظار
wardroom
U
سالن بیماران بیمارستان
lobbied
U
سالن هتل و مهمانخانه
lobbies
U
سالن هتل و مهمانخانه
refectories
U
سالن ناهار خوری
lobby
U
سالن هتل و مهمانخانه
refectory
U
سالن ناهار خوری
amusement arcade
U
سالن بازیهای الکترونیکی
departure hall
U
سالن ترک کردن
saloon car
U
واگن سالن دار
court tennis
U
تنیس داخل سالن
indoor soccer
U
فوتبال داخل سالن
lyceum
U
سالن سخنرانی عمومی
beauty shop
U
سالن ارایش وزیبایی
astrodome
U
سالن رسد خانه
dramshop
U
سالن مشروب فروشی
dojang
U
سالن تمرین تکواندو
saloons
U
سالن زیبایی رستوران
parlor car
U
سالن استراحت قطار
saloon
U
سالن زیبایی رستوران
valhalla
U
سالن پذیرایی خدای اودین
basilicas
U
کلیساهایی که سالن دراز دارند
The hall has three exits.
U
سالن دارای سه خروجی است.
basilica
U
کلیساهایی که سالن دراز دارند
parlormaid
U
کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
mess hall
U
سالن غذا خوری سرباز خانه
lounge car
U
قطار دارای سالن استراحت وتفریح
Is there a beauty salon in the hotel?
U
آیا سالن زیبایی در هتل هست؟
nave
U
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
naves
U
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
lounger
U
کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
pullman car
U
واگن سالن دار که جای خواب نیز دارد
plateform
U
بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
gatecrasher
U
کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrashers
U
کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
lounge
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
dining facility
U
ساختمان ناهارخوری قسمت ناهارخوری سالن نهارخوری
lounging
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
Open-plan
<adj.>
U
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
room-sized rug
U
فرش های ایرانی
[فرش های درباری]
[بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com