English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wardroom U سالن بیماران بیمارستان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fielo hospital U بیمارستان صحرائی یاموقتی بیمارستان سیار
casualty staging unit U یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
sick call U صف بیماران
sick list U صورت بیماران
medical evacuation U تخلیه بیماران
lazaret U اسایشگاه بیماران فقیروجذامی
clearing station U ایستگاه تخلیه بیماران
diet kitchen U اشپزخانه بیماران فقیر
air movement of patients U ترابری هوایی بیماران
lazaretto U اسایشگاه بیماران فقیروجذامی
clearing station U پست تخلیه بیماران
evacuee U بیماران تخلیه شده پزشکی
evacuees U بیماران تخلیه شده پزشکی
air movement of patients U ترابری بیماران از طریق هوا
basic relay post U پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
hospitaler U فرقههای مسیحی که از بیماران ومعلولین پرستاری میکردند
Do you have ... for diabetics? آیا شما ... برای بیماران قند دارید؟
staging U اسکان دادن بستری کردن بیماران به طورموقت
litters U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
litter U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littered U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
night light U شمع کوچک که شب هنگام دراطاق بیماران برافروزند چراغ شب
littering U محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
ward U اطاق عمومی بیماران بستری صغیری که تحت قیومت باشد محجور
wards U اطاق عمومی بیماران بستری صغیری که تحت قیومت باشد محجور
coliseum U سالن
amphitheater U سالن
gallery U سرسرا سالن
mess U سالن غذاخوری
galleries U سرسرا سالن
living rooms U سالن نشیمن
messes U سالن غذاخوری
salon U سالن زیبایی
salons U سالن زیبایی
living room U سالن نشیمن
mass hall U سالن نهارخوری
drawing room U سالن پذیرایی
drawing rooms U سالن پذیرایی
arrival hall U سالن ورود
arrival hall U سالن ورود
beauty salon U سالن زیبایی
lyceum U سالن بحث
colosseum U سالن بزرگ
showrooms U سالن نمایشگاه
showroom U سالن نمایشگاه
music halls U سالن موسیقی
music hall U سالن موسیقی
concourse U سالن اصلی
gyms U سالن ژیمناستیک
basilicas U سالن درازومستطیل
lobby U سالن انتظار
basilica U سالن درازومستطیل
lobbied U سالن انتظار
ballroom U سالن رقص
mass hall U سالن غذاخوری
lobbies U سالن انتظار
ballrooms U سالن رقص
gym U سالن ژیمناستیک
bedsore U زخمی که بعلت خوابیدن متمادی در بستر و نرسیدن خون کافی به پشت بیماران ایجادمیشود
hospitalized U در بیمارستان
hospitalize U در بیمارستان
hospitalising U در بیمارستان
hospitalises U در بیمارستان
hospitalised U در بیمارستان
hospitalizes U در بیمارستان
hospitalizing U در بیمارستان
pay-bed U بیمارستان
hospitals U بیمارستان
hospital U بیمارستان
court tennis U تنیس داخل سالن
departure hall U سالن ترک کردن
beauty shop U سالن ارایش وزیبایی
astrodome U سالن رسد خانه
dramshop U سالن مشروب فروشی
indoor soccer U فوتبال داخل سالن
dojang U سالن تمرین تکواندو
refectory U سالن ناهار خوری
lobbied U سالن هتل و مهمانخانه
saloon car U واگن سالن دار
officer's mess U سالن غذاخوری افسران
saloon U سالن زیبایی رستوران
saloons U سالن زیبایی رستوران
lobbies U سالن هتل و مهمانخانه
amusement arcade U سالن بازیهای الکترونیکی
refectories U سالن ناهار خوری
lobby U سالن هتل و مهمانخانه
lyceum U سالن سخنرانی عمومی
parlor car U سالن استراحت قطار
admission U پذیرش به بیمارستان
leper hospital U بیمارستان مبروصین
psychiatric hospital U بیمارستان روانی
field hospital U بیمارستان صحرایی
field hospitals U بیمارستان صحرایی
open hospital U بیمارستان ازاد
hospitalism U بیمارستان زدگی
hospitaler U ساکن بیمارستان
infirmarian U متصدی بیمارستان
hospital ship U ناو بیمارستان
sanitariums U بیمارستان مسلولین
sanatoriums U بیمارستان مسلولین
sanatorium U بیمارستان مسلولین
hospice U اسایشگاه بیمارستان
hospices U اسایشگاه بیمارستان
hotel-Dieu U بیمارستان فرانسوی
clinics U مطب بیمارستان
sanatoria U بیمارستان مسلولین
day hospital U بیمارستان روزانه
debarkation hospital U بیمارستان موقت
clinic U مطب بیمارستان
ambulances U بیمارستان سیار
ambulance U بیمارستان سیار
parlormaid U کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
valhalla U سالن پذیرایی خدای اودین
basilica U کلیساهایی که سالن دراز دارند
basilicas U کلیساهایی که سالن دراز دارند
The hall has three exits. U سالن دارای سه خروجی است.
