Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lyceum
U
سالن سخنرانی عمومی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
general quarters
U
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduced
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware
U
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
general porpose
U
کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders
U
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
amphitheater
U
سالن
coliseum
U
سالن
living room
U
سالن نشیمن
mass hall
U
سالن غذاخوری
drawing room
U
سالن پذیرایی
basilicas
U
سالن درازومستطیل
colosseum
U
سالن بزرگ
mass hall
U
سالن نهارخوری
gyms
U
سالن ژیمناستیک
salons
U
سالن زیبایی
gym
U
سالن ژیمناستیک
ballrooms
U
سالن رقص
ballroom
U
سالن رقص
arrival hall
U
سالن ورود
lyceum
U
سالن بحث
concourse
U
سالن اصلی
messes
U
سالن غذاخوری
mess
U
سالن غذاخوری
lobbies
U
سالن انتظار
gallery
U
سرسرا سالن
lobby
U
سالن انتظار
salon
U
سالن زیبایی
lobbied
U
سالن انتظار
living rooms
U
سالن نشیمن
drawing rooms
U
سالن پذیرایی
music hall
U
سالن موسیقی
music halls
U
سالن موسیقی
basilica
U
سالن درازومستطیل
showrooms
U
سالن نمایشگاه
showroom
U
سالن نمایشگاه
galleries
U
سرسرا سالن
arrival hall
U
سالن ورود
beauty salon
U
سالن زیبایی
conference
U
سخنرانی
to hear any ones speech
U
سخنرانی
orations
U
سخنرانی
oration
U
سخنرانی
lectures
U
سخنرانی
lecturing
U
سخنرانی
speaking
U
سخنرانی
prelection
U
سخنرانی
lectured
U
سخنرانی
conferences
U
سخنرانی
lecture
U
سخنرانی
saloon car
U
واگن سالن دار
parlor car
U
سالن استراحت قطار
court tennis
U
تنیس داخل سالن
indoor soccer
U
فوتبال داخل سالن
saloons
U
سالن زیبایی رستوران
refectory
U
سالن ناهار خوری
astrodome
U
سالن رسد خانه
dojang
U
سالن تمرین تکواندو
dramshop
U
سالن مشروب فروشی
lobbies
U
سالن هتل و مهمانخانه
saloon
U
سالن زیبایی رستوران
lobby
U
سالن هتل و مهمانخانه
amusement arcade
U
سالن بازیهای الکترونیکی
officer's mess
U
سالن غذاخوری افسران
beauty shop
U
سالن ارایش وزیبایی
refectories
U
سالن ناهار خوری
departure hall
U
سالن ترک کردن
wardroom
U
سالن بیماران بیمارستان
lobbied
U
سالن هتل و مهمانخانه
lecture method
U
روش سخنرانی
lobby
U
سخنرانی کردن
speak
U
سخنرانی کردن
orate
U
سخنرانی کردن
speaks
U
سخنرانی کردن
theaters
U
تالار سخنرانی
oratory
U
شیوه سخنرانی
lobbies
U
سخنرانی کردن
theater
U
تالار سخنرانی
lobbied
U
سخنرانی کردن
oratorical
U
وابسته به سخنرانی
notes
U
یادداشت سخنرانی
record
U
یادداشت سخنرانی
make a speech
U
سخنرانی کردن
pep talk
U
سخنرانی انگیزگر
inaugural
U
سخنرانی افتتاحی
auditoria
U
تالار سخنرانی
auditorium
U
تالار سخنرانی
auditoriums
U
تالار سخنرانی
theatres
U
تالار سخنرانی
theatre
U
تالار سخنرانی
conference call
U
دعوت به سخنرانی
pep talks
U
سخنرانی انگیزگر
valhalla
U
سالن پذیرایی خدای اودین
The hall has three exits.
U
سالن دارای سه خروجی است.
basilicas
U
کلیساهایی که سالن دراز دارند
basilica
U
کلیساهایی که سالن دراز دارند
parlormaid
U
کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
voicing
U
صدای سخنرانی انسان
speeches
U
قوه ناطقه سخنرانی
speech
U
قوه ناطقه سخنرانی
forensic
U
قانونی مربوط به سخنرانی
traversabel
U
سخنرانی درباره مسافرت
travelogs
U
سخنرانی درباره مسافرت
travelogue
U
سخنرانی درباره مسافرت
travelogues
U
سخنرانی درباره مسافرت
proem
U
مقدمه سخنرانی شروع
tirades
U
سخنرانی دراز وشدیداللحن
voices
U
صدای سخنرانی انسان
tirade
U
سخنرانی دراز وشدیداللحن
philippic
U
سخنرانی تند وانتقادی
lobby
U
سخنرانی وتبلیغات کردن
lobbied
U
سخنرانی وتبلیغات کردن
lobbies
U
سخنرانی وتبلیغات کردن
voice
U
صدای سخنرانی انسان
naves
U
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
lounge car
U
قطار دارای سالن استراحت وتفریح
nave
U
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
Is there a beauty salon in the hotel?
U
آیا سالن زیبایی در هتل هست؟
mess hall
U
سالن غذا خوری سرباز خانه
oratorically
U
ادیبانه از روی ایین سخنرانی
lectured
U
سخنرانی کردن خطابه گفتن
lecture
U
سخنرانی کردن خطابه گفتن
lecturing
U
سخنرانی کردن خطابه گفتن
prelect
U
سخنرانی کردن خطا به خواندن
praelect
U
سخنرانی کردن خطا به خواندن
lectures
U
سخنرانی کردن خطابه گفتن
stenotypisht
U
متصدی دستگاه ضبط سخنرانی
consolidated dining facility
U
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
lounger
U
کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
character guidance
U
راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
His speech gripped the television viewers ( audience ).
U
سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
teach-in
U
جلسهی بحث و سخنرانی غیر رسمی
teach-ins
U
جلسهی بحث و سخنرانی غیر رسمی
His speech was in the nature of an apology.
U
ماهیت سخنرانی او
[مرد]
عذرخواهی بود.
stenotype
U
دستگاه ضبط مکالمات سخنرانی وغیره
tribune
U
سکوب سخنرانی کرسی یامیز خطابه
plateform
U
بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
pullman car
U
واگن سالن دار که جای خواب نیز دارد
soliloquy
U
گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
to lobby against
[for]
somebody
U
سخنرانی وتبلیغات کردن مخالف
[طرفداری از]
کسی
philippize
U
بارشوه سخنرانی کردن درسخنرانی تحت نفوذقرارگرفتن
soliloquies
U
گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
gatecrasher
U
کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrashers
U
کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
common carrier
U
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
lounges
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounge
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
dining facility
U
ساختمان ناهارخوری قسمت ناهارخوری سالن نهارخوری
lounging
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
Open-plan
<adj.>
U
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
homily
U
سخنرانی کردن موعظه کردن
speechify
U
نطاقی کردن سخنرانی کردن
hold forth
U
مطرح کردن سخنرانی کردن
discourses
U
سخنرانی کردن ادا کردن
homilies
U
سخنرانی کردن موعظه کردن
discourse
U
سخنرانی کردن ادا کردن
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
the public voice
U
عمومی
popular
U
عمومی
generic
U
عمومی
widest
U
عمومی
hackneyed
U
عمومی
common user
U
عمومی
wider
U
عمومی
wide
U
عمومی
ecumenic
U
عمومی
rife
U
عمومی
general porpose
U
عمومی
general
U
عمومی
generals
U
عمومی
commonest
U
عمومی
commonest
U
:عمومی
universal
U
عمومی
common
U
:عمومی
common
U
عمومی
commoners
U
عمومی
commoners
U
:عمومی
outlining
U
خط عمومی
public
U
عمومی
outline
U
خط عمومی
outlines
U
خط عمومی
overt
U
عمومی
outlined
U
خط عمومی
oecumenical
U
عمومی
preached
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preach
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preaches
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
alameda
U
گردشگاه عمومی
public interest
U
نفع عمومی
central war
U
جنگ عمومی
general supplies
U
اماد عمومی
common grid
U
شبکه عمومی
general welfare
U
رفاه عمومی
checkup
U
معاینه عمومی
public amnsement
U
نمایشگاه عمومی
public benefits
U
منافع عمومی
general outpost
U
پاسدار عمومی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com