sick slip U برگ اعزام به بیمارستان
Operation room. U اتاق عمل ( بیمارستان )
physician in charge U دکتر پاسخگو [در بیمارستان]
in-patient U بیمار بستریدر بیمارستان
in-patients U بیمار بستریدر بیمارستان
admission U اجازه بستری [در بیمارستان]
doctor in charge U دکتر پاسخگو [در بیمارستان]
sanitorium U اسایشگاه بیمارستان مسلولین
bed capacity U فرفیت بیمارستان از نظرتختخواب
convalescent center U بیمارستان ثابت منطقهای
Take me to the hospital? U مرا به بیمارستان ببرید.
hospitalized prisoners U زندانیان بستری در بیمارستان
house surgeon U جراح مقیم بیمارستان
lock hospital U بیمارستان ناخوشیهای مقاربتی
inpatient U بیماری که در بیمارستان میخوابد
sickbeds U تخت مریض یا بیمارستان
sickbed U تخت مریض یا بیمارستان
sanatarium U اسایشگاه بیمارستان مسلولین
pesthouse U بیمارستان طاعونی ها اسایشگاه
outpatient U بیمار سرپایی بیمارستان
lounge car U قطار دارای سالن استراحت وتفریح
naves U سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
nave U سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
Is there a beauty salon in the hotel? U آیا سالن زیبایی در هتل هست؟
mess hall U سالن غذا خوری سرباز خانه
emergency admission U پذیرش اضطراری [در بیمارستان] [پزشکی]
first year resident [American English] U انترن پزشک [مقیم بیمارستان]
Foundation [junior] house officer [British English] U انترن پزشک [مقیم بیمارستان]
hospital infection committee U کمیته عفونت بیمارستان [پزشکی]
intern U انترن پزشک مقیم بیمارستان
interns U انترن پزشک مقیم بیمارستان
interning U انترن پزشک مقیم بیمارستان
intern [American English] U انترن پزشک [مقیم بیمارستان]
pest house U بیمارستان طاعونی ها اسایش گاه
interne U یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
lounger U کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
an in patient U بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
out patient U بیماریکه در بیمارستان نخوابیده ولی ازانجادستورمیگیرد
plateform U بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی بنیاد یا اساس چیزی
pullman car U واگن سالن دار که جای خواب نیز دارد
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
direct admission U مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
The doctous fee was tacked on to the hospital bI'll . U حق ویزیت پزشک را کشیدند روی صورتحساب بیمارستان
residency U اقامت پزشک در بیمارستان برای کسب تخصص
gatecrasher U کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
gatecrashers U کسیکه بدون بلیط یا پرداخت ورودیه داخل سالن شدهاست
clearings U تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing U تخلیه محل تخلیه بیماران
lounges U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
dining facility U ساختمان ناهارخوری قسمت ناهارخوری سالن نهارخوری
lounge U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
Hard architecture U [ساختمان محکم، غیر شخصی و بدون پنجره که معمولا زندان ها و بیمارستان های روانی به این سبک ساخته می شده است.]
campus environment U محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
Open-plan <adj.> U سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
infirmaries U درمانگاه یا بیمارستان کوچک درمانگاه
infirmary U درمانگاه یا بیمارستان کوچک درمانگاه
institutionalises U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
room-sized rug U فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com